در کتابخانه پیدایش میکنی
میچیکو آئویاما
ترجمه: هادی سالارزهی
دنبال چی میگردی؟ بنابراین مرموزترین کتابدار توکیو می پرسد. زیرا Sayuri Komachi میتواند دقیقاً آنچه را که هر بازدیدکننده از کتابخانهاش جستجو میکند احساس کند و فقط توصیه کتاب را برای کمک به آنها برای یافتن آن ارائه دهد.
یک دستیار خرده فروشی بی قرار به دنبال کسب مهارت های جدید است، یک مادر سعی می کند بر تنزل رتبه در محل کار پس از مرخصی زایمان غلبه کند، یک حسابدار وظیفه شناس در آرزوی افتتاح یک مغازه عتیقه فروشی است، یک حقوق بگیر به تازگی بازنشسته به دنبال هدفی جدید می گردد.
در توصیه های کتاب منحصر به فرد کوماچی، آنها دقیقاً آنچه را که برای رسیدن به رویاهای خود نیاز دارند، پیدا خواهند کرد. آنچه شما به دنبال آن هستید در کتابخانه است درباره جادوی کتابخانه ها و کشف ارتباط است. این داستان الهامبخش نشان میدهد که چگونه با گوش دادن به قلبهایمان، استفاده از فرصتها و رسیدن به دست، ما نیز میتوانیم رویاهای مادامالعمر خود را محقق کنیم. کدام کتاب را پیشنهاد می کنید؟
در کشوری دوردست
جک لندن از تجربیات خود از یک زمستان طولانی کلوندایک استفاده می کند تا داستان دو مرد را که تقریباً از هر نظر کاملاً متضاد هستند، تعریف کند که از همکاری جستجوی طلای خود جدا می شوند تا یک زمستان طولانی را با هم در یک کابین دورافتاده بگذرانند.
«وقتی انسان به کشوری دور سفر می کند، باید آماده باشد که بسیاری از چیزهایی را که آموخته است فراموش کند و آداب و رسومی را که وجود ذاتی در سرزمین جدید است به دست آورد. او باید ایدهآلهای قدیمی و خدایان قدیمی را کنار بگذارد، و اغلب باید همان کدهایی را که رفتارش تاکنون بر اساس آن شکل گرفته است، تغییر دهد.» جک لندن، در کشوری دوردست
در گلستان خیال حافظ
در مکتب عشق
در نبردی مشکوک
جان اشتاین بک
ترجمه: محمد قاضی
در نبردی مشکوک داستان افرادی است که علیه ظلم طبقه بالای جامعه ایستاده اند و مبارزه می کنند . جیم از گذشته از زندگی اش خسته شده و به انجمن می پیوندد و در گوشه ای از کشور حقوق سیب چینان کم شده . جیم و مک به آنجا می روند تا اعتصاب را رهبری کنند. این رمان نه فقط یک داستان درباره بخشی از تاریخ امریکا است بلکه راهنمایی برای همه فعالان اجتماعی است. مخاطرات فعالیت اجتماعی چنان به تصویر آمده که با یک جزوه آموزشی برابری می کند. مخاطراتی همچون همراهی نکردن کسانی که برای حقوقشان می جنگیدند. از اینرو در نبردی مشکوک نام گرفته است.
درباره مارکوس
نيك هورنباي
گيتا گرگاني
ويل سى و شش ساله ست اما مانند يك نوجوان رفتار مى كند و خيال هم ندارد بزرگ شود. مجله مى خواند، تفريح مى كند، و مهمتر از همه مى داند كدام كفش هاى ورزشى را بايد پوشيد. ويل نه كار مى كند و نه همسر و فرزندى دارد و به نظرش اين بهترين شيوه ى زندگى است.
در زندگى ويل همه چيز خوب پيش مى رود تا آنكه با ماركوس آشنا مى شود كه پيرترين دوازده ساله ى دنياست. ماركوس موتزارت گوش مى كند، از مادرش مراقبت مى كند و هرگز كفش ورزشى مناسبى نداشته.
شايد اگر ويل بتواند به ماركوس ياد بدهد چطور بچه باشد، ماركوس هم بتواند به ويل كمك كند بزرگ شود...
دربارهی عشق
نام نویسنده : استاندال
نام مترجم : گلاره جمشیدی
دربارهي عشق تلاش شگفتآور استاندال است براي تفسير پيچيدهترين نوع عاطفهي بشري: عشق احساسمدار. او، ملهم از يک احساس آتشين و يکسويه، تحليلي منطقي و روشن را با ستايشي شورانگيز در کنار هم مينشاند. استاندال براي ردهبندي انواع گوناگون عشق ـ پرشور، تنانه، خودخواهانه و... ـ هفت مرحلهاي را بازشناسي ميکند که عاشقان در حين آن با جادوي احساس درميافتند. در اين اثر ميتوان تلاش بيتابانه و عاجزانهي نويسنده را براي تسکين و آرامسازي عشق رنجديدهي خود به نظاره نشست. نتيجهي کار اثري است حيرتآور که تمام نشانههاي شاهکارهاي بعدي استاندال را در خود گنجانده است. «بهراستي که نيمي ـ نيم زيباتري ـ از زندگي از چشم کسي که هيچگاه ديوانهوار عشق نورزيده پنهان مانده است.» (از متن کتاب)
کتابهای سرخ و سیاه ترجمه مهدی سحابی نشر مرکز و عبدالله توکل نشر نیلوفر، صومعه پارم و راهبهٔ دیر کاسترو از جمله آثار اوست که به فارسی ترجمه شدهاست.
دربارۀ عشق و یازده داستان دیگر
درخت انجیر معابد (۲جلدی)
رمان درخت انجیر معابد از بسیاری جهات در ادبیات ایران کمنظیر است. از جملهٔ این ویژگیها به تعدد پرسوناژهای اثر میتوان اشاره کرد. در این رمان حدود ۲۴۰ شخصیت خلق شده که حدود ۶۰ تای آنها به طور مستقیم در داستان نقش دارند. دیگر ویژگی قابل ذکر نوع خاص حرکت در زمان است که با استفاده از عوامل مشترک در گذشته و حال انجام میشود و خواننده گاهی اوقات دقیقاً نمیداند در چه ظرف زمانی قرار دارد. موضوع داستان درختی است به نام انجیر معابد، که در مناطق جنوب ایران رشد میکنند و ریشههای هوایی و پیش رونده دارد. در فرهنگ مردم ایران این درخت درختی مقدس است. داستان از آنجایی شکل خاص به خود میگیرد که در تلاشی برای قطع کردن درخت، از آن خون جاری میشود. داستان حول و حوش اعضای خانوادهای میگذرد که این درخت در منزل آنان قرار دارد.
درخت بی زمین
«درخت بیزمین» فرصتیست تا شاعر در لابهلای صفحات کتاب با زیباترین ترانهها سخن بگوید و طنین آوازش را در تمامی شهرهای بیشاعر و راههای بیعابر بیفکند. از نوستالژیهای کودکانهای سخن بگوید که رویای رنگین خوانندگانش است. رمز جاودانگی ترانههای از «دریا در من» تا «درخت بیزمین» در انتخاب واژههاییست که شاعر را به ریشههای تاریخی سرزمیناش متصل میسازد. و به راستی که سالهای دور از خانه، جنس واژههای او را از درد و عشق تهی نساخته است. سفر تمام نیست وقتی که دستارهاشان سرخی سیب را عشق نمیداند خون میداند…