حافظ نفیس چاپ یونسکو (بدون روکش و جعبه)
حافظ نفیس چاپ یونسکو با قاب شیشه ای خاص و خط مرتضی عبدالرسولی
حافظ یونسکو یکی ازنفیسترین کتاب حافظ چاپ شده در ایران است. این کتاب با طرحی شکیل توسط انتشارات یونسکو به چاپ رسید.
کتاب حافظ یونسکو ارزنده ترین حافظ چاپ شده در ایران در دهه شصت که نفیس ترین حافظ نیز می باشد. این حافظ در اندازه ای بزرگ و قطور با جلد چرم و کافذ گلاسه با خط بسیار زیبا و قابی شیشه ای توسط انتشارات یونسکو چاپ شده است
دیوان حافظ چاپ کمیسیون ملی یونسکو
معروف به حافظ یونسکو
حالا نه! اینجا نه!
اری دلوكا
ترجمه: نهال محذوف
اری دلوکا (Erri De Luca) رماننویس و شاعر ایتالیایی که کتاب مونتهدیدیو اثر او برنده جایزه فمینا شدهاست.
اردی دلوکا اهل ناپل است. هجده سال بیش نداشت که به رم رفت و از اواسط سالهای هفتاد عضو فعالان گروه چپ افراطی «نبرد مدام» شد و به کارهای فیزیکی علاقه نشان دارد؛ بنایی حرفهٔ مورد علاقه اش بود و سالهای زیادی جادههای ایتالیا و اسپانیا را برای گذران زندگی با کامیون پیموده و حتی در طی سالیان جنگ یوگوسلاوی راننده ماشین امداد بوده و به مردم بوسنی کمک میکرده و البته با این همه نویسندگی را هم از سن بیست سالگی آغاز کردهاست.
«حالا نه، اینجا نه» اولین کتابی بود که موفق شد سال ۱۹۸۹ در ایتالیا منتشر کند و پس از آن کتابهای بسیاری نوشتهاست که اغلب آنها توسط انتشارات معروف «گالیمار» به فرانسه ترجمه شده و با اقبال خوبی چه در ایتالیا و چه در فرانسه روبرو بودهاند. «نامه به فرانچسکو»، «ابری مثل فرش»، «اسید، رنگین کمان»، «بالا دست چپ»، «تو، مال من» و «سه اسب» از مهمترین این آثار است.
از كتاب :
تا آن زمان که سو به چشمانش بود، پدرم عکس گرفت. یک گنجه کامل پر شد از عکسهایی که در موقعیتهای خاص و معمولی از ما گرفته بود. فقط ده سال طول کشید؛ نه بیشتر. و نتیجهاش این بود که از اوج سلامتی به از دست دادن کامل بینایی سقوط کرد. این تنها برههای از زندگیم است که از کوچکترین جزئیاتش کلی مدرک باقی مانده، شاید تنها دورهای که توانستم فراموش کنم. آلبوم و گنجینههای عکس به حافظهام کمکی نمیکنند، بلکه جایگزینش میشوند.
سالهای بین نه تا نوزده سالگی من دوران عوض کردن محله بود. آن زمان که به محلهای بهتر نقل مکان کردیم و فقر به یکباره همراه با کودکی به پایان رسید. در خانه جدید و زیبایمان دیگر کسی درباره وضعیت قبلی، آن خیابانهای سرازیری، آب باران که به آشپزخانه نشت میکرد و صدای جیغ و فریادی که از کوچه به گوش میرسید حرفی نزد.
قبلاً کجا زندگی میکردیم؟ در یک شهر دیگر. آنجا هم مردم به همین گویش صحبت میکردند اما مخروبهای بود در ته پرتگاهی که برای رسیدن به آن باید از یک رشته پله شکسته و درب و داغان پایین میرفتی.
ما به گویش ناپلی حرف نمیزدیم. مادر وپدرم با زبان ایتالیایی از خود در برابر فقر و محیطی که درآن بودیم دفاع میکردند. خیلی تنها بودند. دوست و آشنا را به خانه دعوت نمیکردند. آن خانه کوچک جایی برای پذیرایی از مهمان نداشت. جنگ دار و ندارشان را از بین برده بود. وقتی که تمام شد، تمام مکنت پیشینشان را از دست داده بودند. زن و شوهری بودند که حتی پول نداشتند که «برای تمدد اعصاب به تعطیلات بروند.» این عبارت سرشار از غیظ و نفرت را من بارها به عنوان نمادی از آن سالهای آزگار و سخت از زبان آن دو شنیدم.
