وجدان زنو (متن کامل)

۰ تومان
ایتالو اسووو مترجم: مرتضی کلانتریان

وجدان زنو یا اعترافات زنو (به ایتالیایی: La coscienza di Zeno) رمانی از ایتالو اسووو نویسندهٔ ایتالیایی است. این رمان در سال ۱۹۲۳ منتشر شده‌است.

کتاب، تشکیل شده از خاطرات زنو کاسینی که به اصرار روانپزشکش آن را نوشته و نشان دهنده علاقه نویسنده به تئوری‌های زیگموند فروید است. این رمان هم مثل نوشته‌های قبلی اسووو از طرف منتقدین و خوانندگان ایتالیایی کاملآ نادیده گرفته شد. به شکلی که اگر تلاش‌های جیمز جویس برای ترجمه و چاپ آن در پاریس نبود شاید تا به حال از بین رفته بود. در واقع تلاش‌های جویس برای معرفی کتاب به منتقدین فرانسوی و ستایشی که آن‌ها از این اثر به عمل آوردند باعث توجه منتقدین ایتالیایی به آن شد. در یادداشت مترجم فارسی وجدان زنو آمده‌است که: شوپنهاور معتقد است که اگر به کل هستی بشر بنگریم جز تراژدی چیزی در آن نخواهیم یافت، در حالی که اگر به جزئیات آن توجه کنیم طنز و کمدی را جلوه گر می‌یابیم. در وجدان زنو همین دو جنبهٔ زندگی انسان به نحوی استادانه ترسیم شده‌است. وقتی که از ادبیات جدید اروپا صحبت می‌کنیم و بلافاصله به یاد جیمز جویس، پیراندلو، کافکا، پروست، لارنس، ژید و توماس مان می‌افتیم، نباید فراموش کنیم که ایتالو اسووو چه از جهت اصالت سبک و چه از جهت غنای ادبی از زمره این پیشگامان ادبیات نوین اروپاست؛ و این سخن آندره تریو را درباره وجدان زنو از یاد نبریم: «یک شاهکار عظیم و باور نکردنی … در طول یک قرن احتمال دارد فقط پنج یا شش اثر به این غنا و عظمت خلق شود.»

دن کیشوت (۲جلدی)

۷۴۰,۰۰۰ تومان
   سروانتس    محمد قاضی

شاید تا کنون هیچ کتابی به اندازه دن کیشوت این همه مورد عشق و علاقه ملت های گوناگون نبوده است . بسیاری از کتاب ها هست که تنها به یک قوم و ملت اختصاص دارد و از حدود مرز یک کشور فراتر نمی رود ؛ بسیاری دیگر نیز هست که در میان ملل دیگر هم خواننده دارد ولی تنها مورد پسند گروه روشنفکران یا مردم عادی طبقات ممتار است . اما دن کیشوت همه حصار های جغرافیایی و نژادی و اجتماعی و طبقاتی را درهم شکسته و نام خود را با دنیا و بشریت توام ساخته است

دن کیشوت زندگی فردی را به مخاطب نشان می‌دهد که دچار توهم است و وقت خود را با خواندن آثار ممنوعه می‌گذراند. دن کیشوت یکی از نخستین رمان‌هایی است که به زبان‌های نوین اروپایی نوشته شده و سروانتس بخش بیشتر آن را در زندان نوشته‌است. در زمان روایت دن کیشوت نوشتن و خواندن آثاری که به شوالیه می‌پرداخت ممنوع بود و شخصیت اصلی داستان خود را جای یکی از همین شوالیه‌ها می‌بیند و دشمنانی فرضی در برابر خود می‌بیند که اغلب کوه‌ها و درخت‌ها هستند. دن کیشوت پهلوانی خیالی و بی‌دست‌وپاست که خود را شکست‌ناپذیر می پندارد.

