سوختن در آب ، غرق شدن در آتش

چارلز بوکفسکی‏‫

مترجم: پیمان خاکسار

آمريکايي که بوکفسکي در اشعار و داستان‌هايش تصوير مي‌کند زمين تا آسمان با آن چيزي که در پس ذهن‌مان به‌عنوان سرزمين آرزوها ساخته‌اند تفاوت دارد. همان قدر پر از دورويي و فقر و تبعيض و فرصت‌طلبي که هر جاي ديگر. بوکفسکي همان قدر که زندگي را دوست داشت همان قدر هم از هر چيزي که زندگي را بيالايد متنفر بود. در جايي گفته: «من به‌خوبي اعتقاد دارم. چيزي که درون‌مان وجود دارد و مي‌تواند رشد کند. مثلا وقتي در جاده‌اي پر رفت و آمد غريبه‌اي به من راه مي‌دهد تا رد شوم. قلبم گرم مي‌شود.»

اين اولين‌بار است که مجموعه‌اي از اشعار بوکفسکي به فارسي منتشر مي‌شود. اشعار اين مجموعه از ميان چندين کتاب بوکفسکي انتخاب و ترجمه شده است. اگر به‌نظرتان مي‌رسد که بعضي بخش‌ها نثرگونه است دليل اين است که بوکفسکي از قافيه‌پردازي گريزان بود. تا اين حد که کسي جرئت نداشت در برابر او حرف از قافيه بزند! سؤال و جواب بوکفسکي که در انتهاي اين کتاب آمده شناخت خوبي از شخصيت بوکفسکي دست مي‌دهد. اگر قبل‌تر چيزي از بوکفسکي نخوانده‌ايد توصيه مي‌کنم که ابتدا سري به اين سؤال و جواب بزنيد.

ترانه ی برف خاموش

هیوبرت سلبی جونیور

مترجم: پیمان خاکسار

وقتی خدمتکار فالش را آورد آن را قاپید و شکست و خواند و به آن خیره ماند: بعضی اوقات عاقلانه ترین کارها هم هیچ فایده ای ندارند. باورش نمی شد. احمقانه بود. برای خدمتکار دست تکان داد و خواست برایش یک فال دیگر بیاورد. خدمتکار سر تکان داد و وقتی فال را آورد هری بی معطلی آن را شکست و وقتی فال را خواند ناله بلندی کرد. همان قبلی.

-از متن کتاب-

هیوبرت سلبی نویسنده رمان رکوییم برای یک رویا است. به گفته بسیاری تاثیرگذارترین رمانی که تاکنون درباره اعتیاد- از هر نوعش- نوشته شده. دارن آرونوفسکی هم فیلم مشهوری براساس این رمان ساخته. ترانه برف خاموش مجموعه داستانهای این نویسنده بزرگ امریکایی است که پیش از این کاری از او به فارسی ترجمه نشده است.

اومون را

ویکتور پِلِوین

مترجم: پیمان خاکسار

پلویـــن با استفـــاده از قواعد عــرفی ژانر علمی ـــ تخیلی، متـون پیچیــده و چند‌لایه‌ی پست‌مدرنیستی خود را می‌نویسد. در آثار او عناصر فرهنگ پاپ و فلسفه‌های مستور همزمان وجود دارند. او اعتقاد دارد که خواننده به متن معنا می‌دهد.

متن پشت جلد

خواب ماه را ديدم، به همان شکلي که ميتيوک زمان بچگي‌هاي‌مان مي‌کشيد: آسمان سياه، دهانه‌ي ‌‌آتشفشان‌هاي زرد کم‌رنگ و رشته‌کوهي در دوردست. يک خرس که پنجه‌هايش را جلوِ پوزه‌اش گرفته بود و نشان طلايي قهرمان بر پوستش داشت آرام به سمت توپ آتشين خورشيد که بر فراز افق معلق بود مي‌رفت. لبانش را انگار از درد به‌هم فشار مي‌داد و از يک گوشه‌ي دهانش خون جاري بود. ناگهان ايستاد و رو به من کرد. احساس کردم نگاهم مي‌کند و سرم را بالا آوردم و به چشمان آبي ساکنش خيره شدم. خرس با ‌ملايمت گفت «من و هر چيز ديگري که در اين دنيا وجود دارد، همه و همه روياي موجودي هستيم که خواب مي‌بيند.»

