دختر قبلی
جی پی دلانی
فرانک سالاری
رماني جذاب، هيجان انگيز و روانشناختي به سبك رمانهاي "دختري در قطار"،"دختر گمشده" و زني در كابين 10" كه در سال 2017 منتشر شد.
چين پس از اتفاقي كه در زندگي اش رخ مي دهد به دنبال شروعي تازه به اين منظور تصميم داره خانه اش را تغيير دهد تا اينكه با خانه اي در خيابان فو لگيت لندن آشنا مي شود . ادوارد مانكفورد معيار معروف كه طرفدار سبك ساده گراييست . اين خانه ي فوق مدرن را طراحي كرده است . براي زندگي در اين خانه بايد از شرايط سختي عبور كرد كه اين معمار جذاب و درعين حال اسرار آميز تعيين كرده است . براي مثال ساكن خانه بايد به طور دائم به پرسشنامه هايي پاسخ دهد جين كم كم احساس مي كند هدف اصلي اين خانه تغيير دادن ساكنينش است . پس از مدتي پي مي برد كه مالك دقبلي آن اما كه شباهت هاي زيادي هم با خود او داشته است در همين خانه جانش را ازدست داده است در حالي كه جين سعي در پرده برداشتن از اسرار دارد همان انتخاب هايي را مي كند كه اما انچام داده بود قدم در همان مسيرهايي مي گذارد كه او پيموده بود و همان ترسي را تجربه مي كند كه او تجربه كرده بود.
چي . پي . دلاني نام نويسنده اي است كه تا اين لحظه با اسم هاي ديگري رمان هاي بسيار موفق و پر فروش را روانه بازار كرده است فيلم دختر قبلي به زودي با كارگرداني ران هاوارد كليد خواهد خورد.
دختر کشیش
اثر جورج اورول
ترجمه مهدی افشار
دختر کشیش کتابی است با دنیایی متفاوت و نگارشی سادهتر از هر چیز که اورول تاکنون نوشته است. شخصیت اصلی داستان دختر کشیش (دوروتی) است که در محیطی خشک، یعنی خانهٔ پدرش (کشیش) زندگی میکند. دوروتی دختری است که از کودکی تحت تعلیمات خشک و تحجر گرایانهٔ پدرش بزرگ شدهاست. هر چند دوروتی تا حدودی روحیهٔ منحصر به فردی دارد. دختر کشیش نمایندهٔ مسیحیتی پیش پا افتاده و خشک مقدس است. وضعیتی که کشیش برای دخترش ایجاد کردهاست و مشکلاتی که دوروتی با آنها دست و پنجه نرم میکند ذهنیت اصلی داستان است و دوروتی تا قبل از فراموشی و زندگی عادیش به همین مسائل فکرمی کند. در بخشی از کتاب دوروتی فراموشی میگیرد. و به دنیایی جدید پای میگذارد. دنیایی که کاملاً متفاوت از دنیای گذشتهاست. و دوروتی تنها و درمانده از پس آن بر میآید. زمانی است که او حتی به دعا و نیایش نیز فکر نمیکند. و کلیسا در برابرش تقریباً هالهای غبار آلود در ذهن درمانده اش است. کلیسایی که از کودکی برای آن فعالیت کردهاست.
دختر که گذشته ای نداشت
کاترین کرافت
فرانک سالاری
رمانی روانشناختی برای طرفداران «دختری در قطار» و «دختر گمشده» است.
در قسمتی از کتاب میخوانیم: «همیشه رفتن به واتفورد برایم سخت بود. سوار قطار شدم و کنار پنجره لم دادم. به خودم میگفتم به خاطر مادرم باید این راه را بروم. همچون شعاری همواره آن را در ذهنم مرور میکردم. امیدوار بودم با این کار خوب، ایمیلهای بدی که دریافت میکنم تمام شود. اما میدانستم که بیخودی امیدوارم، هیچ کار خوبی کار وحشتناک گذشتهام را جبران نمیکند. قطار صبح را سوار شدم؛ چون صبح زود نبود، فکر کردم که قطار باید خلوت باشد. خوشبختانه خلوت بود؛ فقط دو نفر آن سوتر روی صندلی نشسته بودند؛ دو مرد کتوشلوارپوش که هر دو سرگرم خواندن روزنامه بودند. من هم غرق در افکارم شدم.»
دختر گمشده
نام نویسنده : گیلین فلین
نام مترجم : آرش خیروی
پرفروشترین رمان سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ در جهان به فارسی منتشر شد.
این رمان، مثالی است تازه از سبکی نوشتاری به نام «نوآر خانگی» در رمانهای امروز و به همین خاطر منتقدان این کتاب را به خاطر روایت نامطمئن آن و نیز تعلیق و پیچهای داستانیاش ستودهاند.فلین توانسته نبض زندگی و افکار جامعه امروز را دریابد و زنان را از کنج و حاشیه به بطن داستان بیاورد به همین خاطر «دختر گمشده» اثری مدرن است.