سرانجام تغییراتی که آن همه آرزویش را داشتند و به خاطرش مقاومت کرده بودند، اتفاق افتاد.
حالا نه! اینجا نه!
نویسنده: اری دلوکا
مترجم: نهال محذوف
اری دلوکا (Erri De Luca) رماننویس و شاعر ایتالیایی که کتاب مونتهدیدیو اثر او برنده جایزه فمینا شدهاست.
«حالا نه، اینجا نه» اولین کتابی بود که موفق شد سال ۱۹۸۹ در ایتالیا منتشر کند و پس از آن کتابهای بسیاری نوشتهاست که اغلب آنها توسط انتشارات معروف «گالیمار» به فرانسه ترجمه شده و با اقبال خوبی چه در ایتالیا و چه در فرانسه روبرو بودهاند. «نامه به فرانچسکو»، «ابری مثل فرش»، «اسید، رنگین کمان»، «بالا دست چپ»، «تو، مال من» و «سه اسب» از مهمترین این آثار است.
حالات آزاد عشق
گؤنول و امراه شاهان
ترجمه علیرضا سیف الدینی
پرفروشترين كتاب سال 2017 تركيه
در آغاز کتاب حالات آزاد عشق می خوانیم :
عشقِ آزاد
سلام، برای کسانی که کنجکاوند یا با بیمیلی میپرسند: «خانوادۀ شاهان دیگر کیست؟ این کتاب دیگر از کجا پیدایش شد؟ از چهچیز حرف میزند؟» بهطور خلاصه تعریف میکنم. ما جزو زوجهایی هستیم که با عشق با هم زندگی کردهاند و بعد از دوران بهنظر ما سخت _ برخلاف همهچیز و همهکس_ آشیانهشان را ساختهاند. بههمراه ورود رسانههای اجتماعی به زندگیمان به این روزها رسیدهایم. گفتیم حالا که با کسانی که دوستمان دارند و با کسانی که دوستمان ندارند یک خانوادۀ بزرگ تشکیل دادهایم، ما هم داستان خودمان را در میان گذاشتیم و دیدیم تعداد زوجهایی که داستانشان مثل داستان ماست زیاد است…بعضیها سپری شده، بعضیها سهلانگاری کرده، بعضیها امروز در جریان است، و بعضیها از فردایشان خوشحالند اما یک رازی را به شما بگویم؟ همهشان داستانهای مشابهی هستند! مال ما پایان خوشی داشت اما هر داستانی پایان خوشی ندارد. به همین دلیل گفتیم که:
«شاید داستان ما برای کسانی که زندگیشان ناتمام مانده یا خواهد ماند نوری باشد و وسیلهای بشود برای پایان خوش.»
چرا که نه!
باورتان میشود، به کمکِ نوشتههایمان چندین رابطه پایان خوشی داشت. ما دیگر چی میخواهیم؟ خواهید گفت: «پس چرا ماجراهای بعد از ازدواج را نوشتید؟» چون ما گفتیم: «ازدواج، عشق را میخنداند.» و روزبهروز بیشتر به ما خوش گذشت. ما خواستیم همینطور که تا این حد شاد و خوشبخت و با نشاط قهقهه سر دادهایم برای شما هم رازمان “ج” را تعریف کنیم. گفتیم شاید بتوانیم بر لبِ زوجهایی که ازدواجشان روزبهروز یکنواختتر میشود و امروزشان با دیروزشان فرقی ندارد لبخند بنشانیم و در تبسمهایشان سهمی داشته باشیم.
چرا که نه؟
شاد باشید.
چه خوب که هستید. امیدوارم از خواندن این کتاب لذت ببرید عزیزانم.
حباب شیشه
گلی امامی
سیلویا پلات (به انگلیسی: Sylvia Plath) (زاده ۲۷ اکتبر ۱۹۳۲ - درگذشته ۱۱ فوریه ۱۹۶۳)، شاعر، رماننویس، نویسندهٔ داستانهای کوتاه، و مقالهنویس آمریکایی است.
وی بیشتر شهرت خویش را وامدار اشعارش است. علاوه بر اشعار، کتاب «حباب شیشه» که اثری شبهزندگینامهای است که بر مبنای حیات خودش و کشمکشهایش با بیماری افسردگی، نوشته شده است نیز کتابی مشهور است.
