خورشید خاندان اسکورتا
"لوچیانو سكالزون" پس از پانزدهسال تحمل زندان بار دیگر به روستای محل زندگی خود بازمیگردد و به سراغ زنی میرود كه در تمام سالهای زندان به گرفتن انتقام از وی میاندیشیده است. اما پس از دیدن زن و لبخند وی انتقام و دهكده و همهچیز را از یاد برده و وارد خانهی زن میشود. اما بلافاصله پس از خروج از آنجا مورد حملهی مردم دهكده قرار گرفته و جان میبازد.
خورشید هنوز یک ستاره است
نویسنده : نیکولا یون
ترجمه : فاطمه خسروی
خورشید هنوز یک ستاره است دومین رمان نیکولا یون است این نویسندة جامائیکایی که رمان اولش، نُه ماه جزو پرفروشهای نیویورک تایمز بوده است. با این همه رمان «خورشید هنوز یک ستاره است» همچنان تا امروز جزو پرفروشهای نیویورک تایمز و نامزد نهایی جایزة ملی کتاب آمریکا در سال ۲۰۱۶ است. و در سایت گودریدز نیز رتبه اول را از آن خود کرده است.
یون در جامائیکا به دنیا آمده و هم اکنون با خانوادهاش در آمریکا سکونت دارد.
«خورشید هنوز یک ستاره است» رمانی است که خواننده را به طرزی عجیب درگیر خود میکند. مخاطب این اثر در خطبهخط آن میتواند عمیقاً معنای زندگی، عشق، تقدیر، آینده و سرنوشت را احساس کند.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:
اگر بخواهید یک پای سیب را از اولِ اول درست کنید، اول باید کائنات را اختراع کنید. وقتی میگوید «از اولِ اول» یعنی از هیچ. یعنی از زمانی که دنیا هم وجود نداشت. به هر حال اگر شما بخواهید یک پای سیب را از هیچ درست کنید، باید با انفجار بزرگ و گسترش کائنات، نوترونها، یونها، اتمها، سیاهچالها، ستارهها، ماهها، جزر و مدهای اقیانوس، راه شیری، کره زمین، پیشرفتهای بشری، دایناسورها و غیره آغاز کنید. باید آتش را اختراع کنید. به آب و خاک حاصلخیز نیاز دارید. به گاوها و افرادی نیاز دارید تا به آنها شیر بدهند و باز به افراد بیشتری نیاز دارید که از شیر گاوها کره بگیرند. به گندم و نیشکر و درختان سیب نیاز دارید. به شیمی و زیستشناسی نیاز دارید. برای اینکه یک پای سیب عالی درست کنید، به هنر نیاز دارید. برای پای سیبی که بتواند برای نسلهای بعدی دوام بیاورد، به دستگاه چاپ و انقلاب صنعتی و شاید حتی به یک شعر نیاز داشته باشید. برای درست کردن چیزی به سادگیِ یک پای سیب، باید همه این دنیای پهناور را بیافرینید. با عجله آماده شد تا سر ساعت به قرار روزانه کافه سر میدان برسد. از پنجسال پیش که دفتر کوچک بیمه تأسیس شده بود، هر روز صبح سه شریک برای نوشیدن یک فنجان قهوه در تراس کافه جمع میشدند. یکی از آنها همسر سابقش آنجلا بود که جدایی تازه آنها در این قرار معمول که ماندگار بهنظر میآمد تغییری نداده بود.
خوش شانس تر از همه بودیم
بهار ۱۹۳۹ است، و هر سه نسل خانوادۀ کِرک باآنکه سایۀ جنگ روزبهروز به آنها نزدیکتر میشود، تلاش میکنند روال عادی زندگی خود را دنبال کنند. گفتگوی سر میز شام دربارۀ تولد و روابط عاشقانه است، نه مصیبتی که آنها را از زادگاهشان، رادوم، دور خواهد کرد. خیلی زود وحشتی که اروپا را در بر گرفته است، همهگیر میشود و خانوادۀ کرک از هم میپاشد. هریک در مسیری جداگانه راه خود را از دالانهای مخوف و تودرتوی جنگ و سرکوب و کشتار بهسمتِ پناهگاهی باز میکنند. یکی از برادرها تبعید میشود و دیگری تلاش میکند از قاره فرار کند. بقیه هم با تمام عذابی که بر سرشان میبارد، تقلا میکنند از مرگ نجات یابند؛ گرسنه ساعتهای طولانی در گتوها کار میکنند یا خود را یک مسیحی جا میزنند تا میان مردم زندگی کنند. ترس یکدیگر را ندیدن و ارادۀ راسخشان برای زندهماندن، خانوادۀ کرک را پیش میراند و آنها با تکیه بر امید، نبوغ و قدرت درونیشان در این مسیر دشوار و ناهموار استقامت میکنند. رمان خوششانستر از همه بودیم، نشان میدهد که چگونه روح آدمی میتواند در مواجهه با تاریکترین لحظات قرن بیستم، تاب آورد و همچنان جوان بماند.
