جلد: گالینگور
قطع: رحلی
کاغذ: گلاسه رنگی
صفحات: ۱۲۰
جلد: گالینگور
قطع: رحلی
کاغذ: گلاسه رنگی
صفحات: ۱۲۰
وزن | 600 گرم |
---|
پيتر بركهولدر - دانلد جي گراوت - كلاود و پاليسكا
ترجمه: كامران غبرايی
پديدآورندگان تاريخ موسيقي غرب در ويراست هشتم كتاب به كاوش در روند رشد و توسعه موسيقي رفتهاند و آهنگ دگرگونيهايش را از منظر تحولآفرينان واكاوي كردهاند. روششناسي اين رهيافت انسان محور اقتضا ميكند كه مردم - شنوندگان، مخاطبان، منتقدان، اجراكنندگان، و سازندگان - در كانون روايتها جاي داشته باشند، تا بتوان ارزشها و اعتبارها را از ديده آنها بازخواني كرد. بيگمان سرگذشت يكي از بزرگترين آفريدههاي بشر در يك مجلد نميگنجد، با وجود اين، مجموعه حاضر چنان بازبيني و ويرايش شده است كه هر پژوهشگر و هنرپژوهي از محتوايش بهرهمند خواهد شد.
كتابي كه پيش رو داريد، هفت بار پيش از اين بازبيني شده است و همين نكته نشان ميدهد كه «تاريخ موسيقي غرب» در ميان مشتاقان هنر موسيقي جايگاهي برجسته يافته است. روايت نورتن از تاريخ موسيقي در بافتار ساختارهاي اجتماعي و رويدادهاي تاريخي تبيين شده است. عنايت روايتگران اين روايت به امر آموزش و آموزششناسي نيز آشكار است و از اين منظر ميتوان كتاب پيش رو را داستاني بيمانند دانست.
ماري كاندو
مترجمان: گلسا ديبا - شهاب حاجيزاده
اين كتاب را با هدف به اشتراك گذاشتن «جادوي نظم» نوشتم. احساسات عميقي كه در حين دور ريختن وسايلي كه وظيفهشان را انجام دادهاند، بسيار شبيه به احساساتي هستند كه در موقع فارغالتحصيلي تجربه كردم؛ هيجاني شبيه به لحظه تلنگر سرنوشت... يعني وقتي كه جايگاه يك وسيله مشخص ميشود، و از همه زيباتر، هواي تازه و پاكي كه فضاي يك اتاق مرتب شده را پر ميكند. اين احساسات هستند كه يك روز معمولي و بيرويداد را، تا اين حد پرنشاط ميكنند.
ماري كاندو
سباستين اسمي
سارا حسيني معيني
سرقت آثار هنري پيچيده است. حتي زماني كه سارقين مدرك جرمي از خود باقي ميگذارند، آنچه در انتهاي داستان ميماند جاي خالي روي ديوار است. همه نقاشيهاي شگفتانگيز رايحه خاصي دارند كه آنها را منحصر به فرد ميكند...
هنگامي كه نقاشي مذكور پرترهاي باشكوه باشد، رايحه و ماهيت منحصر به فردش افزايش مييابد. يكتايي تصوير با يكتايي شخصي كه نقاشي شده درهم ميآميزد و ژرفتر ميشود. آن زمان است كه خسارت سرقت دو چندان ميشود. مالباخته شايد پس گرفتن پرتره تقلا كند، اما به راستي به دنبال پس گرفتن چه چيزي است؟ نقاشي؟ يا حال و هواي پيشين خلق اثر؟
پیر کابان
علی اکبر معصوم بیگی
وَنسان وَن گوگ یا فینسِنت ویلم فان خوخ یک نقاش نامدار هلندی بود. هرچند او در زمان حیاتش در گمنامی به سر میبرد و در تمام طول عمر خود تنها یک تابلو فروخت،اما اکنون به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نقاشان پسادریافتگر شناخته میشود.