فلین در این کتاب، نبض نوین جامعه جهانی و مسائلی را که دنیای مدرن با آن سروکار دارد، یافته و گامبهگام ما را به درون جامعهای میبرد که در آن، نهتنها زنان پوسته خجالتی خود را رها کرده و به دلِ آبوآتشِ اجتماع زدهاند، بلکه به نقش تأثیرگذار رسانهها ـ دیگر عامل این زبان جهانی ـ بر جامعه نیز تأکید میکند.
آدمهای این رمان، سیاه یا سفید نیستند و همین مطلقنبودن خوبی و بدی، باعث خلق عنصر والای غافلگیری در اثر شده است.
در بخشی در رمان آمده است:
«حالا که مُردهام، خوشحالترم.
عملاً گم شدهام. اما خیلی زود همه مرا مرده فرض خواهند کرد. مختصر و مفید خواهیم گفت مرده. چند ساعت بیشتر نگذشته، اما احساس خیلی بهتری دارم: مفاصل شل، ماهیچههای لرزان. امروز صبح یک لحظه متوجهی تغییر قیافهام شدم. قیافهام عجیب شده بود. از داخل آینهی ماشین، به پشت سرم نگاه کردم. کارتاژ ترسناک را پشت سر گذاشته بودم. شوهر کوتهفکرم بیکار، در بار چندشآورش وقت میگذراند. متوجه میشوم که با چنین فکری لبخند به لبم آمده است. آها... این حس تازه است.»
«دختر گمشده» برخلاف دیگر داستانهای این ژانر، روی پای زنی ایستاد.
دختر گمشده
«دختر من تقريبا بيست سال پيش و درست روز يكشنبهاي در ماه اوت گم شد. من چيزي نميديدم چون اضطراب آدم را كور ميكند. در اينجور مواقع غريبهها بيشتر به درد ميخورند.» لدا قهرمان داستان، استاد دانشگاه است و مدتها پيش از شوهرش جدا شده است. مهاجرت دخترهايش به كانادا، براي پيوستن به پدرشان، زندگي او را دچار فراز و نشيبهايي ميكند كه انتظارشان را نداشته است.
دختر گمشده
آنا فلورس به زادگاه و خانهی پدری برگشته تا مادرش را به خاک بسپارد اما ناخواسته درگیر معمایی میشود؛ معمای گمشدن خواهرش که سیسال بیجواب مانده بود ... دردهای کهنه و کابوسهای هولناک دوباره زنده میشوند... همهی زخمها دوباره دهان باز میکنند... مگر میشود به گذشته برگشت و دردنکشید؟ گابریلا کجاست ؟ «دختر گمشده» رمان پلیسی - جنایی و داستانی هیجانانگیز و نفسگیر با پیچوخمهای خاص یک رمان جنایی است که با مهارت و ظرافتی خاص، خواننده را کنجکاوانه با خود همراه میکند تا به حقیقتی که سی سال مخفی مانده بود دست پیداکند.
دختر مردم
دختر مولانا
موریل موفروی
ترجمه: رؤیا منجم
کتاب دختر رومی سرگذشت زندگی کیمیا خاتون دختر مولانا جلال الدین بلخی شاعر و عارف بزرگ ایران است.
کیمیا که پرورش یافته محیط و خانه مولاناست در جوانی و به خواسته شمس تبریزی مرشد و معلم مولانا و به خواست پدر در اوج جوانی به زوجیت شمس در می آید و شگفتا که علیرغم اختلاف سن زیاد، دل به این پیر آگاه می سپارد و بانوی خانه شمس میشود. افسوس که شمس دیر نمی پاید.
نویسنده با تفحص در متون و مدارک تاریخی به زیبایی، داستان شگفت آور زندگی دختر مولانا را از کودکی به رشته تحریر درآورده.
جالب است که این کتاب در دنیای غرب به یکی از پرفروشترین آثار تبدیل شده و به اغلب زبانهای دنیا نیز ترجمه شده است.
به گفته ناشر انگلیسی، پس از کتاب کیمیاگر پائولو کوئیلو بیشترین استقبال از آن شده است.
دختر یک مرتد
محاکمهی جادوگران "سِیلِم" (Salem) در کلنی ماساچوست یکی از رویدادهای عجیبی است که در آمریکا رخ داد. بیش از ۲۰۰ نفر در جریان این محاکمه به فعالیتهای مرتبط با جادوی سیاه متهم شده و در نهایت ۲۰ نفر از آنها به اعدام محکوم شدند. اما در پایان حکومت محلی پذیرفت که این محاکمه و احکام صادر شده، اشتباه محض بوده است. بعدها مسئولان در مقام دلجویی از خانوادهی قربانیان برآمدند. از سوی دیگر این محاکمه و پیامدهای آن، منطقه را به یکی از مقاصد گردشگری محبوب تبدیل کرده است. جایی که روزگاری جادوی بیعدالتی جریان داشت.
