آنان که نمی میرند
زنی به نام وریتی
لوون اشلي نويسنده تازهكاري است كه در آستانه ورشكستگي مالي قرار دارد و درست در همين زمان پيشنهاد شغلي شگفت انگيزي دريافت ميكند كه ميتواند زندگياش را براي هميشه تغيير دهد. جِرِمي كرافورد، شوهر نويسنده مشهور وريتي كرافورد، لوون را استخدام ميكند تا كتابهاي ناتمام همسرِ مجروحش را تمام كنند. لوون به خانه كرافوردها ميآيد تا نتيجهي سالها تحقيق و يادداشتهاي وريتي را بخواند و اميدوار است كه اطلاعات كافي براي شروع كارش به دست بياورد. اما چيزي كه لوون اصلاً انتظار ديدنش را در آن دفتركار بهم ريخته ندارد، يك اتوبيوگرافي ناتمام از زندگي وريتي است كه ظاهراً هرگز قصد نداشته آن را براي كسي بخواند. هر صفحه اين اتوبيوگرافي حاوي اعترافات تكان دهندهاي است، از جمله خاطرات وريتي درباره آنچه بعد از مرگ دو دخترش رخ داده است. لوون تصميم ميگيرد تا آن اتوبيوگرافي را از ديد جِرِمي پنهان كند، چون ميداند محتويات آن براي اين پدر داغدار چقدر دردناك خواهند بود. اما وقتي كه لوون عاشق جرمي ميشود، از هر راهي كه ميشناسد استفاده ميكند تا جرمي را وادار به خواندن خاطرات همسرش كند.
شفای آب
شفاي آب، اولين داستان بلند سوفي مكينتاش، روايت جهان زنان بدون مردان است. سه خواهر، همراه پدر و مادرشان در جزيرهاي دورافتاده و در انزواي كامل زندگي ميكنند. اين والدين دخترانشان را با القاي اين باور كه مردان موجوداتي خطرناك و سمي براي جسم و روح زنان هستند، پرورش دادهاند. تا اين كه يك روز سه نفر به جزيره امن آنها پا ميگذارند و همه چيز را دستخوش دگرگوني ميكنند.
شواهد یک رابطه
غريبه عزيز... دختر جوان، ساكن كاليفورنياي جنوبي با نااميدي نامهاي را به مردي كه تا به حال نديده مينويسد... تصميمي كه ميتواند زندگي هر دويشان را براي هميشه تغيير دهد. مكاتبات بين همسرانشان، كري آلسوپ و ديويد ماير برملا شود، نامههايي حاوي جزئيات دردناك از يك رابطه ويرانگر. با هر نامهاي كه براي هم مينويسند، ترسها و نگرانيهايشان بروز داده ميشود و روحشان براي يكديگر آشكار ميشود. از اين كه همه چيز به هم ريخته سرگماند و نميدانند چه مسيري را بايد در پيش بگيرند. شواهد يك رابطه از لابهلاي نامههاي دو همدرد، دو غريبه و يك رابطه ممنوع، ماهيت پيچيده قلب انسانها را موشكافي ميكند و خواننده را تا انتها با شخصيتهاي داستان همراه ميكند.
فهرست آرزوها
فهرست آرزوها كتابي فوقالعاده درباره مهمترين سفر زندگي يعني يافتن خويش است. برت د ر 14 سالگي فهرستي از آرزوهاي زندگيش را تهيه ميكند و كمي بعد آن را دور مياندازد. اما مادرش آن را نگه داشته و در وصيتنامهاش ميگنجاند. برت نميتواند ارثيهاش را دريافت كند تا اينكه آن فهرست را در عرض يك سال كامل كند. سالي پر از ترس و نگراني و در عين حال مسيري به سوي يافتن انگيزه و خودشناسي.
این رمان به 27 زبان ترجمه و در 30 کشور جهان منتشر شده است.