شام زیر درختان بلوط و داستان های دیگر از نویسندگان فرانسه (دو جلدی) (مجموعه هفتاد و دو ملت ۵)
گزینش و ترجمه: قاسم صنعوی
آندره موروا، اونوره دو بالزاک، امیل زولا و …
دربارۀ تاریخچۀ داستان کوتاه در فرانسه نظر واحدی وجود ندارد. به عقیدۀ برخی اواخر قرون وسطا از پیدایش این نوع نشان دارد و در این زمان است که داستان کوتاه جایگزین انواع حکایت های کوتاه که هر نوع نام خاص خود را دارد می شود. ولی جهش واقعی آن به قرن شانزدهم و زمانی مربوط می شود که ملکۀ ناوارِ مجموعه داستان – قصه ای می آفریند که در آن، در کنار سرگذشت های بی رویۀ میراثِ قرون گذشته، داستان های جدی و پر وقاری جای می گیرند که در آن ها «لطیفه»های بی پرده جای خود را به تحلیل های روانی می دهند. ترجمۀ داستان های نمونۀ سروانتس به زبان فرانسوی که دو سال بعد از آن صورت می گیرد بر داستان نویسی فرانسه تأثیر به سزا می گذارد. هر چند داستان کوتاه آن زمان از لحاظ موضوع و ترکیب به میزان قابل توجهی با رمان دارای پیوند است… دوران شکوفایی داستان کوتاه فرانسوی در قرن نوزدهم فرا می رسد. از رمان نویسان بزرگ این قرن کمتر کسی به داستان کوتاه روی نمی آورد و برخی چون استاندال، بالزاک، زولا، ساند، گوتیه… و حتی شاعر و نمایشنامه نویس بزرگی چون موسه که رمان نویسی اش در مقایسه با شعر و آثار نمایشی اش در درجۀ دوم قرار می گیرد از این وسوسه به دور نمی مانند. نویسندگانی چون مریمه و به خصوص موپاسان که هجده مجموعه داستان کوتاه به چاپ می رساند به مثابه متخصصان «نوول»نویسی روی می نمایند.
داستان کوتاه فرانسوی در قرن نوزدهم که دوران شکوفایی است، به خصوص از دو رگۀ آشکارا متضادِ «رآلیسم» و «فانتاستیک» بهره برداری می کند و چندان موضوعی هم نیست که موردِ استفاده اش قرار نگیرد، و هر لحنی هم در خلقِ آن به کار گرفته می شود. در همین قرن است که مدون ترین نظریه های مربوط به داستان کوتاه پدید می آید و داستان کوتاه به مثابه یک «ژانر» ادبی روی می نماید. اقبال به این نوع ادبی به حدی است که حتی بودلر، شاعر و از بنیان گذاران سمبولیسم نیز در زمینۀ داستان نویسی هم طبع آزمایی می کند. تأکید بر تمرکز ماجرا، محدودیت شخصیت ها و پایانِ غالباً پیش بینی نشدۀ ماجرا از ویژگی های داستان نویسی در این قرن است.
در قرن بیستم، قرن رونمایی مکتب های جدید هنری، آن چه در عالم ادب روی می دهد بر داستان نویسی نیز اثر می گذارد. شمارِ آن دسته از نویسندگان که به نوشتن داستان کوتاه نیز رغبت نشان می دهند از حد به در است و برخی از آنان هم هستند که چیزی جز داستان کوتاه نمی نویسند. موروآ، آرلان، امه، بولانژه، آرنو، لانو، و بالاخره نامدارانی چون سارتر، کامو، ورکور، از طبع آزمایی در این عرصه فارغ نمی مانند.
در مجموعۀ حاضر سعی بر آن بوده که نمونه های گوناگونی از نویسندگانی با سلیقه های متفاوت ارایه شود و چنین امری لزوماً آثاری با ارزش های متفاوت و نه همه در یک سطح را در کنار هم قرار می دهد. باید افزود که حجم در نظر گرفته شده برای این مجموعه اجازه نمی دهد که از تمام داستان نویسان اثری ارایه شود.
