سپیده دم خدایان شرقی
همانطور به پرسه زدن ادامه ميدادم و با خودم فكر ميكردم كه چطور بيشتر اين آدمها نويسندههاي مشهوري بودند كه مدام كتابهايشان را به هم تقديم ميكردند. بيشتر بچههايي كه روزها با سروصدا، آن اطراف ميدويدند و بازي ميكردند، شعرها و داستانهايي داشتند كه والدينشان به آنها تقديم كرده بودند و ميتوانستيم حدس بزنيم كه فقط بعضيهايشان آن كتابها را خوانده بودند. مثل زنهاي مسني كه هر شب بعد از شام ساعتها با هم حرف ميزدند. ميدانستم كه بجز تعداد خيلي كمي از آنها ديگر به عنوان دخترهايي جذاب با كفشهاي پاشنهبلند، تحت اسامي مثل دال. واو يا نون يا حتي اسم كوچكشان در كتابها ياد نميشد. البته گاهي هم قضيه برعكس بود و گاهي هم زنها در كتابهايشان از مردها با پوشش معماوار حروف اول اسمشان ياد ميكردند. ولي اين مورد آخر كمتر اتفاق ميافتاد. طبق يك قانون نانوشته اين مردها همگي ناراحتي مزمن معده داشتند و در اتاق غذاخوري از رژيمهاي خاصي پيروي ميكردند. بعضي شبها هم ميرفتم پستخانه، به اين اميد كه خط مسكو باز باشد و بتوانيم به ليدا اسنگينا تلفن كنم. اما تلفنها اغلب اشغال بودند. فقط در صورتي ميتوانستي با اطمينان تلفن كني كه از روز قبلش نوبت ميگرفتي. ليدا زن جواني بود كه در مسكو ملاقات كردم. آن روز غمانگيزي هم كه مسكو را به سمت ريگا ترك كرده بودم، با من به ايستگاه قطار آمده بود. قبل از حركت قطار، روي سكوهاي خيس از باران قدم زديم. زوجهاي مسافر زيادي توي ايستگاه بودند. او در حالي كه سعي ميكرد به چشمهاي من نگاه نكند، گفته بود برايش سخت است كه با خارجيها وقت بگذراند. بخصوص خارجيهاي اهل كشورهاي خيلي دور.
ستاره بخش
کتاب ستاره بخش جدیدترین و مهمترین اثر جوجو مویز، یکی از جذابترین روایتهای نوشته شده در مورد زنان است که عشق، دوستی و خودآگاهی را در جامعهای عقب مانده به تصویر میکشد. قصهای براساس واقعیت که در سال 2019 نامزد بهترین رمان سال به انتخاب کاربران گودریدز شده است.
آثار گذشته جوجو مویز (Jojo Moyes) به سبب خلاقیت و تبحر این نویسندهی مشهور تاکنون بیش از 40 میلیون نسخه فروش داشته و چندین فیلم سینمایی با اقتباس از آنها ساخته شده است. رمان جدید او با نام ستاره بخش (The Giver of Stars) که بر مبنای ماجرایی حقیقی است، در دوران شرایط بد اقتصادی در کنتاکی میگذرد و حکایت گروهی از زنان جوانی را روایت میکند که سعی بر این دارند تا با کنار گذاشتن روزمرگیها، دانش و قدرت را برای جامعه دور افتاده کوهستانی خود به ارمغان آورند.
ستاره گرد (ولگرد ستاره ها)
جک لندن
ترجمه: اردشیر نیکپور
وی صحنههایی که تصویر کرده را با چشم خود دیده و قهرمانان بیشتر داستانهایش کسانی هستند که با او معاشرت داشتهاند. در نوشتههای جک لندن تأثیر افکار «چارلز داروین»، «هربرت اسپنسر»، «کارل مارکس» و «فریدریش نیچه» آشکار است. این آثار که گاهی رنگ شدید ناتورالیستی به خود میگیرند غالباً تجزیه و تحلیلهای بسیار دقیق اجتماعی میباشند.
ستاره ها را بشمار
آنه مری و دوست صمیمی اش الِن در زمان جنگ، تمام فکر و ذکرشان مدرسه، کمبود مواد غذایی و سربازان آلمان نازی است که آرامش شهر کوچک شان را بر هم زده اند!
نازی ها دست بردار نیستند و یهودیان دانمارک ناچارند مخفیانه وطن شان را ترک کنند. در این میان آنه مری به مأموریتی خطرناک می رود تا دوستش را نجات دهد. اما آیا از پس آن برمیآید؟
لوئیس لوری نویسنده ی آمریکایی بیش از سی رمان برای نوجوانان نوشته است. خانم لوری برای رمان "ستاره ها را بشمار" و" بخشنده "، مدال طلای نیوبری گرفته است. همچنین ستاره ها را بشمار به انتخاب انجمن کتابداران آمریکا و مجله ی اسکول لایبرری کتاب برگزیده سال شد.