نادیا

۸۵,۰۰۰ تومان

آندره برتون

ترجمه: کاوه میرعباسی

راوی، به نام آندره، پیش از آنکه در نهایت (حدود یک سوم رمان) روایتی را آغاز کند، به طور کلی خطی، از رابطه کوتاه ده روزه خود با شخصیت اصلی نادیا، روی تعدادی از اصول سورئالیستی نشخوار می کند. او به این نام خوانده می‌شود «زیرا در روسی آغاز کلمه امید است، و چون فقط آغاز است»، اما نام او ممکن است تداعی کننده کلمه اسپانیایی «نادی» باشد که به معنای «هیچ‌کس» است. راوی به این زنی دچار وسواس می شود که در یک برخورد تصادفی در حالی که در خیابان قدم می زند، بلافاصله با او صحبت می کند. او متکی به قرار ملاقات های روزانه می شود، که گاه به اوج عشق می رسد (یک بوسه اینجا و آنجا). با این حال، شیفتگی واقعی او نسبت به ندجا، دیدگاه او از جهان است که اغلب از طریق بحث در مورد آثار تعدادی از هنرمندان سوررئالیست، از جمله خودش، برانگیخته می‌شود. در حالی که درک او از هستی، یک فرد به شدت مستبد را زیر و رو می کند، بعداً مشخص می شود که او دیوانه است و به یک آسایشگاه تعلق دارد. پس از اینکه نادیا جزئیات زیادی از زندگی گذشته خود را فاش می کند، او به یک معنا دچار ابهام زدایی می شود و راوی متوجه می شود که او نمی تواند به رابطه آنها ادامه دهد. در ربع باقی مانده از متن، آندره از شکل جسمانی او فاصله می گیرد و به نشخواری پرپیچ و خم درباره غیبت او فرو می رود، به حدی که انسان از خود می پرسد که آیا نبود او الهام بیشتری از حضور او به او می دهد. به هر حال، این واقعی‌سازی و مادی شدن نادیا به‌عنوان یک فرد عادی است که آندره در نهایت آن را تحقیر می‌کند و نمی‌تواند آن‌قدر تحمل کند که اشک برانگیزد. چیزی در مورد نزدیکی که زمانی بین راوی و نادیا احساس می شد وجود دارد که نشان دهنده عمقی فراتر از مرزهای عقلانیت آگاهانه، منطق بیداری و عملیات عاقلانه روزمره بود. چیزی اساساً «اسرارآمیز، غیر محتمل، منحصر به فرد، گیج کننده» در مورد او وجود دارد. این این تصور را تقویت می کند که نزدیکی آنها فقط برای یادآوری نفوذ ناپذیری نادیا به آندره است. رکود نهایی او در غیاب نگرانی اساسی این متن است، غیبتی که به نادیا اجازه می دهد آزادانه در خودآگاه و ناخودآگاه آندره زندگی کند، ظاهراً لجام گسیخته، و نقش متناقض خود را به عنوان حاضر و غایب حفظ کند. با تثبیت گذشته نادیا در حافظه و آگاهی خود، راوی با نفوذ ناپذیری واقعیت بیدار می شود و بقایای شبح مانندی را می بیند که از زیر پرده نازک آن به چشم می خورد. بنابراین، او بهتر است نظریه سوررئالیسم خود را که بر رویاپردازی تجربه واقعیت در خود واقعیت است، عملی کند.

جملاتی از کتاب:

"آیا من او را دوست ندارم؟ وقتی نزدیک او هستم به چیزهایی نزدیکتر هستم که نزدیک او هستند."

"زیبایی تشنج خواهد بود یا اصلا نخواهد بود."

"او نمی تواند وارد شود، او وارد نمی شود. "

"من موظفم پاسخ دهم که چیزی در مورد آن نمی دانم، به نظر می رسد که در چنین موضوعاتی حق شهادت تنها چیزی است که اعطا می شود."

"تو هرگز نمی توانستی این ستاره را مثل من ببینی. تو نمی فهمی: مثل قلب یک گل بی قلب است."