سیلویا پلات در ۲۷ اکتبر ۱۹۳۲ در بیمارستان رابینسون مموریال شهر بوستون ایالت ماساچوست به دنیا آمد. او اولین فرزند اوتو پلات و ارلیا پلات بود. پدرش در پانزده سالگی از قسمت شرقیآلمان که به راهروی لهستانی مشهور بود به آمریکا آمده بود و کرسی استادی زیستشناسیرا در دانشگاه بوستون در اختیار داشت. مادرش از پدر و مادری اتریشی در بوستون زاده شد و هنگامی که دانشجوی فوق لیسانس ادبیات انگلیسی و آلمانی بود با اتو پلات آشنا شد و باهم ازدواج کردند. سیلویا پلات هشت ساله بود که پدرش - که بسیار ستایشاش میکرد - را از دست داد. او در کالج اسمیت به تحصیل پرداخت و با نمراتی درخشان از آنجا فارغالتحصیل شد.
او در سال (۱۹۵۳) وقتی مادرش به او اطلاع داد که در کلاس نویسندگی فرانک اوکانر پذیرفته نشده به شدت افسرده شد. در ماه اوت همان سال با بلعیدن ۵۰ قرص خواب برای اولین بار اقدام به خودکشی میکند ولی برادرش از آن اطلاع پیدا میکند و او را به بیمارستان منتقل میکند. در آنجا چند ماه تحت درمان و روانکاوی قرار داشت و تحت مداوا با شوک الکتریکی قرار گرفت. شرح وقایع این روزهای او بعدها دست مایهٔ تنها رمان او یعنی حباب شیشه قرار گرفتند.
در سالهای بعد، او با استفاده از یک بورس تحصیلی به بریتانیا رفت. در دانشگاه کمبریج با تد هیوز شاعر بلندپایهٔ انگلیسی آشنا شد. ایشان در ژوئن سال (۱۹۵۶) ازدواج کردند.
اولین فرزند این زوج «فریدا»، در آوریل (۱۹۶۰) و دومین فرزندشان «نیکلاس»، در ژانویه (۱۹۶۲) به دنیا آمدند. در این دوران پلات تفاوت میان روشنفکر بودن، همسر بودن، و مادر بودن را درک میکند. وی در پاییز ۱۹۶۲ از تد هیوز جدا میشود.
سیلویا پلات سرانجام در فوریه ۱۹۶۳ با گاز خودکشی کرد. بسیاری از علاقهمندان سیلویا پلات، بیبندوباری تد هیوز را عامل از هم پاشیدگی روانی وی و خودکشی او میدانند و بارها عنوان هیوز را از روی سنگ قبر او کندهاند. ارلیا پلات مینویسد که او در ژوئن ۱۹۶۲ به دیدار سیلویا رفته است اما دریافته که کشمکش شدیدی میان دخترش و تد هیوز وجود دارد. او و دیگران این را به رابطه تد هیوز با زنی دیگر و ناتوانی سیلویا در خو گرفتن به این وضع نسبت میدادند.
حدیث شطرنج و رساله سیسرو
نويسنده: اشتفان سوايگ مترجم / مصحح: محمود حدادي
اشتفان سوايگ در رشته فلسفه در دانشگاه وین تحصیل کرد و درجه دکتری را در سال ۱۹۰۴ با موضوع پایاننامهٔ فلسفهٔ هیپولیت تن بدست آورد. در جنگ جهانی اول در بایگانی وزارت جنگ خدمت کرد و حاصل آن اندیشه صلح جویی بود که در طول زندگیش به آن وفادار ماند. در پی قدرت گرفتنهیتلر در آلمان، در سال ۱۹۳۴ از اتریش فرار کرد و در انگلستان و سپس آمریکا زندگی کرد.
در سال ۱۹۴۱ به برزیل رفت و در آنجا در سال ۱۹۴۲ در حالی که از آینده اروپا ناامید شده بود به همراه همسر دومش خودکشی کرد.
شهرت سوایگ بیشتر به خاطر رمانهای کوتاه (به ویژه داستان شطرنج و آموک)، رمانهای (وجدان بیدار، آشفتگی احساسات و دختر دفتر پستی) و چند زندگینامه میباشد. سوایگ اولین اثر خود را بنام «لوند» به جهان ادب عرضه داشت که او را به عنوان یک شخصیت برجسته ادبی به جهان ادب معرفی نمود. او یک از شاگردان برجسته «فروید» بود.
