قلاع اسماعیلیه در رشته کوههای البرز
از جنبشهائی که در تاریخ کشورهای اسلامی از لحاظ قدرت نظامی و نفوذ فکری و سرعت بسط کم مانند است، جنبش مذهبی اسماعیلیه است. این جنبش مدت چندین قرن اکناف قلمرو عباسیان را آشفته می کرد و داعیان اسماعیلی هر روز گوشه ای از متصرفات عباسیان را علیه ایشان برمی انگیختند. کار این جنبش به جائی رسید که یکی از حکومتهای مقتدر و نیرومند قرون اولیه اسلامی یعنی سلسله فاطمیان مصر را به وجود آورد.
قلعههای اسماعیلیه- قلعه آتشگاه
- قلعه الموت
- کوه قلعه، فردوس
- قلعه کل حسن صباح
- قلعه دختر، فردوس
- قلعه دختر، بردارود
- قلعه لمبسر
- قلعه کوه قائن
- قلعه میمون دژ
- قلعه دژ کوه
- قلعه مصیاف
- قلعهٔ شاهدژ در نهبندان، زیرکوه، اصفهان، سمنان، شاهرود و در مجموع حدود دویست قلعه
عقاب کلات و خاطرات طبیب مخصوص نادر
محمدخان افغان سرمست از بادهی پیروزی هوس تسخیر مشهد به سرش افتاد و برای این منظور تدارکاتی کافی به عمل آورد. او از تمام ایلات و طوایف گرایلی و الیلی و دیگر نزدیکان استمداد نیرو کرد و با حدود بیستهزار سپاه افغانی آمادهی نبرد به قصد تصرف مشهد در سر راه خود خطهی فیضبیان را محاصره کرد. محمدخان در آن نواحی به دلائلی که خود میدانست از حمله به مشهد منصرف شد و از همان محل فیض بیان بازگشت نمود.
فتوحات پیاپی افغانها، غفلت حکومت مرکزی، آنان را به این فکر انداخت که شانس خود را در اصفهان بیازمایند. محمود افغان سرکردهی افغانها برای این منظور دست به تدارکات سپاهی قابل برای مقصودی زد که چند سال پیش در مخیلهی بزرگترین دشمنان سلسلهی صفوی هم نمیگنجید.
کتاب حاضر تحت عنوان«عقاب کلات» رمانی است تاریخی که براساس اسناد و مدارک و کتاب های متنوع تاریخی در این زمینه به رشته تحریر درآمده است.... محمود افغان در اصفهان تاج شاهی بر سر نهاد و دستور داد تمام شاهزادگان صفویه را کور کنند.خزاین مملکت کلا به دست او افتاد و افغان ها در اصفهان اعمالی ناگفتنی انجام دادند، فرماندهان افغان، مالک بی رقیب، آن چه توانستند بر سر شهر و مردم بی سرپرست آوردند.اطرافیان محمود افغان هریک خود را کسی دانست و فرمان به این سوی و آن سوی فرستاد.
عالم آرای نادری (۳جلدی)
عالمآرای نادری کتابی نوشتهٔ میرزا محمدکاظم مروی است. موضوع این کتاب زندگانی نادرشاه افشار و تاریخ ایران از اواخر دورهٔ صفوی تا مرگ نادرشاه (۱۱۶۰ قمری/۱۱۲۶ خورشیدی) است. پدرِ محمدکاظم مروی از قزلباشها بودهاست و بهگفتهٔ خودش، نیاکانش از قاجارهای تبریز بودهاند که به مرو کوچ داده شده بودهاند. او از دیوانیان و محاسبان امور مالیِ دربار نادرشاه بوده و در زمان تألیف کتاب، «وزیر مرو» (سرپرست امور مالیِ مرو) بودهاست. او بسیاری از رخدادهای آن زمان را دیده یا از افراد حاضر در صحنه شنیدهاست و از این جهت مطالب کتابش اهمیت خاصی دارد. مؤلف از همان ابتدا که به دستگاه نادر پیوسته و هواخواه او شده، به فکر تألیف کتاب بوده و بهتدریج مطالب را یادداشت میکرده، اما تنظیم قطعیِ مطالب بهصورت کتاب، پس از مرگ نادرشاه آغاز شده و تألیف آن در سال ۱۱۶۶ قمری/ ۱۱۳۲ خورشیدی پایان یافتهاست.