بین القصرین

۲۲۵,۰۰۰ تومان
نجیب محفوظ ترجمه: محمدرضا مرعشی پور

پیرمرد و دریا

۹۰,۰۰۰ تومان

ارنست همینگوی

مترجم: محمد تقی فرامرزی

داستان پیرمرد و دریا در مقایسه با اغلب داستان‌ها، از جهات بسیار، اثرى استثنایى است. دوره وقوع حوادث آن بسیار کوتاه است؛ بخش بزرگى از آن در طى سه روز و سه شبى رخ مى‌دهد که پیرمرد در دریا به‌سر مى‌برد. البته یک روز پیش از آغاز و یک نیم‌روز پس از پایان داستان نیز وجود دارد. حال مى‌توانید تصور کنید که کار نویسنده چقدر دشوارتر مى‌شود. سه روز از زندگى یک نفر بى‌آن‌که نفرى دیگر در اطرافش باشد. در حالت عادى، چنین داستانى بسیار خسته‌کننده مى‌شود. ولى اغلب خوانندگان داستان معتقدند که پیرمرد و دریا خسته‌کننده نیست. همینگوى چگونه توانست زمانى چنین کوتاه را در زندگى فقط یک نفر به زمانى چنین جالب تبدیل کند؟ در روز قبل از داستان، هشتاد و چهار روز از آخرین صید سانتیاگو یا «پیرمرد» مى‌گذرد. او یک بیوه‌مرد است و کوچک‌ترین اثرى از وجود فرزند در زندگى‌اش دیده نمى‌شود. فقط «پسرک» یا مانولین را در کنار خود دارد که همراه و دوست حقیقى او است. مانولین شاگرد سانتیاگو بوده است، ولى پدر و مادرش او را مجبور کرده‌اند در قایق ماهى‌گیرى دیگرى کار کند، چون سانتیاگو «بد مى‌آورد». ولى پسرک همچنان به پیرمرد وفادار است و او را در تدارک دیدن براى صید یک «ماهى بزرگ» یارى مى‌کند.

آنا کارنینا (۲جلدی)(شومیز)

۳۸۵,۰۰۰ تومان
نام نویسنده : لئو تولستوی

نام مترجم : سروش حبیبی

داستان آنا کارِنینا دارای شخصیت اولِ واحدی نیست. با دیدن نام آنا کارنینا، این تصور ایجاد می‌شود که این داستان حتماً به‌کلّی دربارهٔ اوست، اما درواقع این‌گونه نیست؛ درحالی‌که شاید بیش از نیمی از داستان دربارهٔ او باشد، بقیهٔ داستان دربارهٔ فردی به نام «لوین» است که البته این دو شخصیت در داستان رابطهٔ دورادوری با هم دارند. به‌عبارتی، آنا کارِنینا خواهرِ دوستِ لوین است.در طولِ داستان، این دو شخصیت فقط یک بار و در اواخرِ داستان با هم روبه‌رو می‌شوند. پس، درحقیقت این رمان فقط به زندگی آنا کارِنینا اشاره ندارد و در آن به زندگی و افکار شخصیت‌های دیگرِ داستان نیز پرداخته شده‌است. آنا نام این زن است و کارِنین نام شوهرِ اوست، و او به‌مناسبت نام شوهرش آنا کارِنینا (مؤنثِ «کارِنین») نامیده می‌شود.

تولستوی در نوشتن این داستان سعی داشته برخی افکار خود را در قالب دیالوگ‌های متن به خواننده القاء کند و او را به تفکر وادارد. در بعضی قسمت‌های داستان، تولستوی دربارهٔ شیوه‌های بهبود کشاورزی یا آموزش سخن گفته که نشان‌دهندهٔ اطلاعات وسیع نویسنده در این زمینه‌هاست. البته بیان این اطلاعات و افکار، گاهی باعت شده داستان از موضوع اصلی خارج و خسته‌کننده شود؛ به‌ویژه وقتی که در داستان صحبت از کشاورزی است. یکی از بارزترین جلوه‌های ظهور اندیشه‌های این نویسنده در داستان، قسمت‌هایی است که او افکار مذهبیِ خود را در قالب افکار شخصیت مهم داستان، یعنی لوین، آورده‌است.