هنوز زانو زده بود ، چشمهایش به من نزدیک بودند و قدرت نگاهش باعث شد راه نفس مرا گرفته بود او که بود و چه چیزی را در من دیده بود که اینگونه چون مرید اسیرش میشدم مرا به کجا میبرد……؟؟؟؟ با یک هیجان ناگهانی گفت “من حاضرم کل زمین را جابه جا کنم تا مادرت را نجات بدهم میشنوی سارا؟؟ حاضرم دیوارهای زندان او را بشکافم و او را به سرزمین های وحشی ایالت دیگری ببرم، اما این چیزی نیست که خودش می خواهد. خودش را به جلوی قاضی ها می اندازه، چون اعتقاد داره که بی گناهی اش از بین همه دروغ ها و فریب ها آشکار می شه“
دختران جسور
دختران زیرزمینی کابل
جنی نوردبرگ
مترجم: آیسان شموسی
زندگی پنهان دختران افغانستان در پوشش پسرانه
***بهترین کتاب سال ۲۰۱۴ به انتخاب پابلیشرز ویکلی
***نامزد بهترین کتاب ناداستان سال ۲۰۱۴ به انتخاب گودریدز
فرهنگ مردسالاری در افغانستان به گونهای است که تولد پسران را مایۀ سرور و سربلندی میدانند و تولد دختران را مایۀ سرشکستگی و نگونبختی. آیین «بچَهپوشی» حکایت دخترانی است که در برههای از زندگی خود در لباس پسرانه، پرورش مییابند. آزیتا نمایندۀ پارلمان افغانستان است که چارهای ندید جز آنکه چهارمین دخترش را بچَهپوش کند و نامش را مهران بگذارد. زهرا نوجوانی ماجراجو است که در گیرودار دوران بلوغ، نمیگذارد پدرومادرش دوباره او را به دنیای دخترانه برگردانند. شکریه بعد از آنکه بیست سال بچَهپوش بوده است، اکنون ازدواج کرده و سه فرزند دارد.
دختران مهتاب
در معرفی ناشر از این کتاب آمده است: «جوخه الحارثی» را باید یک آغاز دانست. این نویسنده و استاد دانشگاهِ متولد ۱۹۷۸ در عمان، نخستین نویسنده زن عرب است که برنده جایزه ادبی معتبر «منبوکر» شده است. الحارثی که دکترای خود در رشته ادبیات عرب را از دانشگاه ادینبورگ دریافت کرده است و در حال حاضر در کشور خودش ادبیات عرب تدریس میکند، نخستین نویسنده عمانی است که آثارش به انگلیسی ترجمه میشوند. داستانهای او به آلمانی، ایتالیایی، کرهای و صربی نیز ترجمه شدهاند. الحارثی جایزه منبوکر را به خاطر رمان خارقالعاده خود به نام «دختران مهتاب» (سیدات القمر) به خود اختصاص داد. این رمان روایتی از زندگی سه خواهر به نامهای میا، اسما و خوله در روستای العوافیِ عمان است که در دوره استعمار در جامعه عمان زندگی میکنند. این سه خواهر شاهد تحولات اجتماعی عمان با پیچیدگیهای خاص خود در دوران پسااستعماری هستند؛ کشوری سنتی که داشتن برده تا ۵۰ سال پیش در آن رایج بود، ناگهان به کشوری امروزین، تغییر مییابد. اما این سه خواهر و جامعهشان در پارادوکسی از جنس سنت و مدرنسیم قرار میگیرند.
در این رمان گذشته و حال و آینده مدام در حال جابهجا شدن هستند. شخصیتپردازیها و تعدد اصوات، این امکان را برای خواننده به وجود میآورد که هر حادثه را از چندین زاویه مختلف ببیند و هر بار به چیز تازهای دست پیدا کند. مسائلی که در این رمان مورد چالش قرار میگیرند از آن دست دغدغههایی هستند که هر زن و مردی در خاورمیانه آنها را لمس کرده و حتی با آنها درگیر شدهاند. این رمان این امکان را فراهم میکند که خودمان و مسائل فرهنگی و اجتماعیمان را در شخصیتهای رمان پیدا کنیم و از فضایی بیرونی به خودمان و درونمان بنگریم.
