دختر استالین (۲جلدی)
رزماری سالیوان
مترجم: بیژن اشتری
سوتلانا استالین (فوریه ۱۹۲۶–۲۲ نوامبر ۲۰۱۱) دختر ژوزف استالین و به نوعی عزیزترین فرد در زندگی استالین به حساب میآید. او در ایالات متحده آمریکا زندگی میکرد و خاطراتش را به چاپ رسانده است.
سوتلانا استالین که به هنگام مرگ هشتاد و پنج سال داشت در دوران حکومت پدرش زندگی مرفه و مجللی داشت اما شاهد فجایع این دوران هم بود.
دختر استالین از کتاب های بسیار موفق زندگینامه ای در سال 2016 بوده که جوایز بسیاری را نصیب خودش کرده است ، از جمله آن ها می توان به جایزه پلوتارک ، جایزه آر . بی . بی . سی . تیلور ، جایزه هیلاری و ستون اشاره کرد . علاوه بر این ، کتاب فینالیست جایزه معتبر پن / بوگارد ولد ، و فینالیست جایزه نشنال بوک کریتیکس سیرکل هم بوده و در فهرست بهترین کتاب های روزنامه دیلی میل مقام اول را به خودش اختصاص داده است .
دختر استالین ، نوشته رزماری سالیوان ، زندگی سوتلانا علیلویوا ، دختر جوزف استالین ، دیکتاتور مخوف قرن بیستم ، را از بدو تولد تا آخرین لحظات حیاتش ، گام به گام ، دنبال می کند.
دختر ایران
ستّاره فرمانفرماییان (Sattareh Farmanfarmaian) مادر مددکاری اجتماعی ایران (درگذشتهٔ ۳ خرداد ۱۳۹۱)، فرزند عبدالحسین میرزا فرمانفرما از شاهزادگان و شخصیتهای با نفوذ قاجار بود. او در سن ۹۱ سالگی در خانهاش در لس آنجلس درگذشت. او اولین دانشجوی ایرانی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی بود که در آنجا لیسانس جامعهشناسی گرفت و برای گرفتن فوق لیسانس در مددکاری اجتماعی به دانشگاه شیکاگو رفت. او در سال ۱۳۳۷ مدرسهٔ عالی مددکاری اجتماعی تهران را تأسیس کرد. دانشگاه هاروارد نام ستاره فرمانفرماییان را به عنوان یکی از زنان پیشرو در علم مددکاری در لیست زنان تأثیرگذار تاریخ آمریکا قرار دادهاست. او خاطرات زندگی و کار حرفهای خود را در کتابی با عنوان دختر ایران منتشر کرد که این کتاب در ایران بارها تجدید چاپ شد.
دختر غسان یا دلاوران عرب: شرح اوضاع و احوال اعراب قبل از ظهور اسلام و عادات و رفتار آنها در زمان جاهلیت
جرجی زیدان
محمدعلی شیرازی
جُرجی زیدان (۱۴ دسامبر ۱۸۶۱، بیروت - ۲۲ ژوئیهٔ ۱۹۱۴، قاهره) تاریخنگار،داستاننویس، و روزنامهنگار عربزبان لبنانی است که برای نوشتن ۲۳ رمان تاریخی و تأسیس نشریهٔ الهلال معروف است. طی نهضت بیداری عربها و شکلگیری جنبشالنهضة، قصد او از نوشتن رمانهای تاریخی، آشنا نمودن مردمان عرب با فرهنگ و تاریخ خود بودهاست.
