چین سرخ

نویسنده: ادگار اسنو

مترجم: سیف غفاری

ادگار اسنو روز 19 ژوئیه سال 1905، در میسوری، آمریکا به دنیا آمد. نخستین تجربه روزنامه نگاری خود را زمانیکه پسربچه ای بیش نبود در چاپخانه پدرش آغاز کرد. در 22 سالگی به خاوردور رفت. مدت هفت سال در چین به سر برد. سرزمین و زبان چینی را مطالعه کرد و در دانشگاه ین چینگ به تدریس پرداخت. سپس کتاب "ستاره سرخ برفراز چین" را نوشت. شاگردان او اکنون رهبران چین امروزند. از او ده کتاب به جای مانده است که از میان آنها می توان به سفری به آغاز، نبرد برای آسیا و چین سرخ اشاره کرد.

از پیشگفتار کتاب: این کتاب درباره سرزمینی است که یک دولت مستبد آشکارا تصمیم می گیرد که چه چیزها برای مردم من مفید و چه چیزها مضر و غیر ضرور است و اینکه یک خبرنگار کجا می تواند برود و کجا نمی تواند برود. تا زمانیکه به طور واقع بینانه و منصفانه بررسی و قضاوت نکرده ایم، لزومی ندارد تصور کنیم که تاریخ چین و محصولات سیاسی امروز آن برای صادرات معتبر و قابل قبول هستند. هدف من در اینجا این است که نشان دهم چرا و چگونه این حکومت یگانه و ویژه در این کشور به وجود آمد و آیا قدرت استبدادی این حکومت برای آن است که هدفها و آمالی روشنفکرانه و آزاد از بند خرافات بوجود آورد یا آنکه قصد دارد جایگزین آن حکومت استبدادی گردد که خود سرنگونش ساخته است.

بر جاده های آبی سرخ

نادر ابراهیمی

داستان بلند "بر جاده های آبی سرخ "حکایت جوانمردی و رشادت دلاور مرد جنوبی گمنامی است به نام "میر مهنای دوغابی " هم او که خواب و آرامش را قریب یک دهه از استمارگران هلندی ، انگلیسی و پرتغالی و عثمانی ربود تا برای همیشه خلیج فارس از دستبرد اشغالگران در امان بماند نویسنده زنده یاد نادر ابراهیمی با پانزده سال مطالعه پیرامون زندگی این مبارز جنوبی وطن خواه به خوبی از عهده شناسایی و معرفی نهضت مقاومت وطن پرستانه میر مهنای دوغابی برآمده است من بیشتر آثار زنده یاد ابراهیمی را خوانده ام شاخصه آثار او حب وطن و وطن خواهی است وقتی با کش و قوس داستان همراه می شوی اش مبارزه و عشق به وطن در دل شخصیتها و قهرمانان جاری است.

در زمانه ما که کشورهای عربی خلیج نشین به بهانه های واهی خلیج فارس را دریک انحراف آشکار تاریخی خلیج عربی تعبیر می کنند این کتاب داستان واقعی دلاورمردان شجاع وطن پرستی است که از تمامی منفعت ها و خواسته های خود گذشتند تا خلیج فارس برای ایران و ایرانیان بماند. در صفحات آغازین داستان میر مهنا دریک اقدام انقلابی و نا باورانه پدرش "میر ناصر دوغابی"را که نوکر عناصر هلندی و انگلیسی را به ضرب گلوله می کشد. او با اتکا بر ایمان مردمی محبوبیتی کسب کرد که بسیاری از مردمان خطه جنوب نام فرزندانشان را به نام میر مهنا نام گذاری می کردند او از قانون " حمله مورچگان به ملخ " عبرت گرفته در یورش های بی امان شبانه اش کشتی های انگلیسی و عثمانی و هلندی را مورد تهاجم قرار داده که در بیشتر اوقات موفق می شد.

بازه زمانی داستانها مصادف است با حاکمیت شاهرخ میرزای کور چشم در بلاد خراسان و استیلای کریم خان زند بر اصفهان و شیراز و آزاد خان افغان برگستره شمال کشور (نیمه دوم قرن هجدهم میلادی) ، آنها هیچ حمایتی از میر مهنا ونهضت مردمی اش نمی کنند . او یکه و تنها دربرابر غارتگران می ایستد و مقاومت می کند.

