داستان هنر نقاشی
نویسنده: ه. و. جانسون دوراجین جانسون
مترجم: فرح خواجه نوری
داستان هنر نقاشی کتاب بدیع و زیبا به منزله گالری شاهکارها و مجموعه آثار نفیسی از هنرمندان بزرگ جهان و در نوع خود کمنظیر است. داستان مهیج شروع و تحول و کمال نقاشی در تاریخ هنر انسانی در آن شرح داده شده است. خواننده در این کتاب درمییاد که بشر در طی قرون متمادی تمدن، چگونه احساسات خود را با کشیدن تصویر بیان نموده است. این کتاب در واقع داستان افکار و اندیشهها و بیم و امیدهاست و زشت و زیبا، تلخ و شیرین و خوب و بد زندگی به خامه هنرمندان در آن تصویر شده است. با اینکه هدف مؤلف گفتن داستان نقاشی است، تماشای تصاویر آن وسیله سرگرمی و لذت برای عمومی و بهویژه جوانان و هنرمندان است.
هنر و ادراک بصری
اگرچه هنر و ادراک بصری: روانشناسی چشم خلاق پانزده ماه طول کشید تا تکمیل شود، او احساس کرد که اساساً آن را در یک جلسه طولانی نوشته است. این کتاب که در سال ۱۹۷۴ بازبینی شد، به چهارده زبان ترجمه شده است و یکی از تأثیرگذارترین کتابهای هنری قرن است. در هنر و ادراک بصری، او تلاش میکند از علم برای درک بهتر هنر استفاده کند، و همچنان جنبههای مهم تعصب، شهود و بیان شخصی را در نظر دارد. تفکر بصری (۱۹۶۹) تفاوت های بین تفکر در مقابل ادراک و عقل در مقابل شهود را به چالش می کشد. آرنهایم در آن این فرض را که زبان بر ادراک پیشی میگیرد و کلمات پلههای تفکر هستند، نقد میکند. دانش حسی امکان زبان را فراهم می کند، زیرا تنها دسترسی ما به واقعیت از طریق حواس است. ادراک بصری چیزی است که به ما امکان می دهد درک واقعی از تجربه داشته باشیم. آرنهایم همچنین استدلال می کند که ادراک به شدت با تفکر یکسان است و بیان هنری راه دیگری برای استدلال است. در «قدرت مرکز: مطالعه ترکیب در هنرهای تجسمی» (۱۹۸۲)، آرنهایم به تعامل هنر و معماری بر روی الگوهای فضایی متحدالمرکز و شبکهای میپردازد. او استدلال می کند که فرم و محتوا غیرقابل تقسیم هستند و الگوهای خلق شده توسط هنرمندان ماهیت تجربه انسانی را آشکار می کند.
فیلم به عنوان هنر
رودولف آرنهایم
ترجمه: فریدون معزیمقدم
رودولف آرنهایم، هنرشناسی است که فیلم و سینما را به محک ارزشیابی هنرهای بصری به جای می آورد. او قبل از اینکه به اصطلاح امروز صاحب نظر سینما و هنر فیلم باشد، فرضیه سازی است در مبحث زیبایی شناسی بصری با پایه های فکری و روش ساخت و استدلالی متاثر از ماحصل مکتب فلسفی کانت درباره هنر و شاخه های توسعه یافته آن در علوم تجربی جدید از جمله روانشناسی هنر. به همین دلیل هر چه فیلم در طی سه دهه اول قرن از شیوه بیانی سایر هنرها بیشتر فاصله می گیرد، و در جهت استقلال بیشتر و یافتن زبانی اختصاصی، بیشتر تجربه می شود، آرنهایم حساس تر و تندخوتر می گردد. نکته مهمی که در مطالعه این کتاب برای خواننده کمال اهمیت را دارد، به اعتباری کشف مجدد "هنری" است که لذت بردن و محظوظ شدن از آن و رابطه معنوی ایجاد شده با آن توام با خودآگاهی نیست. این کتاب راهنمای مناسبی در شیوه مشاهده و ارزشیابی فیلم به ویژه از نقطه نظر بصری باشد.
