دروغ سوم
نام نویسنده : آگوتا کریستوف
نام مترجم : اصغر نوری
این اثر سومین جلد از سه گانه داستانی آگوتا کریستوف با عنوان «دروغ سوم» با ترجمه اصغر نوری است.
دو جلد نخست از این تریلوژی با عنوان «دفتر بزرگ» و «مدرک» پیش از این توسط این مترجم در ایران منتشر شد.
کریستف نخستین جلد از این تریلوژی را در سال ۱۹۸۶ و به زبان فرانسه منتشر کرد که برای وی جایزه ادبی کتاب اروپا را به ارمغان آورد و در ادامه و با انتشار دو مجلد دیگر این تریلوژی منجر به ترجمه آنها به بیش از ۳۰ زبان دنیا شد.
رمان «دروغ سوم» به عنوان سومین مجلد از این تریلوژی پس از انتشار برای نویسنده خود جایزه کتاب بینالمللی «انتر» را در سال ۱۹۹۲ به ارمغان آورد.
بخشی از «دروغ سوم» که پشت جلد کتاب آمده است: «در جوابش میگویم که من تلاش میکنم قصههای واقعی بنویسم ولی، یکدفعه، قصه به خاطر همان واقعی بودنش غیرقابل تحمل میشود، از این رو مجبور میشوم عوضش کنم. به او میگویم که من تلاش میکنم قصه زندگیام را تعریف کنم، ولی نمیتوانم، جرأتش را ندارم، خیلی عذابم میدهد. آن وقت، همه چیز را خوشگل میکنم و اتفاقها را نه آنطور که افتادهاند، بلکه جوری تعریف میکنم که دلم میخواست بیفتند.
میگوید:_ بله، زندگیهایی هست که از غمگینترین کتابها هم غمانگیزترند.»
دروغهای کوچک بزرگ
ليان موريارتی
ترجمه: سحر حسابی
«دروغهاي كوچك بزرگ» قصه كساني را روايت ميكند كه به دليل ترس از آبرو، اسرار زندگيشان را به هيچكس حتي دوستان و نزديكان خود بيان نميكنند. قتلي رخ ميدهد كه والدين همه دانشآموزان يك مدرسه را تحت تاثير قرار ميدهد. «جين» يكي از مادرهاي مدرسه است. او قرباني اشتباه و رفتار مردي شده است كه سالها بر زندگي او سايه انداخته است و از نظر مخاطب اولين متهم قتل به حساب ميآيد اما اين همه ماجرا نيست. مخاطب بيشتر از اينكه به فكر قتل باشد دوست دارد بداند چه كسي به قتل رسيده است. داستان «ليان موريارتي» شما را تا آخرين صفحه ميكشاند تا پاسخ سوال خود را بيابيد. ليان موريارتي در اين كتاب دكتر جكيل و آقاي هايد ديگري خلق ميكند. او نشان ميدهد گاهي انجام كار غلط بهتر است.
درون آب
پائولا هاوکینز
ترجمه: مهرآیین اخوت
در رودخانه بكفورد جايي هست به نام ((آبگير غرق)). نل آبوت مشغول نوشتن كتابي بود درباره آبگير غرق و كساني كه خود را در آن كشتهاند. مدتي بعد جسد خودش را در آب پيدا ميكنند. اوايل تابستان هم دختري نوجوان به همان شكل در رودخانه مرده بود. آنها اولين زناني نيستند كه در اين آبهاي تيرهگون ميميرند، اما مرگ آن دو رودخانه و تاريخش را ميآشوبد و رازهايي را كه مدتها در عمق آن مدفون بوده بيرون ميكشد. حالا دختر نل، ليناي پانزده ساله و تنها، مجبور است تحت تكفل خالهاش باشد، خالهاي كه هرگز نديده بوده، زني وحشتزده با رفتارهاي عجيب. او هم مجبور شده به محلي برگردد كه از آن فرار كرده بود و قسم خورده بود هيچ وقت به آنجا برنميگردد.
پائولا هاوكينز در كتاب قبلي خود، دختري در قطار، نشان داد كه درك دقيق و تيزهوشانهاي كه غرايز انسان دارد و توانست با روايت خود ميليونها خواننده را در سرتاسر جهان بهتزده کند. در كتاب درون آب هم بار ديگر به سراغ پيچيدگيها و فريبكاريهاي عواطف و حافظه شخصيتهايش ميرود، اما اين بار قصد ندارد كه خواننده را فقط شوكه كند. اين بار از اين حرف ميزند كه چرا گذشته گريبان زمان حال را رها نميكند.
درون آب
ترجمه: علي قانع
پائولا هاوکینز (به انگلیسی: Paula Hawkins) (زاده ۲۶ اوت ۱۹۷۲) نویسندهٔ بریتانیایی است که به خاطر رمان پرفروش دختری در قطار شناخته شده است.