بیشتر شهرت زیدان به سبب داستانهای تاریخی اوست و زیدان را پیشگام این نوع ادبی میدانند. زیدان ۲۲ داستان تاریخی دارد که اولی المملوکالشارِد (چاپ ۱۸۹۱) و آخری شجرة الدّر (چاپ ۱۹۱۴) است. از این میان، هفده داستان به تاریخ عرب و اسلام تا عصر صلاحالدین ایوبی بر میگردد، چهار داستان متعلق به تاریخ جدید مصر و یکی هم متعلق به تحولات عثمانی است. زیدان تحت تأثیر و نفوذ داستاننویسان اروپایی، به خصوص والتر اسکات و الکساندر دوما، بوده و گرچه نتوانسته به سطح هنری آنها برسد، در این زمینه در ادبیات عرب موفق بودهاست. در این داستانها زیدان قصد دارد وقایع گذشته را در روند دگرگونی حیات سیاسی عرب روایت کند؛ ازاینرو، جنبه تعلیمی و سرگرمی داستانها بر جنبه هنری آنها برتری دارد. داستانهای وی طرح سادهای دارند. محور اصلی این داستانها، عشق مجازی به زیبایی مسحورکننده زنی است که غالباً واقعیت مستند تاریخی ندارد. وی واقعیتهای تاریخی را با این عشق مجازی میآمیزد و با نثری ساده و ایجاد کشمکش و تعلیق و هیجان، خواننده را تا پایان با خود همراه میکند. داستانهای وی بارها تجدید چاپ و به فارسی، ترکی، هندی، روسی، آلمانی و برخی زبانهای دیگر ترجمه شدهاست. ناقدان شیوه داستاننویسی زیدان را ستایش میکنند، اما داستانهایش اعتبار تاریخی ندارند. بهنظر میرسد که زیدان تعمداً، برای تحقیر عربها، تاریخ آنها را تحریف کردهاست.
دختری که از زندان داعش گریخت (گاهی آنچه انسان بر سر انسان میآورد باورکردنی نیست)
ترجمه: سودابه قیصری
دختری از ایران
اینها بازتاب مشاهدات و برداشت و بینش کلی من از زندگی است. آنچه را دربارهی پدرم، یا هر نام شناختهشدهی ایرانی و خارجی دیگر گفتهام، دریافت کن از گفتار و کردار آنان است. بیشتر این یادآوریها، یا بر دیدهها و شنیدههای مستقیم من متکی است، یا بر گفتوگوی با دیگران، که به موضوع نزدیکتر بودهاند و یا بر مدرک کتبی ضبط شدهای که به دست آوردهام. دربارهی آن حوادث سیاسی و اجتماعی نیز که در این کتاب سخنی رفته است. بسیار نوشتهها و گفتهها از زبانها و قلمهای دیگر میتوان یافت، که کنجکاوان . علاقهمندانی که برای سنجش عیار اشارات من، به جستوجوی منبع دیگری باشند. به سهولت به آن دسترسی خواهند داشت. اینک برای من که پیوسته عملگرا بودهام، تنها و تنها، همین حرفها باقی مانده است، حرفهایی که بیشتر در پاسخ به دختر و نوههایام تدارک دیدهام. آنها از من و دیگر ایرانیانی که در کشورهای بیگانه پناه گرفتهاند، میپرسند: از شما چه خلافی سر زد، که اینک همهی ما محکوم به دوری از وطن شدهایم؟ آنها بار سنگین و مسئولیت محروم ماندن از میراث ایرانی بودن خود را بر دوشما میگذارند. من دیدهها و دانستههایام را گفتم، شاید آنها خود پی ببرند که اشتباه ما در کجا بوده است.
در آخرین روزهای رضاشاه
در باغ حیوانات
نام نویسنده : اریک لارسن
نام مترجم : احمد عزیزی
این کتاب در بستر روایت یک تریلر جذاب و پرحادثه تاریخی سیاسی، خواننده را به دوران آلمان هیتلری پیش از جنگ جهانی دوم می برد و او را در دل ماجرایی پر افت و خیز رها می کند تا با شخصیت های داستان همراه شود.
ماجرای کتاب به زمانی برمی گردد که هیتلر به قدرت رسیده و به اشکال مختلف در احساسات ناسیونالیستی مردم آلمان می دهد؛ قدرت نازی ها در حال افزایش و هر روز بر تعداد طرفداران آنها افزوده می شود.
آلمان این دوران یکی از جذاب ترین سوژه های در خور بررسی است، چرا که حال و هوای غریبی دارد؛ حال هوای ملتی که در آستانه بزرگترین حماقت جمعی خود قرار دارند و حماقت نیز هرچه بزرگتر باشد، پذیرفتن و گرفتار آمدن در آن راحت تر می شود.