النگوی یاقوت سرخ

آلکساندر کوپرین ترجمه: حبیب ف. بنگاه نشریات پروگرس مسکو

وی معاصر تولستوی و چخوف بود و ماکسیم گورکی استعداد ادبی او را می‌ستود. کوپرین با بلشویسم مخالفت داشت و ۱۷ سال از زندگی خود را خارج از روسیه و در پاریس گذراند. وی فرزند یک شاهدخت تاتار بود که مانند دیگر اشراف روسیه بیشتر اموال خود را در سدهٔ ۱۹ از دست داده‌بودند.

معروف‌ترین رمان‌های کوچک او سروان دوم ریبنیکوف (۱۹۰۶)، مولوخ (۱۸۹۶)، اُلسیا (۱۸۹۸)، دوئل (۱۹۰۵)، زمرد (۱۹۰۷) و النگوی یاقوت سرخ (۱۹۱۱) هستند.

ترجمهٔ فارسی رمان‌های کوچک گامبرینوس، مولوخ (مولک)، زمرد و النگوی یاقوت سرخ او در سال ۱۹۷۶ تحت عنوان «النگوی یاقوت سرخ، چند داستان و حکایت» به ترجمه حبیب ف. (فرهاد حبیبی) در مسکو به چاپ رسید.

النگوی یاقوت سرخ، ماجرای شاهزاده‌خانمی را روایت می‌کند که در یکی از روزهای پاییزی و در جشنی که به‌مناسبت نامگذاری او برگزار شده، نامه‌ای دریافت می‌کند که شامل النگوی سرخ و یک نامه‌است که گویا از عاشقی ناشناس ارسال شده‌ است.

عمل صالح موسوم به شاه جهان نامه (۳جلدی)

محمدصالح کنبو به کوشش: غلام یزدانی مصحح: وحید قریشی

شيخ محمدصالح کنبوى لاهورى از مورخان و نثرنويسان معروف هند در سدهٔ يادزهم هجرى است. وى برادر کوچکتر عنايت‌الله کنبو نويسندهٔ بهاردانش و پروردهٔ او بود. از شرح حالش اطلاع کافى در دست نيست. چه از نوشته‌هاى معاصرانش و چه از تأليفات خود او مطلب مهمى دربارهٔ او فراز نمى‌آيد. اثر مهم و اصلى او کتاب عمل صالح معروف به شاه جهان نامه است دربارهٔ شاه‌جهان نامه و عهد او و اوايل عهد جانشين اورنگ زيب عالمگير به انضمام لاحقه‌اى در بيان حال رجال علم و ادب دورهٔ شاهجهان. محمدصالح چنانکه خود گفته عمل صالح را در سال ۱۰۷۰ به پايان برد ولى به يقين تا سال ۱۰۸۲ که سال فوت بردار خود عنايت‌الله کنبوه را نوشته در آن تجديد نظرهائى کرده است.

اثر مهم ديگر شيخ محمدصالح مجموعهٔ منشآت او است به‌نام بهارسخن در يک مقدمه و چهار بخش که هر يک را 'چمن' نام داده است، و 'خاتمه' . اين مجموعه به ترتيب شامل ستايش شاهجهان و شرحى دربارهٔ منشاء اين سفينه و نامه‌هائى است که به‌وسيلهٔ مؤلف از طرف پادشاهان و اميران وقت او به پادشاهان ايران و توران نوشته شده و به بعضى ديگر نامه‌هاى نويسنده است به بعضى از رجال معاصر خويش. مهم‌ترين قسمت اين مجموعه نامه‌هائى است که محمد صالح به هم‌عهدان معروفش مانند ملامنير لاهوري، عنايت‌الله لاهوري، ميان عبدالله قادرى نگاشته است و نيز بخش ديگر آن منشآت مصنوعى است در موضوع‌هاى گوناگون که آخرين آنها توصيف‌هائى است از شاه‌جهان آباد، اگرا، کشمير و ديگر شهرها و ناحيت‌هاى هند. و همچنين است مقدمهٔ محمدصالح بر سومين جلد پادشاه‌نامه و مقدمه بر بهار دانش و جز آنها.