داستان از اینجا شروع می‌شود که زن و شوهری به نام‌های استپان آرکادیچ و داریا الکساندرونا با هم اختلافی خانوادگی دارند. آنا کارِنینا خواهر استپان آرکادیچ است و از سن‌پترزبورگ به خانهٔ برادرش ــ که در مسکو است ــ می‌آید و اختلاف زن و شوهر را حل می‌کند و حضورش در مسکو باعث به وجود آمدن ماجراهای اصلیِ داستان می‌شود... در داستان، فضای اشرافیِ آن روزگار حاکم است؛ زمانی که پرنس‌ها و کنت‌ها دارای مقامی والا در جامعه بودند، و آداب و رسوم اشرافیت و نجیب‌زادگی بر داستان حاکم است. در کل داستان روندی نرم و دلنشین دارد و به عقیدهٔ بعضی فضای خشک داستان جنگ و صلح بر آناکارنینا حاکم نیست. این داستان، که درون‌مایه‌ای عاشقانه ـ اجتماعی دارد، بعد از جنگ و صلح، بزرگ‌ترین اثر تولستوی، این نویسندهٔ بزرگ روسی به شمار می‌رود.

ما

۱۹۸,۰۰۰ تومان
یوگنی زامیاتین ترجمه: بابک شهاب

ما در آینده اتفاق می‌افتد. D-۵۰۳، مهندس فضاپیماست و در جایی زندگی می‌کند که عمدتاً از شیشه ساخته شده تا پلیس مخفی بتواند آسان‌تر از مردم جاسوسی کرده و بر آن‌ها نظارت داشته باشد. ساختمان محل زندگی افراد زندانی است به شکل سراسربینی که بر اساس طرح جرمی بنتام ساخته شده است. علاوه بر این، سیستم این دولت طوری از مدل فردریک وینسلو تیلور متاثر است که بالاترین میزان بهره‌وری تولیدی را به همراه داشته باشد. مردم در صفوف منظم و با لباس متحدالشکل حضور دارند. راهی برای اشاره به یک فرد جز شماره‌ای که به او اختصاص داده شده، وجود ندارد. جامعه دقیقاً بر اساس منطق و استدلال، به عنوان محملی برای قوانین یا ساختار جامعه، حرکت می‌کند. بر این اساس، رفتار فردی هم بر اساس منطق و فرمول‌ها و معادلات ایجاد شده توسط دولت، تنظیم می‌شود.

این کتاب مستقیماً بر نویسندگان و آثار زیر تاثیر گذاشته است:

۱۹۸۴ اثر جرج اورول سرود اثر آین رند دنیای قشنگ نو اثر آلدوس هاکسلی محرومان اثر اورسولا لو گویین پیانوی خودنواز اثر کرت وانه‌گت

جنگ و صلح (۲جلدی)

۵۸۰,۰۰۰ تومان
لئون تولستوی ترجمه: کاظم انصاری

بیان خط سیر ماجراهای جنگ و صلح کاری بسیار دشوار است. ترجمۀ فارسی این داستان در جنگ و صلح چهار جلد و یک مؤخره به چاپ رسیده است. حجم بالای داستان همراه با تعداد بسیار زیاد شخصیت‌های آن و همچنین گسترۀ تاریخی‌ای را که دربر می‌گیرد سبب می‌شود که بیان فشرده‌ای گویا و کامل از قصۀ آن، در چند صفحۀ معدود، کاری مشکل شود. با این همه، از آنجا که بیان این خلاصه، برای هرچه قابل استفاده‌تر شدن این نقد، به‌ویژه برای مخاطبانی که احتمالاً اصل داستان را نخوانده‌اند، لازم است، گریزی از این کار، نیست. ربیان خط سیر ماجراهای جنگ و صلح کاری بسیار دشوار است. ترجمۀ فارسی این داستان در جنگ و صلح چهار جلد و یک مؤخره به چاپ رسیده است.

بار هستی (گالینگور)

۰ تومان
نام نویسنده : میلان کوندرا

نام مترجم : پرویز همایون پور

این کتاب که در سال ۱۹۶۸ در پراگ در دورهٔ زمانی موسوم به بهار پراگ می‌گذرد، با مفاهیم فلسفی فراوانی سر و کار دارد. کتاب به شرحی از وضعیت زندگی هنرمندان و روشنفکرانچکسلواکی پس از بهار پراگ، یعنی پس از حملهٔ اتحاد شوروی به چکسلواکی، می‌پردازد. شخصیت اصلی کتاب «توماس» نام دارد. توماس که جراحی معروف است انتقادات فراوانی به کمونیست‌های چک دارد و این موجب می‌شود که او شغل‌اش را از دست بدهد. دیگر شخصیت‌های مهم داستان «ترزا» (همسر توماس)، «سابینا» (نقاش، معشوقهٔ توماس )، و «فرانز» (استاد دانشگاه، معشوق سابینا ) هستند.