آن از 15 سالگي عاشق مرد شده بود؛ آنقدر كه از زندگياش در سالهاي قبل از آن چيزي يادش نميآمد. مرد 18 ساله بود كه جنگ شروع شد و 19 ساله بود كه رفت به جنگ، و هر بار كه برميگشت بزرگتر شده بود؛ نه چند ماه، بلكه سالها، دههها و قرنها. با وجود اين، اولينبار كه به خانه برگشت هنوز خودش بود. شبها گريه ميكرد و مثل آدمي تبدار بندش ميلرزيد. به آن گفته بود كه ديگر نميتواند بگردد، خيلي ميترسيد. شب قبل از برگشتن، زن او را كنار رودخانه پيدا كرد و به خانه آوردش. (نبايد هرگز چنين كاري ميكرد و بايد ميگذاشت كار خودش را بكند.) اين خودخواهي بود كه مانعش شد. حالا داشت نتيجهاش را ميديد.
درویش عاشق
دری وری
دریا
دریاچه شیشهای (۲جلدی)
دریا و سکوت
دریا؛دریا
آیریس مرداک سال 1919 در دوبلین بهدنیا آمد و در دانشگاه آکسفورد به مطالعهی علوم کلاسیک و تاریخ باستان رو آورد و در فلسفه شاگرد ویتگنشتاین بود. سالها در همان دانشگاه به تدریس فلسفه پرداخت و آثار اولش رسالههایی نظری بودند که در آنها بیشتر از هرچیز تحتتاثیر نظریههای سارتر و اگزیستانسیالیسم بود. او رماننویسی را از دهه 1950 آغاز کرد و تا پایان عمرش 26 رمان نوشت که مضامین اصلیشان مسئلهی خیر و شر، عشق و روابط میان زنان و مردان، ضمیرناخوداگاه و مسئولیت هنرمند در جامعه بود. رمان «دریا؛ دریا» بزرگترین اثر ادبی مرداک به شمار میرود که سال 1978 جایزهی «بوکر پرایز» (Booker Prize) را از آن خود کرد. این کتاب اوج هنرنمایی مرداک در به هم آمیختن ادبیات و فلسفه است. وی چنان این دو مقوله را با تکیه بر نظریههای خود، درهم تنیده که دشوار میتوان آنها را از هم تمیز داد. در عین حال که شاهد بیان ادبی فلسفههای مرداک هستیم، هنر و فنون ادبی استفادهشده در متن چشمگیر است. کتاب حاضر با فرم توصیفی آغاز و رفتهرفته عناصر داستانی بر آن افزوده میشود تا اینکه در نیمه دوم رمان به اوج یا Climax میرسد. در بخشی از این رمان آمده است: «چیزی که میگویی بهنظر خیلی هوشمندانه میآید؛ اما تهی است. عشق در آن دید روانشناختی جایگاهی ندارد. انگار نمیتوانی تصور کنی عشق میتواند ادامه داشته باشد. ادامه داشتنش به طبیعت معجزهآسای آن بر میگردد. احتمالاً تا بهحال اینقدر عاشق کسی نبودهای»
دریای خاطرات
به آخر خبر رسيده بودند، به زحمت ميتوانستند كلماتي را بفهمند كه آن اتاق مرتب و آرام را پر ميكرد و از ديواري به ديوار ديگر طنين ميانداخت. «امروز صبح، فرانسه و متحدمان بريتانياي كبير اخطار قطعي خود را به رهبر آلمان اعلام نمودند، خواستار خروج نيروهاي آلمان از لهستان شدند. مهلت به پايان رسيده است، بنابراين با ابراز تاسف عميق فرانسه و بريتانيا با آلمان وارد جنگ شدند...»
دریایی دیگر
دز هوش ربا
کتاب «دز هوشربا؛ تفسير مثنوی مولوی» اثر استاد جلالالدين همايی، تفسيری از آخرين داستان دفتر ششم مثنوی مولانا را دربرمی گيرد.
استاد همايی در شرح کتاب حاضر گفته:
«از مجموع شش دفتر مثنوی، آخرين داستان دفتر ششم را که عنوانش «ذاتالصور يا دز هوشربا» است و متضمن عمده اسرار و دقايق مسلک عرفانی و دعوتنامه مولوی و اصحاب خاص اوست انتخاب کردهام.» در تفسير ابيات و شرح مسائل عرفانی در اين کتاب، از آوردن کلمات نامانوس پرهيز شده و مطالب در کمال سادگی و اختصار بيان شده به گونهای که هرکس بتواند به قدر استعداد خود از اين کتاب استفاده کرده و از ان سود ببرد.