نقد هنر: شناخت هنر معاصر
نقاشی های اویسی
ناصر اویسی (زادهٔ ۱۳۱۳ تهران)، نقاش ایرانی و از فعالان مکتب سقاخانه است. مشخصه آثار او زنان زیباروی برگرفته از خورشید خانوم ایرانی و اسبهای نیرومند و در حال حرکت و رنگهای درخشان است.
او جوایز متعددی را از دوسالانهها و نمایشگاههای بینالمللی کسب کردهاست. آثار او در موزههای آتن، بارسلونا، بلگراد، بروکسل، رم، تهران، مادرید، نیویورک، پاریس، لندن، زوریخ، برلین و چند شهر دیگر نگهداری میشود.
جولیو کارلو ارگان هنرشناس معروف ایتالیایی دربارهٔ نقاشیهای اویسی گفتهاست: «سبک نقاشی اویسی شعرگونه است و آن را در حد فاصل نقاشی و خط معلق نگه میدارد.» شهروز نظری در یادداشتی بر کتاب صوفی در سال ۱۳۸۵ دربارهٔ دستاورد نقاشانه اویسی مینویسد:
خلق نوعی از خط نگاری (اواخر دههٔ ۶۰ میلادی) یا استفاده از ترکیب مواد با پارچه، توری و ورقههای مطلا روی بوم و ایجاد ترفندهایی در جهت پنهان کردن نواقص ترکیب بندی، پیشنهادهایی است که او به نقاشی ایرانی توصیه کرد.
ناصر اویسی هماکنون در ویرجینیا کار و زندگی میکند.
خاستگاه اجتماعی هنرها
در میان موجودات، تنها انسان است که می داند سرانجام، خواهد مُرد و یا دست کم تنها موجودی است که معنای مرگ را به خوبی دریافته است و همواره در پی چاره ای بوده است تا از مرگ خود، پیشگیری کند. انسان، با صرف نظر از تعالیم آسمانی، گرچه نتوانسته است این صادقانه ترین پدیده هستی (مرگ) را درمان کند، اما به این دستاورد مهم پی برده است که اگرچه جسم انسان می میرد، ولی می توان کاری کرد که «نامِ» وی همیشگی شود و این، تنها با روی آوردن به هنر و صنعت، عملی و شدنی است. انسان به تدریج دریافت که با زنده ماندن نام، دیگر تمام نمی شود و در جریان ذهن دیگران زنده می ماند. تلاشهای آگاهانه در این راستا فراوان و گوناگون اند؛ از کندن نام خود بر تنه درخت گرفته تا ساختن بناهای یادبود و عام المنفعه و کتیبه ها و نگاشتن کتابها و سرودن اشعار و... همه نشان از تلاش آدمی برای زنده ماندن است. یکی دیگر از آثار خلق آفرینه های هنری - که می توان آن را بهره اجتماعی هنر نامید - این است که هنرمند با هنر خود، این دریافت را به دست می آورد که او دیگر یک فرد محدود و محصور در کالبد تن نیست، بلکه از مرز «خود» گذشته و به عرصه «انسان جهانی» و «انسان تاریخی» رسیده است؛ تمام همنوعان هم روزگارش از خلاقیت روحانی او بهره برده اند و در گذر زمان برای نسلهای آینده، مفید است و خود را در کنار آیندگان احساس می کند. این احساس را می توانیم «حس انتشار» بنامیم. احساسی که با آن، انسانِ محلی به انسان جهانی و تاریخی تبدیل می شود. انسان هنرمند برای همنوعان خود، سودمند است و با این سودمندی به فضیلت انسانی دست یافته است. در چنین شرایطی است که در می یابیم پرداختن به هنر، باعث زلالی و شفافیت روح آدمی می شود و تا مرز شهود، فرا می رود...