حدیث خداوندی و بندگی (تحلیل تاریخ بیهقی از دیدگاه ادبی اجتماعی و روان شناختی)
محمد دهقانی
حدیث خداوندی و بندگی، ضمن معرفی مفصل تاریخ بیهقی، که از شاهکارهای بینظیر نثر فارسی است، میکوشد مهمترین جنبههای این شاهکار را، از حیث تاریخی و ادبی و اجتماعی و روانشناختی، برای خوانندگان توضیح دهد. ضمناً ماجراهای مهم تاریخ غزنویان، چنانکه بیهقی روایت کرده است، در اینجا از نو و بر حسب توالی تاریخی مرتب شدهاند تا خوانندگان سر رشتهی رویدادها و حوادث را گم نکنند. شرح واژهها و جملههای دشوار و غامض در حاشیهی صفحات فهم متن را برای خواننده آسانتر میکند. نقشههای متعدد و توضیحاتی هم که ذیل نامهای تاریخی و جغرافیایی آمدهاند به او کمک میکنند که از فضا و مکان رویدادها تصویر و تصور روشنتری به دست آورد. مخاطب این کتاب نهفقط استادان و دانشجویان ادبیات بلکه همهی کسانیاند که به تاریخ بیهقی علاقهمندند و میخواهند با این اثر بزرگ بهتر آشنا شوند و از خواندن آن بیشتر لذت ببرند.حدیث مرده بردار کردن، آن سوار که خواهد آمد
نویسنده: به روایت : خواجه ابوالمجدمحمدبنعلیبن ابوالقاسم وراقدبیر راقم حدیث : هوشنگ گلشیری
هوشنگ گلشیری دربارهی ای اثر چنین گفته است :
تحریر اول این داستان را در 1355 نوشتم. چاپ آن همان سالها امکانناپذیر بود و این خود شاید توفیقی بود، چرا که بخش برنشستن بر اسب در نسخهء اول خلاصه آمده بود. در تحریرهای بعدی قسمتهایی بر آن افزوده شد و نیز چیزهایی اینجا و آنجا، اما استخوانبندی همان بود که بود. در مورد نثر حرف بسیار است که چه کردهام یا چه میخواستهام بکنم. به هر صورت، به صوابدید ناشر قرار بود لغتنامهای به آن افزوده شود. این را میگذاریم برای چاپ بعدی، بدین امید که یکی از اساتید بر من منت گذارد و خودش بر آن بنگارد همانگونه که بر کتب قدیم، یا اگر حوصلهای پیدا شد چنین کاری خواهم کرد که البته به درازا خواهد کشید و ... [بسیار/ چهار؟] روایت بر آن افزوده خواهد شد از نسخهبدلها و غیره. خلاصه اینکه فعلا همین است که هست و گمان من این است که به هر صورت نثر میتواند راهگشا باشد تا دیگران یا به قول بوالمجد کاتبان دیگر در این راه چه کنند، ما که کار خود کردیم واین دفتر را همینجا میبندیم و دنبال راه دیگری میرویم تا دیگران چه بگویند و چهها کنند.
در پشت جلد این کتاب آمده است :
راوي اين حكايت ابوالمجد وراق به وصف تصوير ابتدا كرده است، از پس نعمت خدا و رسول و ائمه، آنگاه كه گويد: «هر چه رفت بدين دور يا حادث خواهد شد به دور آن كه اين حديث بخواند همه سخن از اوست و از خير و شر و بدو نسبت بايد كرد.» و اما وصف آن نقش به ايجاز آورده است، چه مردمان دور را اشارتي بسنده ميبود، گو كه از خم طرهاي ميگفت يا نميگفت، اما راقم اين دور پوستباز كرده و به شرح خواهد گفت، چه سكه سخن را هر دوري به نامي ميزنند، مصلحت خلق را، كه سخن بوالمجد يا بوالفضلي بدان طرز و تكلف، و آن ايجاز و صناعت، و آن همه تلميحات و ملمعات هيچ عاقلي نخرد.
حدیقه الحقیقه و طریقه الحقیقه
مثنوی حَدیقةالحَقیقه و شریعةالطریقه یا فخري نامه يا الهینامه منظومهای است به فارسی، سرودهٔ سنایی غزنوی با مضمون عارفانه. سنایی سرایش آن را در سال ۵۲۴ ه.ق آغاز کرد و در سال ۵۲۵ ه.ق به پایان رساند. این مثنوی دارای ده هزار بیت در ده باب است؛ و در بحر خفیف مسدس محذوف (فعلاتن مفاعلن فعلن) سروده شدهاست. موضوعات این کتاب، علاوه بر ستایش خدا و پیامبر و خاندان و اصحاب او، دربارهٔ عقل و علم و حکمت و عشق است.