ستاره و هالهی بیم و امید
ستاره ی دوردست
روبرتو بولانیو آبالوس شاعر و رماننویس شیلیایی در ۱۹۵۳ متولد شده و در سال ۲۰۰۳ از دنیا رفته است. بولانیو که در دههی۱۹۷۰ به تروتسکیستها پیوسته بود، در سال ۱۹۷۳ برای کمک به انقلاب مسالمتآمیز شیلی و حمایت از سالوادور آلنده از مکزیک به شیلی بازگشت، پس از کودتای آگوستو پینوشه، بازداشت شد. گرچه در ایامی که زنده بود به علت بداخلاقی و نقدهای گزندهاش مشهور بود، اما پس از مرگ به یکی از نویسندگان مطرح جهان تبدیل شد. روبرتو بولانیو سالهاست که لقب ناسازگارترین نویسندهی امریکای لاتین را یدک میکشد. با اینکه چند سالی از مرگش میگذرد اما هنوز بسیاری نقدهای تند و گزندهی این شاعر و رماننویس برجسته را فراموش نکردهاند. شاید همین کینهی تاریخی باشد که باعث شده او هیچگاه آنطور که شایستهاش بود، مورد تحسین قرار نگیرد..
ستون دنیایم باش
جنیفر نیون
فرانک معنوی
رمان عاشقانه پرفروش سال 2016
در پشت جلد کتاب ستون دنیایم باش اثر جنیفر نیون می خوانیم:
چشمهام دوباره به برادر کوچیک میافته.
«مردم به دلایل زیادی عوضی هستن. بعضی وقتا اونا صرفا آدمای عوضی ای هستن. بعضی وقتا یه سری افراد سر اونا عوضی بازی درآوردن و اونا هم با این که متوجه نمیشن، این تربیت عوضی وار رو برمیدارن و وارد اجتماع میشن و با بقیه همین رفتار رو میکنن. بعضی وقتا اونا تصمیم میگیرن که با بقیه عوضی باشن تا بقیه باهاشون عوضی نباشن. پس این یه جور عوضی بازی دفاعیه.»
و من خیلی چیزا دربارهاش میدونم.
«کی سر تو عوضی بازی درآورده؟»
سحابی خرچنگ
اريك شوويار
ترجمه: مژگان حسينی روزبهانی
اريك شوويار رمان نويس فرانسوي است كه براي اين رمانش در سال 1993 موفق به دريافت جايزه ي فنئون Fénéon Prize شد.
كراب موجودی است متفاوت و عجیب. برای خودش كسی است و درعین حال یكی از بی شمار هیچ كسان روی زمین، یكی مثل ما.
كراب با یك زن نامرئی زندگی می كند.دریك كلام، شیرین ترین و نازنین ترین زن نامرئی كه خیلی دلرباتر از بقیه است.دروغ نگویم، بین همه زن هایی كه هیچ وقت ندیده ، همانی است كه نبودنش بی رحمانه تر از همه عذابش می دهد.كراب دلش نمیخواهد بختش را با بخت هیچ كس عوض كند. این عشق زندگی اش را نورانی می كند.او خوشبخت ترین مرد دنیاست.
سخن ورزی
«سخنورزی» نمایشنامهای نوشتهی مارگرت ادسن، نویسندهی آمریکایی است که «فهیمه زاهدی» آن را به فارسی برگردانده است. این اثر در سال ۱۹۹۵ جایزهی «پولیتزر» را در رشتهی نمایشنامهنویسی از آن خود کرده است. جایزهی پولیتزر، جایزهی معتبر آمریکایی در رشتههای روزنامهنگاری، ادبیات و موسیقی است که مراسم اهدای آن هر سال برگزار میشود. در بخشی از مقدمه میخوانیم: «در نگاه نخست، این نمایشنامه دربارهی مرگ و مردن است. زن سخنوری سرطان پیشرفتهی تخمدان دارد و میپذیرد تا زمانی که زنده است، خود را به دست پژوهشگران بسپارد تا بر روی تن او آزمایشهای گوناگونی انجام دهند. به همین دلیل، خواندن متن یا دیدن آن چون سری سنگین تن و روان آدمی را به ژرفای تیرگی میکشد. اما همین که نمایش نامه جان میگیرد، ما نیز چون این زن «تاب» میآوریم، زیرا متن و محور چالش زبانی میچرخد و چون این زن فرهیخته جان میگیرد، ما هم زندگی در زبان را آغاز میکنیم.» نمایشنامهی «سخنورزی» با مقدمهی دکتر بهزاد قادری از سوی انتشارات «نیلوفر» منتشر و وارد بازار کتاب شده است.