ون گوگ جوانی خود را به عنوان دلال آثار هنری و معلم گذراند. مدتی نیز در انگلستان و همچنین در میان کارگران معادن زغال سنگ بلژیک به عنوان مبلغ مسیحی فعالیت کرد. وی فعالیتهای جدی خود را به عنوان طراح و نقاش از سال ۱۸۸۰ و در سن ۲۷ سالگی شروع کرد. او از آنجاکه در سن ۳۷ سالگی درگذشت، در واقع تمام آثارش را در ۱۰ سال آخر عمر خویش آفرید که شامل بیش از ۹۰۰ نقاشی، بیش از ۱۱۰۰ طراحی و ۱۰ چاپ میباشد. ون گوگ شیفته نقاشی از مردم طبقه کارگر مانند تابلوی سیبزمینیخورها، کافههای شبانه مانند تراس کافه در شب، مناظر طبیعی فرانسه، گلهای آفتابگردان، شبهای پرستاره و خودنگاره بود. وی در اواخر عمر به شدت از بیماری روانی و فشار روحی رنج میبرد و به اعتقاد اکثریت همین موضوع به خودکشی او منجر شد.
با آنکه ونسان ونگوگ در سراسر عمر کوتاه و به ویژه در ده ساله واپسین زندگی خود سرنوشتی اندوهبار و تراژیک داشت و از هنر چون ابزرا نجات شخصی بهره گرفت اما هرگز این حال و هوای تراژیک (جز در یکی دو مورد) در آثار او تاثیر نگذاشت و نقاشی های ونسان همچنان شاد، پر شور و شرر، سرزنده و ستایشگر زندگی، انسان و طبیعت ماند.
تنها پس از بحران نخستین حمله های جنون، قطع رابطه با گوگن و سرانجام انتقال به بیمارستان روانی سن رمی است که تاثرات روحی ونسان خود را به تمامی در چند تابلو نشان می دهد و رنگ و خط و طرح صورتی چرخان، پیچ در پیچ و طوفان زا به خود می گیرد؛ شب پر ستاره اوج این عذاب و درد روحی است…
سینماگران بزرگی مانند بیلی وایلدر و جان هیوستن، که با مریلین مونرو کار کرده بودند، گفتهاند که او تنها جذاب و دلفریب نبود، بلکه به ویژه در ایفای نقشهای کمدی استعدادی کمنظیر داشت. آنچه تاکنون ناشناخته مانده بود، این است که مریلین مونرو دستی در نوشتن هم داشتهاست. او مجموعهای از یادداشتهای روزانه و حتی چند شعر از خود را به جا گذاشته که اکنون برای اولین بار به چاپ میرسد. مریلین مونرو از نادر ستارگان هالیوود بود که به کتاب و ادبیات علاقه داشت و مرتب به کتابفروشی سر میزد و کتاب میخرید.
او با آثار نویسندگان بزرگی مانند فیودور داستایفسکی، ساموئل بکت، جوزف کنراد، ارنست همینگوی و جان استاینبک آشنایی داشت و از سال ۱۹۵۶ تا سال ۱۹۶۱ همسر آرتور میلر، نمایشنامهنویس نامی آمریکا بود. مریلین مونرو از روی نیازی درونی و نه برای انتشار دست به قلم برده بود.
او این یادداشتها را عمدتاً از سال ۱۹۴۳ تا ۱۹۶۲ نوشتهاست، روی هر چیزی که دم دست او بودهاست: از دفتر یادداشت تا کاغذ مارکدار هتل یا دستمال رستوران؛ از دستور آشپزی گرفته تا یادداشتهایی دربارهٔ خودکشی. مریلین مونرو، برخلاف تصور همگان در نوشتههای خود زنی خویشتندار است. از همه چیز حرف میزند، احساسات نهانی، دردها و ترسهای خود را بیان میکند، اما از زندگی جنسی خود هیچ چیز نمیگوید.
یکی از شعرهای او دربارهٔ خودکشی با پریدن از روی پل بروکلین است. مونرو در این شعر گفته که این پل زیباتر از آن است که آدم خودش را از بالای آن پرت کند.
