موج سوم
موقعیت صاحبان صنایع در ایران عصر پهلوی (زندگی و کارنامه ی علی خسروشاهی)
زندگی تجار و صاحبان صنایع همواره پر از ابهام و سرشار از قضاوتهای ارزشی و ایدئولوژیک بوده است. کتاب حاضر کوششی است تا برخی از این زوایا را از درون شرححال و فعالیتهای تجاری و صنعتی علی خسروشاهی ـ از بنیانگذاران شبکهی توزیع، فروش و بازاریابی مدرن در صنعت بیسکویت و شکلاتسازی ـ روشن کند. وی در خانوادهای تجارتپیشه در تبریز بهدنیا آمد و با گسترش فعالیتهای توزیع و فروش به تولیدات صنعتی روی آورد و بنیانگذار گروه صنعتی مینو بود که در خاطرهی چشایی مردم نقش بسته است. با این حال، کمتر کسی است که از فرازوفرود این فعالیتها اطلاع داشته باشد. مطالعهی این شرححال نهتنها میتواند تا حدی معمای توسعهنیافتگی ایران را از پسِ پردهی وضعیت زندگی کارآفرینان و صنعتگران ازجمله علی خسروشاهی نشان دهد، بلکه اهمیت تحقیقات تاریخی را جایگزین برخی کوتهبینیها به کنشهای اقتصادی آنها میکند. بهعلاوه، مطالعهی این شرححال به یافتن الگویی بومی برای مدیریت اقتصاد در بخش خصوصی و کارآفرینی نیز کمک میکند. همچنین، کتاب پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فعالیتهای صنعتی در ایران معاصر را نیز به تصویر کشیده است.
مینوتار جهانی (آمریکا اروپا و آینده اقتصاد جهان)
يانيس واروفاكيس (۱۹۶۱، يونان) سالها پيش از اين كه در ۲۰۱۵ بهعنوان وزير اقتصاد دولت چپگرای يونان منسوب شود، در دانشگاههای انگلستان، استراليا و امريكا استاد اقتصاد بود. خاطرات او از تجربهی حضورش در دولت، در كتابی بهعنوان بزرگسالان در اتاق: نبرد من با دستگاهِ حاكم اروپا در صدر پرفروشترين كتابهای سال ۲۰۱۷ قرار گرفت. كتاب قبلی او و آنچه بر سر ضعيفان میآيد حقشان است؟: اروپا، رياضت و تهديد ثبات جهانی نيز در صدر جدول پرفروشترين كتابهای سال ۲۰۱۶ قرار داشت. واروفاكيس در حال حاضر استاد اقتصاد دانشگاه آتن است و برای مخاطبان گستردهای در سرتاسر جهان بهعنوان يكی از بنيانگذاران جنبش دموكراسی در اروپا (DiEM25) سخنرانی میکند.
میخائیل باکونین
یکی از ویژگیهای بارز این زندگینامه که آن را از آثار مشابه متمایز میکند، فضای سایهروشنی است که در آن زندگیِ میخائیل باکونین، آنارشیست روس، و معاصرانش به تصویر کشیده شده است، آرمانگرایانی که دوپارگی شخصیتی دارند و سرشان پر سودا است اما پایشان در بند واقعیات زندگی. شاید همین امر باشد که زندگانی او را این چنین دلنشین کرده است.