یکی مثل همه

فیلیپ راث مترجم: پیمان خاکسار رمانی با روساختی ساده که در آن نویسنده، روند زندگی و زوال تدریجی و مرگ قهرمان بی‌نام داستان را بیان می‌کند. داستان با مرگ شخصیت اصلی رمان و مراسم خاکسپاری او آغاز می‌شود. در ادامه راث بدون طول و تفصیل زیاد به شرح مختصری از زندگی قهرمان می پردازد؛ داستان علایق او، بیماری‌هایش، ازدواج‌ها و خیانت‌ به همسرانش ودر نهایت مرگ او. با وجود اینکه لحن داستان نا امید‌کننده است اما در جاهایی نیز لحظات خوش زندگی او بازگو می‌شود.  

شاگرد قصاب

پاتریک مک‌کیب

مترجم: پیمان خاکسار

رمان شاگردقصاب بسیار تحسین ‌شده، علاوه‌ بر نامزدی بوکر و برنده شدن جایزه‌ی ادبی آیریش تایمز، در فهرست ۱۰۰۱ کتابی که پیش از مرگ باید خواندِ گاردین هم آمده. آیریش سنترال هم شاگردقصاب را در لیستِ بیست‌تایی برترین‌های تاریخ ادبیات ایرلند آورده، در کنار اولیس جویس و تصویر دورین گری اسکار وایلد و سفرهای گالیور جانتن سویفت و سومین پلیس فلن اوبراین. راوی کتاب و شکل روایت اوست که شاگردقصاب را به اثری منحصر‌به‌فرد تبدیل کرده است.

پسر عیسا

دنیس جانسون

مترجم: پیمان خاکسار

«خاکسار» این‌بار هم به سیاق بیشتر انتخاب‌هایش برای اولین‌بار یک نویسنده‌ی جدید را به خواننده‌ی فارسی‌زبان معرفی می‌کند، سال 1992 روزنامه‌ی نیویورک‌تایمز همزمان با انتشار مجموعه‌ی «پسرعیسا» درباره‌ی این کتاب نوشت: «داستان آدم‌های حاشیه‌یی که همه‌ی زندگی‌شان را باخته‌اند، اما همچنان شگفت‌زده ات می‌کند.» دنیس جانسون همان سال جایزه‌ی ملی کتاب آمریکا را با همین کتاب جمع‌وجور از آن خود کرد. دنیس جانسون به اندازه‌ی داستان‌هایش زندگی عجیبی داشته، سال 1949 در مونیخ متولد شده است، سال‌های زیادی از نوجوانی و جوانیش را در فیلیپین و ژاپن گذرانده و بعدها سر از واشنگتن درآورده است و می‌گوید: «من همین آمریکایی هستم که در داستان‌های پسرعیسا می‌بینید، همه‌ی این زندگی و تا ته ماجرا رفتن را از سرگذرانده‌ام و بعد نویسنده شده‌ام.»

مادربزرگت رو از اینجا ببر!

دیوید سِداریس

مترجم: پیمان خاکسار

«پیمان خاکسار» با ترجمه‌ی تازه‌ای از «دیوید سداریس» دوباره به کتاب‌فروشی‌ها آمده ، این مترجم پیش‌تر کتاب «بالاخره یه‌ روزی قشنگ حرف می‌زنم» را از این نویسنده برای اولین‌بار به فارسی ترجمه کرده بود و آشنایی مخاطب ایرانی را با این نویسنده‌‌ی امریکایی فراهم.

حالا کتاب «مادربزرگت رو از این‌جا ببر» از این نویسنده به‌زودی راهی کتاب‌فروشی‌ها می‌شود. او در یازده داستان زندگی و تجربیات شخصی‌اش را نوشته است. کتاب حاضر در میان آثار سداریس از فروش فوق‌العاده‌ای در امریکا برخوردار بوده و یکی از بهترین هدیه‌های کریسمس پیشنهادی روزنامه‌ی «لس‌آنجلس تایمز» هم بوده است. سداریس اکنون ساکن لندن است و می‌گوید: «زندگی در لندن هر روز من را شگفت‌زده می‌کند و من حالا دیگر حتا خودم هم نمی‌دانم چه‌قدر از این ماجراهایی که روایت می‌کنم، واقعی هستند و سر خودم آمده‌اند و چه‌قدرشان خیال‌بافی من است.» سداریس عمده‌ی شهرتش را مدیون داستان‌های کوتاه از زندگی شخصی خودش است که ماهیتی فکاهی و طعنه‌آمیز دارند و نویسنده در آن‌ها به تفسیر مسائل اجتماعی می‌پردازد. او در آثارش به مسائلی همچون زندگی خانوادگی، بزرگ شدن در خانواده‌ای از طبقه‌ای متوسط در حومه‌ى شهر رالی، پیشینه و فرهنگ یونانی، مشاغل مختلف، تحصیل، مصرف مواد مخدر و… می‌پردازد و از تجربه‌ى زندگی در فرانسه و انگلستان می‌نویسد.