خوشا خوشبختان
ياسمينا رضا
ترجمه: زهرا خانلو
خوشبختي چيست؟ رضايت دروني يا موقعيت خاص بيروني؟ چه ارتباطي به روابط انسانها و خصوصا عاطفه و عشق ميانشان دارد؟ رابطه خوشبختي با معناي هستي و درك آن چيست؟ شايد بتوان گفت اين سوالات ذهن ياسمينا رضا، نويسنده رمان خوشا خوشبختان، را مشغول كرده و او با به تصوير كشيدن زندگي روزمره شخصيتهاي داستان از زبان خودشان و خلق روابطي تودرتو، كه امروزه در اكثر جوامع شاهد آن هستيم، خواسته است اين سوالات را براي مخاطب پيش كشيده و او را به چالش قضاوت درباره سطحي شدن انسان امروز، دور شدنش از معناي هستي و درگير شدنش در امور بيارزش براي تمام عمر بكشاند. اين رمان از زبان هجده راوي روايت شده است و عشقها، رابطهها، خيانتها، خوشيها و تلخيهاي زندگي هريك از زبان خودشان در زمان و مكاني مشخص بازگو ميشود.
خوشه های خشم
نام نویسنده : جان اشتاین بک
نام مترجم : شاهرخ مسکوب
جان اشتاين بك در سال 1902 در كاليفرنيا متولد شد. پس از تحصيل علوم در دانشگاه استانفورد، مدتي به عنوان كارگر ساده، متصدي داروخانه، ميوه چين و غيره به كار پرداخت. نخستين داستان او به نام فنجان زرين، درباره مورگان، دزد دريايي، در سال 1929 انتشار يافت. از جمله ساير نوشتههاي وي عبارتاند از خوشههاي خشم، كه در سال 1939 منتشر و به دريافت جايزه پوليتزر نايل شد، شرق عدن، موشها و آدمها، مرواريد، پنجشنبه شيرين. اشتاين بك در سال 1962 به دريافت جايزه نوبل ادبيات موفق گرديد. وي در سال 1968 درگذشت.
خوشههای خشم (به انگلیسی: The Grapes of Wrath) رمانی از نویسندهٔ آمریکایی، جان استاینبک است.
این رمان در محکومیت بیعدالتی و روایت سفر طولانی یک خانوادهٔ تنگدست آمریکایی است که به امید زندگی بهتر، از ایالت اوکلاهما به کالیفرنیا مهاجرت میکنند؛ اما اوضاع آنگونه که آنها پیشبینی میکنند پیش نمیرود. اتفاقات این رمان در دههٔ ۱۹۳۰ میلادی و در سالهای پس از بحران اقتصادی بزرگ آمریکا روی میدهد.
استاینبک این رمان را در سال ۱۹۳۹ منتشر کرد. وی برای نگارش این رمان برندهٔ جایزهٔ پولیتزر شد. این رمان هماکنون جزو چهل اثر کلاسیک سدهٔ بیستم بهشمار میآید. مجلهٔ تایم نیز این رمان را در فهرست صد رمان برتر انگلیسیزبان از سال ۱۹۲۳ تا سال ۲۰۰۵ جای دادهاست.
جان فورد در سال ۱۹۴۰ فیلمی با همین نام با هنرپیشگی هنری فوندا براساس داستان این کتاب ساختهاست.
خوشه های خشم
این رمان در محکومیت بیعدالتی و روایت سفر طولانی یک خانوادهٔ تنگدست آمریکایی است که به امید زندگی بهتر، از ایالت اوکلاهما به کالیفرنیا مهاجرت میکنند؛ اما اوضاع آنگونه که آنها پیشبینی میکنند پیش نمیرود. اتفاقات این رمان در دههٔ ۱۹۳۰ میلادی و در سالهای پس ازبحران اقتصادی بزرگ آمریکا روی میدهد. کتاب خوشههای خشم به قدری عمیق است که انتقال اثراتی که بر جای می گذارد معمولاً غیر ممکن است. داستان مهاجرتامروزی، از خیل کوچ آمریکا است چرا که جمعیت زیادی از کشاورزان مستاصل که زمینی ندارند به زمینهای حاصلخیز کالیفرنیا دل بستهاند. در اینجا خشم وجود دارد، اما شور و شوق عمیقی از مردی وجود دارد که با ذهن و قلب خود از دانستههای خود از مردم صحبت میکند. بنابراین خواننده کتاب خوشههای خشم احساس میکند که آنها باید فکر، احساس و صحبت و زندگی کنند. یک تصویر مبهم و لحظه ای از تاریخ است که در حال بوجود آمدن میباشد . یک کتاب معمولی نیست. بلکه کتابی است برای افرادی که دارای وجدان اجتماعی بیدارهستند یا برای افرادی که خواهان رویارویی با بخشی از زندگی آمریکایی هستند که متمایز شده و باید متمایز شود.