شام طولانی کریسمس – کتک خورده و راضی
شانتارام (۳جلدی)
نام نویسنده : دیوید گریگوری رابرتز
نام مترجم : سلماز بهگام
«شانتارام» درامي برگرفته از حادثه اي واقعي در زندگي نويسنده آن «گريگوري ديويد رابرتس» در سال 1978 است. رابرتس جواني 19 ساله و معتاد بود كه پس از چند فقره دزدي مسلحانه از مراكز خريد و فروشگاه ها ، به عنوان متهم اصلي سرقت از بانك استراليا معرفي و زنداني شد.
دو سال بعد در 1980 او از زندان پنتريج ويكتوريا فرار مي كند و تا 10 سال تحت پيگرد قانوني قرار مي گيرد و با نام جعلي «ليندزي فورد» به بمبئي سفر مي كند.
در آنجا مردي به نام «پاراباكر» آشنا مي شود و تأثيرات مثبت او روي «ليندزي» باعث مي شود او را «شانتارام» يعني «خدايان صلح» بنامد.
شاه نامه ها
سيروس شميسا
یک بخش از رویکرد من به شاهنامه تبدیل داستان (story) به تاریخ (history) یا دست کم یافتن ربطی بین آن دو نفر بوده است.
کوروش در سال ۵۳۰ پیش از میلاد از آمودریا گذشت و به جنگ سکاها رفت. پسر ملکه سکاها کشته شد. خود کوروش نیز پس از سه روز از زخمی که خورده بود در گذشت. این حادثه به نحوی یادآور مرگ اسفندیار در جنگ با رستم سکایی است.
آتوسا بزرگترین دختر کوروش همسر داریوش و مادر خشایار بود که زندگی گشتاسب و اسفندیار را به یاد میآورد.
همسر دیگر داریوش آرتیستونه نیز دختر کوروش بود.
تالیف این کتاب برای من ادای دینی به فردوسی بزرگ بود که بخشی از عمرم را که در تنهایی و یاس میگذشت با دنیای شاد و پر غرور او گذراندم. من دیگر چندان امیدی به مردم عادی ندارم و امیدم فقط این است که حداقل دانشجویان ادبیات، دنیای شاهنامه را بشناسند. دنیایی را که در آن هنوز گودرز و طوماس و رستم و رهام و سیاوش و کیخسرو و بهرام گور و بهرام چوبینه و خسرو پرویز زندهاند و دارند در شکوه خود زندگی میکنند. اما اگر دریابند که ما حضور آنان را احساس نمیکنیم، آنان را فراموش کردهایم و دیگر نمیبینم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
نه، هرگز!
باید سیاوش را برای همیشه به یاد داشت و گذاشت که به خوابهای ما هم بیاید و نوید پیروزی دهد.
شاهنامه رزمنامهای گسترده و فراگیر و یکی از بزرگترین شاهکارهای ادبی جهان است که در برگیرندهٔ اسطورهها، رخدادها و تاریخ ایران از آغاز تا حمله اعراب به ایران در سدهٔ هفتم است. در شاهنامه از پنجاه پادشاه (از جمله سه بانو) که بر این سرزمین فرمانروایی کردهاند یاد شده و درونمایهٔ آن تاریخی است. نخستین پادشاه شاهنامه، کیومرث است:
نخستین خدیوی که کشور گشود | سر پادشاهان کیومرث بود |
بازپسین پادشاه شاهنامه یزدگرد سوم است که در جنگ از اعراب شکست خورد. این پنجاه پادشاه و شماری از چهرههای دیگر رخدادهای شگرف و قهرمانانه و گاهی دغلبازانه آفریدند.