شهاب‌الدین محمد شاه جهان (زادهٔ: ۵ ژانویه ۱۵۹۲/ ۲۰ ربیع‌الاول ۱۰۰۰ ه‍. ق، درگذشت: ۲۲ ژانویه۱۶۶۶/ ۱۶ رجب ۱۰۷۶ ه‍. ق)، فرزند جهانگیر و پنجمین امپراتور سلسله گورکانیان هند است که بین سالهای ۱۰۳۷ تا ۱۰۶۸ه‍.ق (۱۶۲۷ تا ۱۶۵۸ م) بر بخش بزرگی از شبه‌قاره هند حکومت کرد. وی نیز مانند پدربزرگش اکبر شاه علاقه زیادی برای گسترش امپراتوری خود داشت و در دوران او دولتی باشکوه و بزرگ جلوه‌گر شد. و در نهایت در سن ۷۴سالگی از دنیا رفت و اورنگ‌زیب فرزند دیگر ممتاز محل جانشین او شد.

شاه جهان، بیشتر به خاطر ساختن آرامگاه پرآوازهٔ تاج محل «بنای مرمرین عشق»، که به یاد و وصیت همسرش ممتاز محل ساخته بود مشهور شده‌است. در این بنا که جزو عجایب هفتگانه جدید شناخته شده، تأثیر سبک معماری اسلامی و به‌ویژه معماری ایرانی به خوبی مشهود است و کمتر سبک هندی در آن احساس می‌گردد. هرچند در بنای این ساختمان اثر هنرمندان ایرانی مانند امانت خان شیرازی و محمدخان شیرازی دیده می‌شود و از معماران و هنرمندان مختلف ایرانی، هندی و عثمانی بهره گرفته‌اند اما شخص شاه جهان در طراحی و معماری این بنا نقشی به سزا بر عهده داشته‌است.

مسجد جامع دهلی که در زمان خود و تا مدت‌ها یکی از بزرگترین مساجد جهان اسلام بود نیز به فرمان شاه جهان ساخته شد. همچنین بناهای قلعه سرخ در دهلی، بخش بزرگی از قلعه آگرا، مسجد وزیرخان در لاهور، باغ شالیمار در لاهور، بخش‌هایی از قلعه لاهور، آرامگاه جهانگیر پدرش،مسجد شاه جهان در تهته پاکستان در دوره او ساخته شد.

ملکه ی سرخ

ویکتوریا اویارد

محمدصالح نورانی زاده

درباره کتاب:

کتاب ملکه‌ی سرخ (Red Queen) اولین کتاب از مجموعه‌ی چهار جلدی به همین نام است که در فوریه‌ی 2015 چاپ شد. قرار است جلد دوم این مجموعه به نام شمشیر شیشه‌ای (Glass Sword) در فوریه‌ی 2016 چاپ شده و جلد سوم و چهارم که نام‌شان هنوز مشخص نشده است، به ترتیب در 2017 و 2018 چاپ شوند. همچنین دو نیم جلد نیز در مورد شخصیت‌های مهم این مجموعه در نظر گرفته شده‌اند که اولین آن به نام آواز ملکه (Queen Song) در سپتامبر 2015 چاپ شد و نیم جلد دوم به نام زخم‌های پولادین (Steel Scars) نیز قرار است در ژانویه‌ی 2016 چاپ شود.

دنیای مر بارو در تفاوت رنگ خون خلاصه شده است ــ آن‌هایی که خون‌شان نقره‌ای است، و آن‌هایی که سرخ‌رنگ. مر و خانواده‌اش از سرخ‌ها هستند، که سرنوشت‌شان خدمت به نقره‌ای‌های برگزیده است. مر برای کمک کردن به خانواده‌اش هر آن‌چه که بتواند می‌دزدد، اما وقتی بهترین دوستش به سربازگیری محکوم می‌شود هر کاری که در توانش باشد انجام می‌دهد تا آزادی او را بخرد. ولی پیچش سرنوشت او را به قصر سلطنتی می‌کشاند و در آن‌جا مر در حضور پادشاه و دیگر اشراف‌زادگان متوجه می‌شود که توانایی‌هایی فرا‌انسانی دارد که تابحال از آن‌ها خبر نداشته است.

اما مشکل این‌جاست که ... خون او سرخ است.