داستان کتاب به زمانی برمی گردد که کشور آمریکا دست به گریبان یکی از بحران های شدید اقتصادی خود است و از این رو دولت مردان این کشور چنان درگیر امور داخلی خود هستند که چشم بر واقعیت های بیرونی دنیا بسته اند تا انجا که ظهور پدیده ای همچون هیتلر تا زمانی که بر خاکسترهای جنگ جهانی اول قد علم کرده و بر طبل جنگ می کوبد، غافل می مانند.
نخستین سال های ریاست جمهوری روزولت است که یک استاد دانشگاه صاف و ساده و خوشبین که سابقه تحصیل در آلمان را داشته ماموریت سفارت آمریکا در آلمان را عهده دار می شود.
او و دختر ش در آلمان در طی حوادثی جذاب شاهد سر برآوردن رژیمی خونخوار و خودکامه هستند. پدیده هیتلر از جنبه های مختلف قابل بررسی ست اینکه چگونه احساسات ملتی شکست خورده و سرکوب شده را تحریک می کند تا از در جنگ با همه جهان در آیند، مردمی که او را تا مرتبه خدایی می رسانند، زنانی که با اشکهای قدمهای او را بدرقه می کنند و مردمی که خاک زیر پوتینهای هیتلر را از زمین جمع کرده و به رسم یادگار نگه می دارند چرا که روزگار خدایگانی پیشوا رسیده است.
مجله ساندی تلگراف درباره این کتاب می نویسد: «لارسن تاریخ را به شیوه داستان سرایان روایت می کند. او ماجرایی آشنا را از زوایایی تازه می نگردو باز می گوید- در حدی شگفت آور بازتاب مفضای پر التهاب جامعه یکسره غلتیده در ظلمت!»
فایننشتال تایمز این کتاب را دارای داستانی جذاب و درخششی فوق العاده ارزیابی کرده و نیویورک تایمز نیز در باره آن می نویسد«بهترین و محسور کننده ترین اثر داستانی لارسن.... در آن حد واقعی که خواننده را مجذوب خود سازد.»
نویسنده کتاب تاکید بسیاری بر جنبه های واقعی و مستند روایت خود دارد و گذشته از شخصیت های رمان که اغلب آدمهایی حقیقی هستند، نویسنده در جای جای روایت خود نیز براستفاده از مستندات واقعی برجای مانده از آن زمان تاکید دارد. در انتهای کتاب نیز فصلی را به منابع اختصاص داد ه و بدانها پرداخته است.
«باغ حیوانات» که در عنوان کتاب مورد استفاده قرار گرفته اشاره به پارک زیبای مرکزی برلین دارد که بدین نام خوانده می شده و از تفریح گاه های مردم برلین بوده است.
از نکات جالب توجه این کتاب آن است که سرگذشت پرماجرای سفیری در آلمان توسط سفیری دیگر در آلمان انجام شده است. محتوای کتاب به ماجراهای واقعی سفیر امریکا در سالهای میانی دهه سی میلادی در آلمان است که توسط احمد عزیزی سفیر بازنشسته کشورمان در آلمان ترجمه شده همین آشنایی باعث توفیق مترجم در برگردان درست پاره ای از نکات باریک و در خور توجه در کتاب شده است.
«لارسن تاریخ را به شیوه داستان سرایان روایت می کند. او ماجرایی آشنا را از زوایایی تازه می نگرد و باز می گوید- در حدی شگفت آور بازتاب فضای پرالتهاب جامعه ای یکسره غلتیده در ظلمت!»
ساندی تلگراف
«روایت او از داستانی جذاب درخششی فوق العاده دارد.»
فایننشال تایمز
«بهترین و مسحورکننده ترین اثر لارسن... داستانی در آن حد واقعی که خواننده را جذب جهان خود سازد.»