شاهنامه داستان قهرمانان ایران باستان است و خواننده را به سدهها و هزارههای ایران باستان بازمیگرداند. فردوسی در اینباره چنین میسراید:
بناهای آباد گردد خراب | ز باران و از گردش آفتاب | |
بنا کردم از نظم کاخی بلند | که از باد و باران نیابد گزند | |
نمیرم از این پس که من زندهام | که تخم سخن را پراکندهام |
شاهنامه به سه بخش اساطیری؛ (از روزگار کیومرث تا پادشاهی فریدون)، پهلوانی؛ (از خیزش کاوهٔ آهنگر تا کشته شدن رستم و فرمانروایی بهمن پسر اسفندیار) و تاریخی؛ (از پادشاهی بهمن و پیدایش اسکندر تا گشودن ایران به دست اعراب) بخشبندی میشود.
شاهنامه چاپ بروخیم (۱۰جلدی در ۵مجلد)
ابوالقاسم فردوسی
شاهنامه چاپ بروخیم تصحیح و ویرایشی از کتاب شاهنامهٔ ابوالقاسم فردوسی است که توسط انتشارات بروخیم در سال ۱۳۱۵ در ۱۰ جلد به چاپ رسید. انتشار شاهنامهٔ چاپ بروخیم سبب توجه بیش از پیش به شاهنامه شد و پس از آن بود که گروهی از پژوهشگران روس در شوروی دستاندرکار انتشار نسخهای دیگر از این کتاب شدند. شاهنامهٔ چاپ بروخیم تصحیح مستقل و جدیدی از شاهنامه به شمار نمیآید و تنها به دلیل نفیس بودن، تقارن انتشار آن با جشنهای هزارهٔ فردوسی و ارائهٔ نسخهای منسجم از روایات در زمان خود اثری با اهمیت به شمار میآمد و امروزه تنها اهمیتی تاریخی دارد.
در سال ۱۳۱۳ مجموعه جشنهایی به مناسبت هزارمین سالگرد تولد ابوالقاسم فردوسی توسط حکومت پهلوی اول در تهران، طوس و شهرهای دیگر ایران برگزار شد. در همان زمان و از سال ۱۳۱۱ گروهی از پژوهشگران ادبیات به تدوین نسخهای از شاهنامه مشغول بودند که در سال ۱۳۱۵ از طرف انتشارات بروخیم در تهران به چاپ رسید و به شاهنامهٔ چاپ بروخیم معروف شد. در تدوین این نسخه از شاهنامه،نسخهٔ ترنر ماکان و ژول مول نقش داشتند. جلد نخست چاپ بروخیم با تصحیح مجتبی مینوی، جلد دو تا پنج توسط عباس اقبال، جلد شش توسط سلیمان حییم و جلد هفت، هشت، نه و ده توسط سعید نفیسی تصحیح و منتشر شد. شاهنامهٔ چاپ بروخیم حدود ۱۰۰ پرده نقاشی را نیز بههمراه داشت و تا پیش از چاپ مسکو نسخه معتبرترین نسخهٔ شاهنامه به شمار میآمد.
شاهنامهٔ چاپ بروخیم برپایهٔ تصحیح یوهان فولرس (Joannes A.Vullers) چاپ شده و در آن به اختلافات با دو تصحیح متعلق به ترنر ماکان و ژول مل نیز اشاره شدهاست. انتقاد وارد بر شاهنامهٔ چاپ بروخیم این بوده که این نسخه تصحیح جدید و مستقلی به شمار نمیآید.
شاهنامه شاه طهماسب
شاهنامه عمادالکتاب (۳جلدی)
عمادالكتاب هنرمند برجسته دوران قاجار،سراسر شاهنامه فردوسي را در چهار قسمت به زيبايي تحرير كرده است كه اين تحرير زيبا توسط انتشارات اميرخاني و به همت مدير آن غلامحسين اميرخاني به زيور طبع آراسته شده است و استاد اميرخاني خود نيز شرحي جامع و ارزشمند در احوال وآثار مهم عمادالكتاب بر اين اثر افزوده است. اين شاهنامه با كتاب آرايي استاد اردشير مجرد تاكستاني آراسته شده است كه ايشان علاوه بر تذهيب و آرايش حواشي كتاب و نظارت دقيق بر روند چاپ و نشر آن،تصاوير زيبايي از شاهنامه بايسنقري،دموت،شاه طهماسبي و شاه اسماعيلي را كه مربوط به دورههاي مختلف هنر نقاشي ايراني است، به انتخاب خود همراه متن كرده است. اين شاهنامه در سه جلد انتشار يافته است جلد سوم اين شاهنامه به طور خاص به تصاوير برگرفته از شاهنامه هاي مذكور اختصاص داده شده است.