نقاشی های ماتیس
آنری-امیل-بنوآ ماتیس (به فرانسوی: Henri-Émile-Benoît Matisse) (زاده۳۱ دسامبر ۱۸۶۹ – مرگ ۳ نوامبر ۱۹۵۴) هنرمند فرانسوی طراح، گراورساز، مجسمهساز و نقاش اوایل قرن بیستم است که بیشتر به عنوان یک نقاش شناخته میشود و تأثیر او بر این هنر پر اهمیت است.
ماتیس به سبب نوآوریها و اثر گذاری بر معاصران، یکی از مهمترین هنرمندان سده بیستم بهشمار میآید. اهمیت تاریخی کشفهای او در عرصه رنگ ناب را میتوان در حد دستاورد کوبیسم در آزادسازی فرم از قید بازنمایی عینی دانست. ماتیس در رشته حقوق تحصیل کرد و ابتدا در همین رشته مشغول به کار شد، ولی در بیست و دو سالگی به دنیای هنر گام نهاد. او در مسیر نقاشی دست به تجربه مجسمهسازی زد و از هنرمندان برجسته گروه دَدگر یا فوویست بهشمار میرفت.
ماتیس از معدود هنرمندانی بود که جنبههای عقلانی و عاطفی را در هنر خود به هم آمیخت. او به هنری بیانگر و هدفمند اعتقاد داشت. از این لحاظ، او را میتوان با اکسپرسیونیستهای المانی مقایسه کرد (اگر چه حال و هوا و اسلوب کار او با آثار اکسپرسیونیستها یکسره متفاوت است). در هنر ماتیس، صور بدوی بدون خشونت تشویش انگیز رخ مینمایند. نحوه بهکارگیری رنگ و خط در نقاشیهای او چنان است که هیچگاه عمق معنای هنری و تصویری شان کاسته نمیشود. به اعتقاد او «فقط آن کسی که بتواند عواطف خود را به طرزی اصولی نظم دهد، هنرمند است». ماتیس به هنری متعادل، ناب، آهنگین، آرامش بخش، و عاری از موضوعهای گزنده و دلگیر میاندیشید.
آثار ماتیس در بیشتر موزههای هنر مدرن در جهان یافت میشود. دو مجموعه بزرگ در مسکو از جمله آثاری است که میتوان نام برد که شامل دیوارنگاره «رقص» نیز میشود. امروزه موزه ماتیس در زادگاهش وجود دارد. او آرزو داشت که هنرش همچون یک صندلی راحت باشد که خستگی را از تن ادمی بزداید و به او اندکی لذت، خوشی، و شادی بخشد. در واقع، شاید همین هدف باعث شد که او از هرگونه تعمیق تاریخی با روانشناختی در انسان معاصر امتناع کند.
گره سازی و گره چینی در هنر معماری ایران
گرد آورنده : مهندس مرتضی فرشته نژاد
کتاب حاضر دومین کتابی است که درباره هنر گره سازی بوسیله ی آشنایان مابین فن شریف و زیبا به سفارش انجمن آثار ملی تدوین گشته و انتشار می یابد. یکی از ماندگارترین فضاهایی که از گره چینی استفاده شده، در معماری بوده است چه به صورت نما و تزئینات و چه به صورت استفاده در چارچوب اصلی فضای معماری. تزئینات، دارای اصول و ضوابط خاصی هستند که مهمترین آنها عبارتند از: هماهنگی بین طرح، نقش و رنگ، نحوه ارتباط تزئینات با سطوح مختلف و فضاهای داخلی و خارجی، کیفیت مواد و مصالح کاربردی به همراه اجرای دقیق، اهمیت و ارزش عناصر تزئینی در کوچکترین و بزرگترین جزء) چه نقش یه گنبد باشد و چه یک کوبه در، )هر دو به یکاندازه مهماند)، میزان کیفیت، پختگی و خلاقیت طراحان و استادان