در برشی از «دختران مهتاب» نیز میخوانیم: ... «من نجیه هستم. قمر . و تو را میخواهم.» هنوز و بعد از گذشت سالها صدا و کلماتش در سر عزان طنینانداز است. «من نجیه هستم. قمر. و تو را می خواهم.» عزان زنان زیادی را در زندگیاش نمیشناخت و قطعا زنی به آن شجاعی را هرگز نمیشناخت. قمر؟ او باید لقبی فراتر از ماه داشته باشد. او از هرچه که در زندگی دیده و هر چه که خواهد دید زیباتر بود. در شبی مهتابی او را دید گویی حورالعینی بود که خداوند به بندگان باایمانش بشارت داده است. از او دور شد کفشهایش را زیر بغل زد و فرار کرد. به هیچ چیز نمیتوانست فکر کند و با تمام قدرت به سوی العوافی میدوید...
دختری با گوشواره مروارید
نام نویسنده : تریسی شوالیه
نام مترجم : گلی امامی
داستان در مورد گرت دختری از خانواده ای فقیر است که برای خدمتکاری به خانه یک نقاش می رود . گرت خود روحی هنرمند دارد و عاشق نقاش می گردد .... به نظر می رسد نقاش نیز عاشق اوست .... هیچ گاه حرفی از این عشق به صورت مستقیم در کتاب زده نمی شود هر چند بعد از مدتی گرت به این نتیجه می رسد که دوست نقاش حق داشته و نقاش به چیزی بیش از نقاشیش اهمیت نمی دهد اگر در حال حاضر برای او اهمیتی قائل است تنها برای این است که دنیا و تصورات او در حال حاضر به گرت احتیاج دارد ......
یک داستان کلاسیک ... داستان شرح زندگی گرت به عنوان خدمتکار و دستیار یک نقاش است ..... اما صحنه های نقاشی و حس عاشقانه شون خیلی لطیفه ..... من خیلی خوشم اومد از کتاب ... زیاده گویی نداشت و پایان کتاب خیلی خوب بود ... احساسات را هم منطقی تصویر کرده بود .... وقتی تابلوی گرت تموم می شد و با خودش می گه " حالا که تابلو تمام شده دیگه مرا نمی خواهد " خیلی غمگین و عمیقه .... شخصیت خیلی جالبی داره گرت اصلا احسسا تحقیر نمی کنه . نظرش رو می ده احساساتشو بیان می کنه و حتی راحت می گه نمی خوام با لوازم خدمتکاری منو نقاشی کنید ....
تابلوی دختری با گوشواره مروارید اثر ورمر هست . ورمر نقاش فقیر و گمنامی بوده سالها بعد از مرگ معروف می شه و به همین خاطر اطلاعات زیادی از زندگیش در دست نیست . شوالیه با تخیل خودش برای این تابلو این داستان را نوشته و پیتر وبر هم فیلم کتاب را ساخته که ظاهرا اقتباس موفقی بوده .
دختری از شمال شرقی
دختری با تمام موهبت ها (دو کتاب)
دختری به نام نل
چارلز دیکنز
حمیدرضا آتش برآب
چارلز جان هوفام دیکنز (به انگلیسی: Charles John Huffam Dickens؛ ۷ فوریه ۱۸۱۲ – ۹ ژوئن ۱۸۷۰) برجستهترین رمان نویس انگلیسی عصر ویکتوریا و یک فعال اجتماعی توانمند بود. به عقیدهٔ جیمز جویس، نویسندهٔ بزرگ معاصر، از شکسپیر به این سو، دیکنز تأثیرگذارترین نویسنده در زبان انگلیسی بوده است.
از او برای داستانسرایی و نثر توانمندش و خلق شخصیتهای به یادماندنی، بسیار تحسین به عمل آمدهاست. دیکنز در طول زندگی خویش، محبوبیت جهانی بسیاری کسب کردهاست. از آثارش میتوان دیوید کاپرفیلد، آرزوهای بزرگ، الیور تویست و داستان دو شهر را نام برد.
چارلز دیکنز، آثار بسیار مهمی دارد و دربارهی بیشتر رمانهایش، فراوان نوشته شده است. «فروشگاه عجایب کهنه» (The Old Curiosity Shop) اثری است متشکل از قصههای دوران نویسندگی دیکنز که از لحاظ سطح کیفی، همتراز سایر آثار بزرگش مانند رمان «دیوید کاپرفیلد» و «الیور تویست» است.
در این رمان، خواننده شاهد سرگردانیهای دختری به نام «نل» است. دختری که در بریتانیای عهد دیکنز به همراه پدربزرگش به دنبال مادرش میرود، اما همراهی این پدربزرگ که در داستان دیکنز از ناچاری و فشار مالی به قمار رو آورده است، نمیتواند کمکی به جستوجوی نل بکند. وحشت و بدبختی نل و تصویر سیاه بریتانیای قرن نوزدهم (که از آثار دیکنز برگرفته شده) در فضای داستان کاملاً پدیدار است.