بهگفتهٔ علی حصوری، تاریخنگاران بر این اتفاقند که زیباترین خطِّ جهان، نستعلیق است. شماری از متخصصانِ برجستهٔ تاریخِ هنر نیز نستعلیق را ستودهاند و آن را شگفت خواندهاند مانند فردریش روبرت مارتین، ارنست کونل، هووسِپ اوربِلی، آرتور پوپ، فیلیس اَکِرمَن، رالف حراری و ولادیمیر مینُورْسْکی. نستعلیق را «عروسِ خطوطِ اسلامی» خوانند. مهدی بیانی در احوال و آثار خوشنویسان میگوید نستعلیق از آفرینشهای نابِ ایرانیان است که ذوق و سلیقه و لطافتِ طبعِ ایرانی در آن نمایان است؛ و باورِ اهل فن و آشنایان به هنر همگی بر این است که این خط از ظریفترین و دقیقترین هنرهای ایرانی است که در کمالش، اصولِ دوازدهگانهٔ خوشنویسی رعایت شده است. آرتور پوپ نیز میگوید یک صفحه از نستعلیق را جمالی است که هیچ خطی دیگر از خطوط بشری، یارای برابری با آن را ندارد. صدیقی میگوید بهنظر میرسد در شکلگیری نستعلیق، خطوط مورد استفاده در ایرانِ پیش از اسلام مانند خطّ پهلوی مورد توجه بودهاند.
شاهنامه فردوسی (۵ جلدی به نظم)
نام نویسنده : حکیم ابوالقاسم فردوسی
نام مترجم : محمد دبیر سیاقی
سیدمحمّد دبیرسیاقی (زادهٔ ۵ اسفند ۱۲۹۸ خورشیدی در قزوین) پژوهشگر، نویسنده، شاعر و استاد ادبیات فارسی است. وی از ارکان چهارگانهٔ «بنیاد لغتنامهٔ دهخدا» و مصحح بسیاری از متنهای کهن فارسی است. وی پس از گذراندن دورههای ابتدایی و متوسطه در قزوین و تهران و گرفتن دیپلم از دارالفنون در ۱۳۱۸ در ۱۳۲۴ دکتری ادبیات فارسی خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد. در ۱۳۲۵ به عضویت انجمن ایرانشناسی درآمد. آنگاه به استادی در دانشگاه تهران و نیز دانشگاههای چین ومصر پرداخت.دبیرسیاقی تا ۱۳۵۳ که بازنشسته شد در استخدام وزارت دارایی بود. او میان سالهای ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۴ در گردآوری لغتنامه با علیاکبر دهخدا همکاری داشت. از آن پس همکاری او با سازمان لغتنامه تا ۱۳۵۹ -که کار این اثر به پایان رسید- پی گرفته شد.
شادروان دهخدا در یک نوار صوتی از وی بهعنوان یک جوان کوشا دربارهٔ تنظیم لغتنامهیاد کردهاست.
دبیرسیاقی از ۱۳۵۷ عضو هیئت علمی انجمن آثار و مفاخر ایران بودهاست.
او تاکنون نزدیک به ۸۰ متن ادبی و تاریخی را تصحیح و منتشر کردهاست، که از میان آنها میتوان از دیوان منوچهری، نزهةالقلوب، فرهنگ سُروری و سلطان جلالالدین خوارزمشاه نام برد. دكتر دبیرسیاقی هماکنون در زادگاه خود، قزوین، به پژوهش و آموزش زبان پارسی ادامه میدهد.