میشل شدن
میشل شدن
ناتوی جهانی و شکست فاجعهبار در لیبی
نویسنده: هوراس کمپل
مترجم: علیرضا جباری (آذرنگ)
در این گزارش دقیق، محقق هوراس کمپبل، بحرانهای سیاسی و اقتصادی اوایل قرن بیست و یکم را از طریق منشور مداخله ناتو در لیبی بررسی میکند. او ریشههای درگیری را دنبال میکند، آن را در زمینه گستردهتر قیامهای بهار عربی قرار میدهد و نقش گسترش یافته ناتو پس از جنگ سرد را توضیح میدهد. او استدلال میکند که این سازمان نظامی ابزاری است که طبقه سرمایهدار آمریکای شمالی و اروپا از طریق آن میخواهد اراده سیاسی خود را بر بقیه جهان تحمیل کند، هر چند که توسط شکل نولیبرال سرمایهداری که به طور فزایندهای منسوخ شده است، منحرف شود. مداخله در لیبی - که با کمپین های بمباران، عملیات اطلاعات نظامی، کشورهای شخص ثالث و پیمانکاران خصوصی مشخص می شود - نمونه ای از این مدل جدید است. کمپبل اشاره می کند که در حالی که نخبگان سیاسی در غرب به سرعت مداخله در لیبی را به عنوان موفقیت آمیز جشن گرفتند، کارزار ناتو باعث کشته شدن بسیاری از غیرنظامیان شد و زیرساخت های کشور را ویران کرد. علاوه بر این، بیثباتی که در قالب شبهنظامیان و گروههای تروریستی به راه انداخته است، همانطور که ایالات متحده در هنگام حمله به سفارتش و کشته شدن پرسنل، از جمله سفیر، متوجه شد، تازه شروع شده است. مطالعه شفاف کمپل برای هر کسی که به دنبال درک این دوره پیچیده و سنگین از وقایع است ضروری است.
ناسیونالیسم در ایران
نامه های زندان
محترم میرعبدالله یانی و هادی پاکزاد
«نامههای زندان» مروری است بر خاطرات محترم میرعبدالله یانی و هادی پاکزاد؛ نامههایی عاشقانه میان این دو، یکی که برای مدت 10 سال به جرم اقدام علیه امنیت کشور محکوم و زندانی شده و دیگری که به ظاهر آزاد است، اما در واقع او هم محکوم است تا پرتوان و بردبار با تمام مشقتها و چالشهای دشوار و سخت پیشرو درگیر شود.
در این نامهها این دو بیپروا از عشق و علاقه نسبت به یکدیگر بسیار میگویند، و در عینحال نکات قابلتوجه بسیاری به چشم میخورد، آنها تمام تلاششان را میکنند تا در شرایط موجود رنجها را با شادی معاوضه کنند. در خلال این نامهها زندگی است که جریان دارد. در یکی از شبهای سرد زمستان هادی از زندان شهربانی اصفهان برای همسرش که در انتظار تولد فرزندشان است، مینویسد:«اگر کوچولو نیمهشب هوس کند تو را از این رنج 9 ماهه برهاند، چطور خواهد شد؟ آخر من که پیش تو نیستم تا فدایت شوم…»...
کتاب، گزیدهی نامههای ردوبدلشده بین پدر و مادر من در دههی ۵۰ شمسی، در اوج مبارزات علیه رژیم پهلوی. پدر زندانی تبعیدی در عادلآباد شیراز و برازجان و مادر، معلم در تهران و اصفهان و بابکی که در ایام کودکی از این وقایع تأثیر میپذیرفت و امروز در بین ما نیست.
نقل از توییتر مزدک پاکزاد
نامه های قزوینی به تقی زاده
نامه هایی به اولگا
اینکه من اوقاتم را در اینجا ــ و دقیقاً در اینجا ــ چگونه میگذرانم، اینکه آیا میتوانم خودم باقی بمانم یا نه، اهمیت بیشتری دارد. به این لحاظ، «معنایی» که زندانی شدن من در نهایت خواهد داشت، به آن سادگی که در آغاز به نظر میآمد نیست. ولی مطمئنم که متوجه منظورم میشوی. این را که چه خواهد شد، نمیدانم. در حال حاضر فقط میدانم که به رغم تمام رنجها هنوز سبک نشدهام؛ هنوز هویتم را حفظ کردهام؛ اعتبار آن را آزمودهام و از شأنم دفاع کردهام. اینکه این کدامین نیکی را به دنیا عرضه خواهد کرد، نمیدانم. اما برای من خوب است. هیچ اطمینانی وجود ندارد که دوباره بتوانم مطلب ارزندهای بنویسم اما اطمینان دارم که اگر شکست بخورم، دیگر هرگز نخواهم توانست چیز باارزشی بنویسم. بنابراین آینده معلوم است. سرشار از امیدها، تردیدها، عزمها، بلاتکلیفیها، برنامهها و بیمها هستم. فعلاً فقط از یک چیز مطمئنم: همیشه داستان جالبی وجود خواهد داشت: نه فقط برای من، بلکه با من نیز. اما تو این را میدانی، مگر نه؟ میبوسمت واشک