پادشاه برای مخفی کردن این ناممکن، مجبورش می‌کند خود را شاهدختی گمشده معرفی کند و بعد به نامزدی یکی از شاهزادگان در آید. با هر چه بیشتر فرو رفتن در دنیای نقره‌ای، مر کارهایی انجام می‌دهد که آغازگر رقصی مرگبار هستند که شاهزاده‌ها را در برابر هم و مر را در برابر احساسات خود قرار می دهد.

بخشی از کتاب:

««در مدرسه، ما در مورد دنیای قبل از خودمان یاد گرفتیم.

درباره‌ی فرشتگان و ایزدانی که در آسمان زندگی و با دستانی مهربان و صمیمی بر زمین حکمرانی می‌کردند. بعضی می‌گویند این‌ها فقط داستان هستند، اما من این حرف‌ها را باور نمی‌کنم.

آن‌ها هنوز هم بر ما حکمرانی می‌کنند. از آسمان پایین آمده‌اند.

و دیگر مهربان نیستند.»»

مردی به نام اوه

فردریک بَکمَن

مترجم: حسین تهرانی

فردریک بَکمَن (1981) با رمانِ مردی به نامِ اُوِه به شهرتی استثنایی دست یافت. این رمان‌‌نویس و روزنامه‌نگارِ جوانِ سوئدی بعد از انتشارِ این رمان در سوئد و آلمان به جهان معرفی شد. مردی به نامِ اُوِه داستانِ روزگار پیرمردی ا‌ست کم‌حرف، سخت‌کوش و بسیار سنتی که اعتقاد دارد همه‌چیز باید سرجای خودش باشد و فقط احمق‌ها به کامپیوتر اعتماد می‌کنند. او سال‌ها با قوانینِ سفت‌وسختش و همسرش که عاشقانه دوستش داشته زیسته و حالا انگار به آخر خط رسیده. تا این‌که یک روز صبح ماشینِ یک زنِ باردارِ ایرانی و شوهرِ خنگش که قرار است همسایه‌ی او شوند کوبیده می‌شود به صندوقِ پستی‌اش و این آغاز ماجراست...

رمانِ بَکمَن روایتی ا‌ست از برخوردِ دو جهان، برخوردی که به طنزی مداوم و تأثیرگذار می‌انجامد و باعث می‌شود مفهومِ کهن‌سالی و نوگرایی به شکلی دیگر برای مخاطب روایت شود. مردی به نامِ اُوِه رمانی‌ است زنده و جان‌دار که بعید است بتوان از خواندنش صرف‌نظر کرد. رمانی که قرار است تا عمقِ جان مخاطبش رسوخ کند. یک سرخوشی مدام... به جهانِ اُوه خوش آمدید.

کوروش کبیر(فیلمنامه)

مسعود جعفري جوزاني

۱۵ سالگی کوروش بزرگ در داستان فیلم نامه

روی بام‌های خانه‌های کاهگلی و سنگی آتش برافروخته‌اند. بچه‌های دهکده گل‌های سیاه گوش برسر چوبدستی‌های خود برافراشته نوروزخوانی می‌کنند. نوجوان سربیت خوان، در حالیکه مشعلی در دست دارد پیشاپیش آنها می‌رود. سربیت خوان: بهار آمد، بهار آمد / بهار لاله زار آمد. نوجوانی خوش قد و بالا با گونه‌هایی استخوانی، پیشانی بلند، چشمانی درشت و سیاه، بینی کشیده و راست، با موهای سیاه و موج داری که تا روی شانه‌هایش می‌رسد، همراه مرد ریز نقش و لاغر اندامی گوسپندان را از چرا برمی‌گرداند. مرد: دیر وقت است کورش تو برو سر و تنت را بشوی و سدره ات را اندازه کن! کورش: با هم می‌رویم !

کورش به سوی خانه کوچک کاهگلی که آتشی بر بام آن روشن است می‌رود .

کورش: درود بر مادر مهربانم .