بار هستی در خلاصه دربارهٔ درک این موضوع است که تشخیص راه درست از راه غلط برای انسان غیرممکن است. به‌همین دلیل راه غلطی وجود ندارد و انسان مبرا از اشتباه است.

«بار هستی» اثر میلان کوندرا،نویسنده ی چک،تفکر و کاوش درباره ی زندگی انسان و فاجعه ی تنهایی او در جهان است...

چگونه بار هستی را به دوش می کشیم؟آیا «سنگینی» بار هول انگیز و «سبکی»آن دلپذیر است؟...

برداشت فلسفی و زبان نافذ کتاب،از همان آغاز خواننده را با مسائل بنیادی هستی بشر روبه رو می کند و به تفکر وامی دارد ...اگرچه شخصیت های کتاب واقعی نیستند،از انسان های واقعی،بهتر درک و احساس می شوند.کوندرا در توصیف قهرمانان خود می نویسد:«شخصیت های رمانی که نوشته ام،امکانات خود من هستند که تحقق نیافته اند.بدین سبب تمام آنان را هم دوست دارم و هم هراسانمن می کنند.آنان هر کدام از مرزی گذر کرده اند که من فقط آن را دور زده ام.آن چه مرا مجذوب می کند،مرزی است که از آن گذشته ام- مرزی که فراسوی آن خویشتن من وجود ندارد.»

کلودروا نویسنده ی مشهور فرانسوی،رمان کوندرا را«کتابی عظیم»توصیف می کند که چشم به آینده ی بشر دارد و می نویسد:«در بهشت رمان نویسان بزرگ،هنری جیمز- با اندکی حسادت - رمان همکار چک را ورق می زند و سر را به علامت تادیید تکان می دهد.»

مرشد و مارگریتا (گالینگور)

۱۸۰,۰۰۰ تومان
   میخائیل بولگاکف    عباس میلانی

مرشد و مارگریتا را شاید بتوان از آثار شگفت انگیز ادبیات جهان به حساب آورد. در زمانی که ادبیات فرمایشی تسمه از گرده ی ادبیات شوروی کشیده بود و عرصه را بر چهره های درخشان ادب روسیه شوروی تنگ کرده بود، میخائیل بولگاکف دوازده سال آخر عمر خود را صرف نوشتن رمانی کرد که به زعم بسیاری از منتقدین با کلاسیک های تاریخ رمان پهلو می زند و بی تردید در زمره ی درخشان ترین آثار ادب تاریخ روسیه به شمار می رود. واضح است که در فضای ادبی خفته ی دوران استالین اثری بدیع چون مرشد و مارگریتا حق حیات نداشت و ربع قرن طول کشید تا بالاخره در سال ۱۹۶۵ زمامداران شوروی پس از حذف بیست و پنج صفحه از متن کتاب آن را در تیراژ محدودی چاپ کردند. کتاب با استقبال کم نظیر مردم شوروی مواجه شد؛ به خاطر تیراژ کم، جلسات قرائت عمومی تشکیل می شد. کتاب فورا به یکی از داغ ترین کالاهای بازار سیاه شوروی بدل گردید. طولی نکشید که متن کامل و سانسور شده ی مرشد و مارگریتا به بسیاری از زبان های زنده ی دنیا ترجمه شد و حیرت و تحسین منتقدین را برانگیخت؛ صدها رساله و کتاب و مقاله در باب جوانب گوناگون مرشد و مارگریتا چاپ شد. حتی منتقدین رسمی شوروی بالاخره به اهمیت و ارج بولگاکف اعتراف کردند و مقالاتی در نقد و ستایش مرشد و مارگریتا و دیگر آثار او نوشتند.