ایران درّودی نامی آشنا در عرصه نقاشی امروز ایران است که بیش تر با رنگ ها و فضاهای خاص و منحصر به فردش که ملهم از نورهای درونی اویند ، شناخته می شود ؛ نورهایی که هر بار به شکلی در قلم موی نقاش ، خود را یافته و بر زمینه ای از بی تابی ها و رویاهای او یاس و امید های ما را نمایانده اند .
به این خاطر است که شکل ها و حجم ها از خود ، بیرون زده اند و در هیچ قاب و قالبی نمی گنجند . همچنان که پرنده را شاید اما پرواز را نمی توان در هیچ قفسی حبس کرد.
رنگ و فضا در نقاشی های درّودی بیش از همه با حس و حال نقاش و مخاطبانش سر وکار دارد . این حس و حال ها در نقاشی های او ساکن و یکسان نیستند و مدام جا عوض می کنند و به شکلی دیگر در می آیند . از غم ها به شادی می گریزند و از مرهم به درد . به همین دلیل در نقاشی های او هیچ رنگی فارغ از حس و حال نیست .
نام نویسنده : علی رامین
جامعهشناسی هنر، دانشی «دوزیستی» متشکل از دو رکن هنر و جامعهشناسی است. هنر، واژهای با بار ارزشی، از زمرهٔ علوم انسانی است که سرشتی کیفیتگرا دارد. زیباشناسان و فیلسوفان هنر کوشیدهاند هنر را از زوایای سهگانهٔ هنر، هنرمند و مخاطب بنگرند و با صورتبندی تعاریفی عمدتاً ذاتشناسانه، پرسش کلی چیستی هنر را پاسخ گویند. جامعهشناسی علمی کمیتگراست که به مطالعهٔ اجتماع و نظامهای انسانی، روابط افراد با یکدیگر و با جامعه، نهادها و ساختارهای اجتماعی میپردازد، و نیز به موضوع ارتباطات انسانی و چگونگی انتقال و خلق معنی در بستر اجتماع، توجهی جدی دارد. جنبهٔ اخیر، در جامعهشناسی هنر حائز اهمیت محوری است. قیاس رویکرد علوم انسانی و علوم اجتماعی به هنر، که فصل مهمی از این کتاب است، بازگشایندهٔ دریچهٔ وسیعی به روی بحثهای جاریِ مطالعات فرهنگی و پژوهشهای هنری است که چالش گفتمانی زیباشناسی و جامعهشناسی هنر در سرلوحهٔ آن قرار دارد.
مجموعهٔ حاضر ضمن بررسی رهیافتها، نظریهها و گفتمانهایی که اساس مطالعات اجتماعی هنرها در زمانها و مکانهای گوناگون قرارگرفتهاند، اهمیت و نقش نهادهای اجتماعی، فرهنگی، دینی، سیاسی و اقتصادیِ تأثیرگذار بر آفرینش و بازآفرینی هنرها را به تحلیل و ارزیابی میگیرد و بر شیوههای خلق آثار هنری در بستر اجتماع و چگونگی ایجاد ارتباط میان هنرمندان و مخاطبان آثار هنری، و عرضه و فروش آنها، در دورههای مختلف نظر میکند. هنر و ایدئولوژی، هنر و اخلاق، بررسی پایگاه اجتماعی و اقتصای هنرمندان، نقش بازاریابان و منتقدان در کامیاب ساختن آثار هنری، نقش هنر در بازتولید منزلت اجتماعی، تحقیق دربارهٔ ریشههای اجتماعی معیارهای ذوق و داوری و نیز عوامل اجتماعی تفسیرها و ارزیابیهای هنری، و دیگر دستاوردهای جامعهشناسی هنر در عرصههای نظری و عملی از زمرهٔ بحثهای این مجموعه است.