زن: تا خورشید نخوابد تو و پدرت دست از کوه و دشت برنمی‌دارید؟ کورش: گوسپندان از گیاه تازه روییده دل نمی‌کنند. زن در حالیکه شالی را بر سر بسته باز می‌کند و به سوی او می‌رود. فردا مراسم کشتی بستن است، باید سدره ات را اندازه کنم ... موبد: کیستی؟ کورش: (لحظه‌ای مردد می‌ماند) آن کس که به خواست اهورا مزدا به گیتی آمده تا پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک او را بیشترین حد به شادی بیاورد ... عروسی با شکوهی بر پاست، کاساندانا در رخت سبز عروسی و سرپوش سرخی که رویش را پنهان کرده سوار بر اسبی سپید با بال و دمی حنایی پشت سر موبد موبدان به سوی کاخ برده می‌شود. مردم دم در خانه هایشان آتش افروخته باریختن آویشن و شیرینی بر سر عروس فریاد شادزی، شادزی سر داده‌اند. دختر بچه‌ها در رخت‌های رنگارنگ در حالی که کاسه‌هایی پر از گلبرگ در دست دارند، سر راه عروس را گلباران می‌کنند. کورش تا دم دروازه کاخ به پیشواز عروس آمده او را از اسب فرو می‌آورد و بدره‌ای زر در دستش می‌گذارد. دختران جوان از بالای بام و ایوان‌ها گلبرگ و آویشن بر سر عروس و داماد می‌ریزند. عده‌ای سنجد و شیرینی جلوی مردم می‌گیرند. عروس و داماد پشت سر موبد وارد کاخ می‌شوند. موبد موبدان در رخت و کلاه سپید، شالی سبز روی دست عروس و داماد می‌اندازد و در حال اندرز خوانی آن را می‌پیچاند .

سرخ و سیاه

نام نویسنده : استاندال

نام مترجم : مهدی سحابی

استاندال رمان را به آینه ای تشبیه کرده که در جاده ای در حرکت است. گاهی آبی آسمان ها را منعکس می کند و گاهی گل و لای و چاله های جاده را... سرخ و سیاه، شاهکار او، به بهترین وجه نشان دهنده ی این نقش رمان است. آنچه در این اثر زیربنایی ادبیات غرب ترسیم می شود فقط سرگذشت جوانی از آغاز قرن نوزدهم فرانسه در گرماگرم توفان هایی سیاسی و اجتماعی نیست، بلکه انسانی غوطه ور در تاریخ است. سرخ و سیاه شاید اولین کتابی است که شخصیتی از توده ی مردم را در یک چشم انداز پهناور تاریخی، همراه با کاووش عمیق روانی مطرح می کند. از همین روست که ژولین سورل، قهرمان کتاب، از یک نوجوان جاه طلب روستازاده به یک شخصیت نمونه ادبیات جهانی بدل شده است. همچنان که اسلوب و خواست استاندال است. سرگذشت این جوان بر زمینه ای تاریخی ترسیم می شود که دقت و موشکافی نویسنده، و پایبندی اش به کمال واقعگرایی، آن را به وقایع نگاری نیمه مستند تاریخی شبیه می سازد.

استاندال نویسنده‌ای است رئالیست و توانا که سبکی بسیار خشک و عاری از تکلف دارد. رومانتیک‌های هم عصر او به هیچ وجه پی به زندگی پر احساسی که در بین آثار او موج می‌زد نمی‌بردند و او را نویسنده‌ای بی ارج می‌دانستند، ولی او علی‌رغم قضاوت احمقانه و ناشی از تعصب آنان همچنان به نوشتن ادامه می‌داد. خودش می‌گفت: «من برای مُشتی خواص می‌نویسم، حرف‌های مرا در سال ۱۸۸۰ خواهند فهمید.» اتفاقاً همین‌طور هم شد زیرا در آن ایام (تقریباً سال ۱۸۸۰) پی بردند که این نویسنده توانا چه حساسیت و روشن بینی عجیبی داشته و چگونه از دنیا و مافی‌ها - یعنی از عالم خارج - بریده و به سیر و سیاحت درون انسان پرداخته و در تجزیه و تحلیل روان آدمی حتی از جزئیات نیز غافل نبوده و در این راه وظیفه‌ای خطیر را به نحوی احسن انجام داده و به حق لقب «کاونده قلب آدمی» برازنده اوست. استاندال یکی از نظریه پردازان ادبی و هنری قرن ۱۸ و ۱۹ اروپا نیز می‌باشد. علت جاودانی شدن رمان‌های محدود او را صداقت خاص ادبی و هنری اش می‌دانند. او خود می‌گوید: «نویسنده بزرگ باید از صفر شروع کند و خوانندگان خاص خود را بیابد.»