مرشد و مارگریتا ساختی به غایت بدیع دارد. رمان از سه داستان مختلف تشکیل شده که گاه به گاه درهم تنیده می شوند و بالاخره در پایان کتاب به وحدتی ارگانیک می رسند. شرح وقایع سفر شیطان به مسکو، سرنوشت پونتیوس پیلاطس و تصلیب مسیح و داستان عشق مرشد و مارگریتا اجزاء سه گانه ی رمان هستند. این داستان ها در دو زمان تاریخی مختلف رخ می دهند: یکی زمان عیسی مسیح در اورشلیم و دیگری زمان حکومت استالین در مسکو. وقایع زمان اورشلیم از صبح چهار شنبه ی هفته ی عید فصح می آغازد و تا غروب شنبه ادامه دارد. وقایع اصلی داستان های مسکو نیز حدود هفتاد ساعت، یعنی از بعدازظهر چهارشنبه تا صبح یکشنبه را در بر می گیرد. این توازی زمانی قاعدتا بیانگر توازی سرنوشت هایی است که در این دو زمان تاریخی مختلف رقم خورده. بولگاکف با تمهیدات دیگری نیز این توازی و تکرار را به ما نشان می دهد: مسائل و خصائل بسیاری از شخصیت های سه گانه داستان شبیه هم هستند؛ به تدریج خواننده درمی یابد که آن چه در فصل های مربوط به پیلاطس خوانده در حقیقت بخش هایی از همان کتاب مرشد بوده است  وبالاخره توصیف نویسنده از دو شهر مسکو و اورشلیم و طوفانی که در پایان ماجراهای این دو شهر رخ می دهد نیز همخوانی و شباهت کامل دارد؛ انگار دو شهر یکی شده اند: یکی مسلخ مسیح است و دیگری مذبح مرشد یا به تعبیری خود بولگاکف.

همان طور که کتاب از سه بخش به هم پیوسته تشکیل شده، مطالب آن را هم می توان در سه سطح مختلف اما مرتبط خواند و ارزیابی کرد. در یک سطح مرشد و مارگریتا رمانی است سخت گیرا و گاه طنزآلود درباره ی عشقی پرشور و شهری درمانده و نویسنده ای طرد شده: روایتی است نو از داستان تصلیب عیسی مسیح و سرنوشت پیلاطس؛ نقدی است جانانه بر جامعه ای بوروکرات زده و گرفتار چنبر خودکامگی؛ شرحی است تغزلی از عشق عمیق میان دو انسان تنها. در این سطح، رمان بولگاکف به مصاف بسیاری از مفاهیم ذهنی متعارف ما می رود: جهان کهن اساطیری اورشلیم یکسره عاری از هرگونه شگفتی ومعجزه است و جهان امروزی مسکو، همه جا پر از حیرت و اعجاز.محدودیت های زمانی و مکانی چون رویایی درنوردیده می شوند و آن چه خارق عادت و خلاف عقل است عادی و عقلانی جلوه می کند. در  فضایی پرتخیل و پرطنز، بولگاکف زندگی در مسکو و فضای روشنفکری آن زمان شوروی را به باد سخریه و انتقاد می گیرد و دست و پاگیری نهاد های بوروکراتیک و دشواری زندگی روزمره و ماهیت مضحکه ی شوراهای نویسندگی فرمایشی را به بهترین وجه عیان و عریان می کند.مرشد و مارگریتا اساسا رمانی است فلسفی که مایه و ملاط آن طبعا از جزئیات واقعیات روزمره ی نویسنده و زمانه ی او برگرفته شده است. بولگاکف این واقعیات را چنان ترسیم کرده که ورای صورت ملموس و مشهود آن ها، جوهر ابدی و ازلی نهفته است و شناخت این جوهر ما را به سطح دیگری از ارزیابی این کتاب رهنمون می شود.

ظرافت و خلاقیت مرشد و مارگریتا از جمله در این نهفته است که در عین بحث فلسفی و نقد معضلات اجتماعی، رمان تا حدودی زندگی نامه ی نویسنده است و بسیاری از جزئیات داستان از زندگی خصوصی خود میخائیل بولگاکف برگرفته شده و درک همین شباهت ها ما را به سطح سوم ارزیابی این رمان نزدیک می کند. برای شناخت بهتر برخی از ظرایف این جنبه از رمان اشاره ای گذرا به زندگی او ضروری است.