هلن گاردنر
محمدتقی فرامرزی
ویراست چهاردهم هنر در گذر زمان اثرِ هلن گاردنر انتظارات علاقهمندان و پژوهندگان تاریخ هنر و هنرهای تجسمی را برآورده میکند و از آن بسی فراتر میرود. با گذشت بیش از نود سال از انتشار نخستین ویراست آن در سال 1926، همچنان یگانه پژوهش جامع دربارهٔ تاریخ هنر در عصر جدید به شمار میرود. هنر در گذر زمان همپای نسلها رشد کرده و هیبت امروزش از دیروزش بسی بالیدهتر است. استادان و مربیان و دانشجویان در سراسر جهان بهمراتب مشتاقانهتر و پرشمارتر از روزگار خانم گاردنر در کلاس درس و پژوهشهای خود از این اثر ارزشمند بهره میگیرند. واقعیت آن است که هنر در گذر زمان دهها سال پیش از این به جایگاه پرخوانندهترین و آموزندهترین گنجینهٔ تاریخ هنر و معماری و پیکرتراشی و هنرهای تجسمی بهمعنای عام آن، در دنیای انگلیسیزبان و کشورهای دیگر دست یافته است و همچنان در آن جایگاه به حیات خود ادامه میدهد. از شصت سال پیش تا کنون، بازنگری خلاقانه و تکمیل این اثر برای هر ویراست ادامه دارد و همواره بر دامنهٔ موضوعی بحثها و فصلهای آن افزوده میشود و هر ویراست جدیدش مطالب درخور توجهی بیش از ویراستهای پیشین دارد.هنر در گذر زمان با تکیه بر معیارها و سنتهای پایهگذاریشده به کوشش هلن گاردنر و نویسندگان همکار و ویراستارانِ پس از او به اولین گزینهٔ دورههای پژوهش در تاریخ هنر جهان تبدیل شده است.
حسین عصاران
فکر این کتاب نمیتوانست همراه من نباشد. گذشته از علاقه و تعلقِ خاطر همیشگی و قدیمی به ترانه و ذاتِ پُر وقار آهنگهای واروژان، از زمان جدی شدنِ کار تحقیق و ثبت تاریخ ترانه در من، این علاقهی شخصی به امری واجب و زمینمانده بدل شد. دانستهها از او کم بود و در حد کلیاتی از مهربانی چهره و دانستگی علم، مَخلَص میشد که این نه آغاز بود و نه حق. همچنان که چند ویژهنامه و یادداشت پراکنده هم بیشتر به کلیاتی از این دست محدود شده بود. در میانهی گفتوگوهایم با ناصر چشمآذر و دیگر هنرمندان برای کتاب «باران عشق» فکر این کتاب در من راه گرفت. آنها مدام از نقش واروژان و حق استادیاش بر خود میگفتند. ناصر چشمآذر عاشقانه و خالصانه او را استاد خطاب میکرد و محمد سریر که بهصراحت از وظیفهام در اینباره گفت. پس بلافاصله بعد از انتشار آنیکی، کار اینیکی را آغاز کردم: گفتوگو با نزدیکترین یاران و همراهان واروژان آغاز شد. اسفندیار منفردزاده بزرگی و رفاقت کرد تا بابک افشار و شهیار قنبری مرا اول راه بنشاندند. از صحبتهای آنان روند کتاب دقیقتر شد. هر گفتوگو آدرس نفر بعدی را مشخص میکرد. برخی از این صاحبنامها که در این سالها به گوشهای خزیده بودند و دل به گفتن و از خود گفتن نداشتند، با نام واروژان به احترام از جای برخاستند و لطف کردند و گفتند آنچه را که پرسیدم. اطلاعات اولیه، رفتهرفته گستردهتر شد. حلقهها تا زنجیرواره شدن، کنار هم قرار گرفتند که در انتها میشد عنوان «شرح و مرور» بر آن گذاشت. در این گذار و در گذر از روایتِ هنرمندانِ موجه این عرصه، که خود قسمتی از تاریخ ترانهاند، بسیاری از روایتها با دیگر منابع هم وارسی مجدد شدند؛ اگر در میانهی گفتوگویی سخنی از نفر سومی به میان آمد، تا حد امکان نظرات او هم گرفته شد؛ و همهی اینها برای این بود که از ثبت روایتهای نامعتبرِ سهمخواهانه که این روزها به سرِ تاریخنگاری «ترانه» آوار شده، پرهیز شود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.