نیویورک تایمز
در جستجوی صبح (۲جلدی با قاب)
کتاب «در جستجوی صبح» خاطرات یکی از تاثیرگذارترین افراد در حوزه ی نشر «عبدالرحیم جعفری» بنیان گذار موسسه انتشارات امیرکبیر است. این کتاب که حاصل نگاه عمیق و ظریف عبدالرحیم جعفری به محیط اطراف خود است، دربرگیرنده ی اطلاعات جامع و ارزشمندی در حوزه ی تاریخ معاصر نیز هست. در بخشی از فصل «تهران و دروازها» از زبان عبدالرحیم جعفری می خوانیم: «علائم جنون هنوز در تهران بروز نکرده بود: هنوز از این اژدهای دمانی که کف بر دهان آورده است و می کوبد و می رود و به کوه و دره و دشت ابقا نمی کند اثری نبود. پایتخت کشور شاهنشاهی شهرکی بود با کمتر از یکصد هزارنفر جمعیت و چندین و چند برج و بارو و دروازه و دروازه بان و خندق و محافظ. برگرد شهر که تمام باغ بود و گندمزار و صیفی کاری، خندقی بود به عمق چهار پنج متر و عرض شش تا ده متر؛ بر چهار گوشه ی شهر مناره هایی بود کاشیکاری شده؛ و دوازده دروازه به نیت بهره گیری از تیمن دوازده امام و چهارده برج حفاظتی به نیت چهارده معصوم در باروی شهر... »
در خدمت پنج سلطان
در دربار شاهنشاه ایران
در زمانهی پنج شاه
مترجم: مانی صالحی علامه
سرلشکر حسن اَرفَع (۱۲۷۳–۱۳۶۵ خورشیدی) رئیس ستاد ارتش ایران در سالهای ۱۹۴۴ تا ۱۹۴۶ میلادی و از همکاران کودتای ۲۸ مرداد بود. وی برای نژاد آریایی ارزش زیادی قائل بود و به آموزههای فاشیسم و نازیسم گرایش داشت.
حسن ارفع فرزند میرزا رضاخان ارفعالدوله دانش بود. چهار ساله که بود پدرش با تقدیم پیشکشی قابل ملاحظهای از مظفرالدین شاه برای او لقبارفعالسلطان گرفت.
حسن ارفع تحصیلات خود را به اقتضای شغل پدرش که غالباً مقام سفارت داشت، در استانبول و پاریس انجام داد. از دانشکده نظامی سنسیر و سمور فرانسه دانشآموخته شد. او و برادرش «ابراهیم ارفع»، هر دو از نظامیان عالیرتبه ارتش ایران بودند.
حسن ارفع، به عنوان یک افسر ایرانی سالها در نواحی مرزی با مسائل کردها درگیر بوده و کتابی به نام «کردها» در این باره نوشتهاست.
وی در ۱۳۲۳ درجه سرلشکری گرفت و به فرمانداری نظامی راهآهن و راه شوسه برگزیده شد. زمانی نیز وابسته نظامی ایران در انگلیس بود. در ۱۳۲۳ به ریاست ستاد ارتش انتخاب شد و نزدیک یک سال و چند ماه در این سمت قرار داشت.
توقیف سرلشکر ارفع
برخی کوششهای مفید به تفکرات مفید هیتلری همچنان در ارتش ایران حاکم است که متأسفانه با آن مقابله میشود- نظیر بازداشت سرلشکرارفع- اما نه آنچنان که این مقابله به قربانی شدن ژنرالهای ارتش بینجامد. دوران کوتاهی دست آنها از ارتش کوتاه میشود و سپس به خدمت فراخوانده میشوند. مانند سرهنگ منوچهری (آریانا) که بعدها ارتشبد و رئیس ستاد ارتش شد یا سرلشکر ارفع.
در ارتش سرلشکر ارفع رئیس ستاد ارتش به تعقیب افسران آزادیخواه آغاز نمود. حزب نهضت ملی که بدست سرلشکرارفع و رهبری مستقیم سرهنگ منوچهری (سپهبد آریانای بعدی) در ارتش تشکیل گردید دامی بود برای افسران جوان که هر کس از عضویت آن سر میپیچید در معرض تعقیب و در لیست تبعیدیهای جنوب قرار میگرفت.
روز ۲۱ فروردین سال ۱۳۲۵ خبر زیر از طرف رادیو تهران منتشر گردید: نظر به سوء ظنی که نسبت به عملیات سرلشکر ارفع رئیس سابق ستاد ارتش و اقدامات وی علیه حکومت مشروطه موجود بود به امر رئیس محترم دولت مقارن نیمه شب گذشته نامبرده بازداشت و در دژبانی زندانی گردید.
ارفع در ۱۳۶۵ در اروپا درگذشت.