بیا با جغدها درباره دیابت تحقیق کنیم

دیوید سداریس

مترجم: پیمان خاکسار

«بیا با جغدها درباره‌ی دیابت تحقیق کنیم» آخرین اثر «دیوید سداریس» طنزنویس آمریکایی‌ست که سال ۲۰۱۳ منتشر شده. سبک و سیاق نوشته‌های مجموعه تفاوت چندانی با آثار پیشین سداریس ندارد. فقط در این کتاب چند تک‌گویی وجود دارد از زبان آدم‌هایی به شدت عجیب و غریب که با آثار عمدتا اتوبیوگرافیک سداریس فاصله دارند..

این مجموعه کتاب شامل ۲۱ جستار از ۲۷ جستار کتاب اصلی‌ست که با ترجمه‌ی «پیمان خاکسار» منتشر شده است.

نشرچشمه پیش از این کتاب‌های «مادربزرگت رو از این‌جا ببر» و «بالاخره یه روزی قشنگ حرف می‌زنم» را از این نویسنده با ترجمه‌ی همین مترجم منتشر کرده است.

بالاخره یه روزی قشنگ حرف می زنم

دیوید سداریس

مترجم: پیمان خاکسار

«بالاخره یه‌ روزی قشنگ حرف می‌زنم» شامل ۲۶ یادداشت طنز از سداریس است. سداريس پرمخاطب‌ترين طنزنويس پانزده سال اخير امريکاست. تمام کتاب‌هايش با مقياس‌های نجومي پرفروش‌اند. تاکنون تنها در امريکا هشت ميليون نسخه ازآثارش به فروش رسيده است و «بالاخره یه‌ روزی قشنگ حرف می‌زنم» به بیشتر زبان‌های زنده‌ی دنیا ترجمه شده است.

پیمان خاکسار می‌گوید: «سداريس مي‌خنداند. به مفهوم واقعي کلمه. از او نباید انتظاری را داشته باشيد که از کافکا و فاکنر و بورخس داريد. اتفاقاً در بيشتر طنزهايش، به‌خصوص در اين کتاب، فضاهای روشنفکری و روشنفکران را دست می‌اندازد و باعث خنده می‌شود.»

«بالاخره يه روزي قشنگ حرف مي‌زنم» يکي از پرفروش‌ترين کتاب‌های سال ۲۰۰۰ امريکا شد. سداريس به خاطر اين کتاب جايزه‌ی «ثربر» برای طنز امريکايي را برد و مجله‌ی «تايمز» او را طنزنويس سال نامید. سداریس در دسامبر سال ۲۰۰۸ از دانشگاه بيرمنگام دکترای افتخاری دريافت کرد. او تاکنون بيش از چهل مقاله در مجله‌ی «نيويورکر» چاپ کرده است.

عامه پسند

چارلز بوکفسکی

مترجم: پیمان خاکسار

این کتاب ماجرایی پلیسی دارد و می‌توان آن را در رده‌ی ادبیات پلیسی قرار داد. با این وجود با سایر رمان‌های پلیسی تفاوت دارد. در آن جنایتی اتفاق نمی‌افتد و برخلاف سایر رمان‌های پلیسی، شخصیت کار‌آگاه در این رمان انسانی زیرک و توانا نیست. بلکه پیرمردی کم‌توان است و فقط به کمک شانس و دیگران موفق می‌شود وظیفه‌ی خود را انجام دهد. شخصیت مالوف آثار «بوکفسکی»- چیناسکی- در این رمان تنها در یک صحنه کوتاه به داستان می‌آید.