حالا وقت شمشیر بازی لفظی نیست وقت پروازهای بعید تخیل و تغییر شتابزده چشم انداز وقت استعاره های دور از ذهن وقت سخن ورزی … حالا وقت سادگیه … وقت مهربونیه …
سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر
نویسنده: ابوسعید ابوالخیر
تصحیح: سعید نفیسی
هر چند بصورت از تو دور افتادم زنهار مبر ظن که شدی از یادم در کوی وفای تو اگر خاک شوم زانجا نتواند که رباید بادم
شادروان « سعید نفیسی» یکی از معاصرانی است که بیش از همه به مبحث شاعری ابو سعید پرداخته است.ایشان در کتاب « سخنان منظوم ابو سعید ابوالخیر» با دلایل و قراینی ،شاعری شیخ را به اثبات رسانده است.وی دراین کتاب ، تعداد ۷۲۶ رباعی و ۸۸ قطعه و بیت پراکنده به نام ابوسعید گردآوری کرده است.
مؤلف این کتاب رباعیات نغز و دلنشینی را به نام شیخ ضبط کرده است که در صورت پذیرش سخن او مبنی بر شاعر بودن ابوسعید، می توان او را جزء نخستین رباعی سرایان دانست.«هرمان اته »، خاور شناس نامی آلمانی ،درباره ی ابوسعید می نویسد:
« وی نه تنها ازاستادان دیرین شعر صوفیانه به شمار می رود ، بلکه صرف نظر از رودکی و معاصرانش، می توان او را از مبتکرین رباعی که زاییده ی طبع ایرانی است، دانست.ابتکار او در این نوع شعراز دو لحاظ است: یکی آن که وی اولین شاعری است که شعرخود را منحصراً به شکل رباعی سرود. دوم آن که رباعی را بر خلاف اسلاف خود، نقشی از نو زد، که آن نقش جاودانه باقی ماند.
یعنی آن را کانون اشتعال آتش عرفان و وحدت وجود قرار داد و این نوع شعراز آن زمان نمودار تصورات رنگین عقیده به خدا در همه چیز بوده است. اولین بار در اشعار اوست که کنایات و اشارات عارفانه به کار رفته، تشبیهاتی از عشق زمینی و جسمانی در مورد عشق الهی ذکر شده و در این معنی از ساقی بزم و شمع شعله ور سخن رفته و سالک راه خدا را عاشق حیران و جویان، می گسار، مست و پروانه ی دور شمع نامیده که خود را به آتش عشق می افکند.
سخنوران آذربایجان (۲جلدی)
تألیف: عزیز دولت آبادی
سخنوران آذربایجان (از قطران تا شهریار) اثر عزيز دولتآبادى، كتابى است به زبان فارسى از نوع تذكرههاى خاص، محلى و جديد كه به معرفى سخنوران و شاعران آذربايجان مىپردازد.
اين اثر به هدف آشنايى با سخنوران اين خطه از سرزمين پهناور ايران اسلامى نگارش شده است. مقدمات نگارش اين كتاب از سال 1345ش با انتشار مقالاتى توسط مؤلف آغاز گرديده و كتاب براى بار نخست بين سالهاى 1355 تا 1357ش منتشر شده است.
سر بر روی شانه ها
... اتين با نگاه، دور شدن سبکبار و رقصان او را در روشنايي آبيرنگ و غبارآلودي که شانزهليزه را آکنده بود، دنبال کرد. خيلي زود شبح او در تودهي خزندهي گردشگران گم شد. اتين برگشت و به سرعت در خيابان به راه افتاد... چهرهها، تابلوها و بوقها، بين افکارش فاصله ميانداخت. اين تجربهي آخر همه چيز را ثابت ميکرد. او از هيچ چيز لذت نميبرد. با هيچکس هم به تفاهم نميرسيد. او خود را در موقعيتي مبهم در برابر کل دنيا ميديد. با شهامت کوشيد آيندهاش را تصور کند: اتين در سي سالگي، اتين در چهل سالگي، با زن و بچه، با شغل و يک شکم کوچک... خندهدار بود. با خود ميگفت: «من ماندني نيستم»...
سر کلاس با کیارستمی
پال کرونین
سهراب مهدوی
وقتی سخن از سینمای شاعرانه میرود، منظورم نوعی سینما است که خصوصیات شعر را در بردارد، که گستره بیان شاعرانه را طی میکند.قابلیتی دارد چون منشور، شکن و پیچی دارد، ماندگاری دارد، چون پازلی است که هنوز تمام نشده و به شما اجازه رمز گشایی میدهد تا تکههای مانده را هر جور که مایلید کنار هم بگذارید.