تبارشناسی حِسبَه
امویان برای توجیه اعمالشان نیازی به فتوای شرعی نداشتند. اما عباسیان که رژیم خود را –بهاعتبار نزدیکیشان به نبی– تحت شعار دینی «الرضی من آل محمد» برپا کردند، به توجیه شرعی نیاز داشتند تا روا بدارد که هرکدام از مخالفانشان را که خواستند به قتل برسانند. و از همین رو، وظایف دینیای را برای تحکیم سلطهشان به وجود آوردند که از جملهٔ آنها شغل حِسبَه و مُحتسِب بود.
«حِسبَه» در لفظ شرعی به این معناست که یکی از مسلمانان برای دخالت در زندگی دیگران داوطلب شود و این دخالت وقتی رخ دهد که آنها مرتکب گناهی در حق خدا یا نوع بشر شده باشند. در مورد کسی که مرتکب گناهانی چون قتل، سرقت، قَذف یا زنا میشود اتفاق نظر هست که مستحق مجازات یا به تعبیر فقهی مستحق «حدود» است. این حالتی است که شخص به حقوق بندگان تجاوز میکند. آیا درست است که حاکم چنین شخصی را مجازات کند؟ اما موارد اختلاف در مورد کسی است که با ارتکاب به کفر یا ارتداد یا کوتاهی در اجرای فرایضی مثل نماز و زکات به حقی از حقوق خداوند تجاوز میکند. آیا دیگران حق دخالت در زندگی او را با اجبارکردنش به ایمان یا تهدیدش به مجازات دارند؟ و اگر حِسبَه شرعاً بهمعنای دخالت در زندگی دیگران است، این دخالت تنها محدود به نصیحت و توصیه است یا با اکراه و اجبار و مجازات مادی و معنوی نیز همراه است؟
امویان برای توجیه اعمالشان نیازی به فتوای شرعی نداشتند. اما عباسیان که رژیم خود را –بهاعتبار نزدیکیشان به نبی– تحت شعار دینی «الرضی من آل محمد» برپا کردند، به توجیه شرعی نیاز داشتند تا روا بدارد که هرکدام از مخالفانشان را که خواستند به قتل برسانند. و از همین رو، وظایف دینیای را برای تحکیم سلطهشان به وجود آوردند که از جملهٔ آنها شغل حِسبَه و مُحتسِب بود.
«حِسبَه» در لفظ شرعی به این معناست که یکی از مسلمانان برای دخالت در زندگی دیگران داوطلب شود و این دخالت وقتی رخ دهد که آنها مرتکب گناهی در حق خدا یا نوع بشر شده باشند. در مورد کسی که مرتکب گناهانی چون قتل، سرقت، قَذف یا زنا میشود اتفاق نظر هست که مستحق مجازات یا به تعبیر فقهی مستحق «حدود» است. این حالتی است که شخص به حقوق بندگان تجاوز میکند. آیا درست است که حاکم چنین شخصی را مجازات کند؟
اما موارد اختلاف در مورد کسی است که با ارتکاب به کفر یا ارتداد یا کوتاهی در اجرای فرایضی مثل نماز و زکات به حقی از حقوق خداوند تجاوز میکند. آیا دیگران حق دخالت در زندگی او را با اجبارکردنش به ایمان یا تهدیدش به مجازات دارند؟ و اگر حِسبَه شرعاً بهمعنای دخالت در زندگی دیگران است، این دخالت تنها محدود به نصیحت و توصیه است یا با اکراه و اجبار و مجازات مادی و معنوی نیز همراه است؟
احمد صبحی منصور محقّق، اسلامشناس معاصر، رهبر معنوی قرآنیان در مصر، فعال حقوق بشر و رئیس مرکز جهانی قرآن (IQC) است. منصور سالها در زمینهٔ حقوق بشر و دموکراسی در مصر فعالیت میکرد تا اینکه پس از طرد از سوی فقهای اصولگرای مصری مورد پیگرد حکومت نیز قرار گرفت.
هفت اقلیم (۳جلدی)
امین احمد رازی
با تصحیح و تعلیق: جواد فاضل
هفت اقلیم، اثر امین احمد رازى، تذکرهاى است تاریخى و جغرافیایى که به تشریح اقالیم سبعه پرداخته و در ضمن توصیف برخى از شهرها و آبادىها، به اجمال و گاه به تفصیل، از بزرگان و مشاهیر آنها سخن گفته است.
کتاب، به زبان فارسى و در سال ۱۰۱۸ق، در طول شش سال، نوشته شده است.
نویسنده، چنانکه خود مىگوید، بیشتر اوقات خویش را مصروف تحصیل احوال بزرگان کرده و به علت میل باطنى و اشاره بعضى از دوستانش، اقدام به تألیف کتاب کرده است.