استانبول خاطرات و شهر

نویسنده: اورحان پاموک

مترجم: شهلا طهماسبی

اورهان پاموک به عنوان یکی از مطرح‌ترین رمان‌نویسان ترکیه، خالق آثاری چون «زندگی نو»، «موزه معصومیت»، «برف»، «کتاب سیاه»، «نام من سرخ» و اثر زندگی‌نامه‌ای «استانبول» است. پاموک اولین رمانش «جودت بیک و پسرانش» را در سال 1982 به چاپ رساند و یک سال پس از آن «خانه خاموش» را منتشر کرد. او نوبل ادبیات را در سال 2006 به خود اختصاص داد. پاموک در سال 2003 جایزه «ایمپک دوبلین» را برای «نام من سرخ» دریافت کرد. آثار این نویسنده تاکنون بیش از 11 میلیون جلد در سرتاسر جهان فروش داشته‌ است.

 پاموک برنده نوبل ادبیات در این کتاب خاطراتش از شهر استانبول را بازگو می‌کند و در وصف آن می‌نویسد: «...مردم با آثار تاریخی طوری تا می‌کنند که گویی بناهای امروزی‌اند؛ سنگ‌های باروهای شهر را می‌کنند و قاطی بتون می‌کنند و با آن‌ها ساختمان‌های جدید می‌سازند یا در مرمت بناهای تاریخی از بتون استفاده می‌کنند. ویران کردن بناهای کهن و نشاندن مجتمع‌های آپارتمانی غربی به جای آن‌ها نیز راه دیگری برای از یاد بردن حزن است. اما همین بی‌اعتنایی و تخریب، نه‌تنها حزن را از یادها نمی‌برد، بلکه سرانجام، احساس بیهودگی و فلاکت را نیز بر آن می‌افزاید و چنین حزنی که فقر و شکست و احساس باخت به آن دامن می‌زند، مردم استانبول را برای شکست‌ها و انواع فقرهای جدید آماده می‌سازد...»

اورهان پاموک تنها از خاطرات خود نمی گوید بلکه خاطرات شهر را نیز بازگو می کند. اندوه از دست رفتن کودکی خود و شکوه زادگاهش را در هم آمیخته و متنی ساخته است. حاصل کتابی است که سرگذشت یک شهر و یک انسان را در فضایی آکنده از احساس و وابستگی بیان می کند. روایت کتاب با تعداد زیادی عکس همراه شده است. عکس های خانوادگی در کنار عکس های شهر چنان قرابتی با متن دارند که مفهوم ذهنی نویسنده را برای خواننده عینی و ملموس می سازند.

«استانبول، خاطرات و شهر» در سال 2006 جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد. تعلق گرفتن نوبل به اورهان پاموک واکنش‌های مختلفی درپی داشت. پاموک در سال 2005 طی مصاحبه‌ای با هفته‌نامه سوئیسی Das Magazin اظهار کرده بود «در این سرزمین 30 هزار کرد و یک میلیون ارمنی کشته شدند و کسی جز من جرأت بحث درباره آن را ندارد.»

تاریخ قومس

تالیف: عبدالرفیع حقیقت (رفیع)

کومِش، کومِس، قومِش یا قومِس، نام یکی از ایالت‌های کهن ایران است که امروزه، استان سمنان محدودهٔ آن سرزمین باستانی را دربرگرفته است. البته شهر جاجرم که در مسیر راه ابریشم بوده‌است و در شمال شرق ایران جای دارد، را نیز هکتام پلیس یا شهر صددروازه می‌دانستند.

سرزمین «کومس» که حدود آن را از گرمسار تا بیارجمند می‌دانند، سرزمینی است که در شمال ایران و در شرق ری واقع بوده‌است.

شاهراه بزرگ خراسان که از ری، در ناحیه جبال می‌آمد و به نیشابور در خراسان منتهی می‌گردید از سراسر ایالت قومس می‌گذشت و همه شهرهای مهم قومس سر این راه واقع بود. جغرافی‌نویسان عرب بخشی از شاهراه بین آبادی‌های کنونی عباس‌آباد و لاسگرد دهستانی در شهرستان سرخه را جزء ولایت جداگانه‌ای به نام قومس دانسته‌اند.