استاینبک این رمان را در سال ۱۹۳۹ منتشر کرد. وی برای نگارش این رمان برندهٔ جایزهٔ پولیتزر شد. این رمان هماکنون جزو چهل اثر کلاسیک سدهٔ بیستم بهشمار میآید. مجلهٔ تایم نیز این رمان را در فهرست صد رمان برتر انگلیسیزبان از سال ۱۹۲۳ تا سال ۲۰۰۵ جای دادهاست.
جان فورد در سال ۱۹۴۰ فیلمی با همین نام با هنرپیشگی هنری فوندا براساس داستان این کتاب ساختهاست.
خوشی های پیش از مرگ
«خوشیهای پیش از مرگ» رمانی است درباره دختری که مبتلا به سرطان شده است. به همین خاطر فهرستی از آرزوهایش تهیه کرده و میخواهد پیش از آنکه با زندگی وداع کند، آنها را برآورده سازد.
این کتاب در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و همان سال به فهرست برترینهای مجله گاردین راه یافت. همچنین نامزد بهترین کتاب سال لنکشایر، جایزه مدال کارنجی و جایزه بوکتراست شد. در سال ۲۰۰۸ هم جایزه برنفورد بوایس را کسب کرد. بعد هم بر اساس آن، فیلم پرفروش «اکنون خوب است» به کارگردانی ال پارکر ساخته شد.
نشریه نیویورک تایمز درباره این رمان نوشته است: «اهمیتی ندارد شما چند ساله هستید، در هر صورت صفحات آخر این کتاب را با هیجان خواهید خواند و این نشانهای از اصالت و الهام ناب آن است.»
خون الفها (کتاب اول مجموعه ویچر)
خون المپ(جلد پنجم قهرمانان المپ)
ریک ریوردان
مترجم: ثمین نبی پورریک ریوردان داستانهای قهرمانان المپ را نخست بهعنوان قصههای وقت خواب برای دخترش تعریف میکرد اما اکنون این داستانها در میان پرطرفدارترین رمانهای فانتزی قرن بیستویکم جای گرفتهاند.
هِیزِل از بزرگترین گردهمایی اشباح خبیث خبر میدهد اما جیسون از هیچ چیز به اندازهی سر و کله زدن با یک مشت شبح پلید دیگر بدش نمیآید. حالا که سرنوشت نبردشان در خطر است ، خدمه ی کشتی آرگو دو باید تصمیمی سرنوشتساز بگیرند.
اگر اشتباه کنند ، شکست میخورند و همراه با این شکست تمام جهان به نابودی کشیده خواهد شد...
مجموعهی قهرمانان المپ داستان عشقها، شکستها و فداکاریهاست.
هفت دورگه، الههای انتقامجو و ارتشی ازهیولاهای بیرحم و نامیرا بازیگران این مجموعهی پنج جلدی هستند.
خونمردگی
الهام فلاح
الهام فلاح (1362) در تازهترين رمانش، خونمردگی، تجربهی جديدی از روايت انجام داده که درش صدق و کذب درهم میآميزند. فضای رمان از روزگارِ جنگ آغاز میشود و تا امروز میآيد. خانوادهای که در اين بحبوحه با ماجراها و وقايعی روبهرو میشوند که بر هويت و زندگیشان تأثيرهای عميقی میگذارد. سؤالِ مهمی که در داستان با آن برخورد میکنيم نيز در همين نکته مستتر است؛ چه کسی حقيقت را میگويد؟ هر چه رمان جلوتر میرود خواننده با ماجراها و اتفاقهايی مواجه میشود که گاهی تکاندهنده هستند. پردهها که میافتد روحِ آدمها و چهرهی اصلیشان نمايان شده و خواننده درمیيابد که چه کسی راست میگويد و چه کسی دروغ. خونمردگی با چنين شمايلی سعی دارد بدونِ وقفه و با قصهگويی جهانی بسازد که در آن گذشتههای نهچندان دور ناگهان احضار شده و به هويتهای چندلايه بُعدی ديگر میبخشد. و در پايان همهچيز برملا میشود…
خویشاوندان دور
خویشاوندی با خورشید و باران
پیر پائولو پازولینی
مترجم: ونداد جلیلی اکنون سرانجام برادران بزرگتر رو به تو میآورند دمی از بازیهای خوفناکشان دست میکشند از غفلت پیوستهشان برون میافتند و از خود میپرسند: «شاید مریلین، مریلین کوچک، راهنمای ما بوده باشد؟» و اکنون تو خواهرک تو که همیشه بیاهمیت بودی خواهرک فقیر که همیشه لبخند بر لب داشتی پیش از همگان از آستانهی جهانی میگذری که به سرنوشت مرگش وا نهادهاند.