شوهر آهو خانم
این رمان با استقبال بینظیری در بازار کتاب ایران روبهرو شد. انتشار این رمان حجیم در سال ۱۳۴۰ حادثهای مهم در بازار کتاب و ادبیات داستانی ایران بود. علیمحمد افغانی این رمان را در سالهای زندان-۱۳۳۳ تا ۱۳۳۸ – نوشتهاست و پس از خروج از زندان اقدام به چاپ آن با هزینهٔ شخصی میکند زیرا ناشری حاضر به مخاطره برای چاپ بر روی داستان بلند یک نویسندهٔ ناشناس نمیشود. قلم علیمحمد افغانی در ساختن تصاویر بسیار تواناست و از پس بیان جزئیات با ظرافتی خاص برآمدهاست. امّا بیشتر به جنبههای ظاهری توجّه شدهاست. خوانندهٔ کتاب هنگام مطالعه میتواند تصاویر خانه را به آسانی با توضیحات ظریف نویسنده در ذهن بسازد. خواننده حتی جزئیترین اجزای چهره و اندام شخصیّتهای قصّه، حتی فرعیترین اشخاص، را در ذهن میبیند. داستان در سال ۱۳۱۳ در کرمانشاه رخ میدهد و درون مایه اصلی داستان با واقعیّت اسف بار زندگی زنان در لایههای پائینی جامعه در آ ن سالها ارتباطی نزدیک دارد و در نکوهش آئین چند همسری است. در این رمان مناسبات خانوادگی و ضوابط احساسی و عاطفی مرتبط بدان بازنمایی شدهاست. این کتاب جایزه بهترین رمان سال را از آن خود کرد.
شوهر دلخواه (۴جلدی)
ترجمه: مهدی غبرایی
ویکرام ست، نویسنده و شاعر هندی مقیم انگلستان، «شوهر دلخواه» را در سال ۱۹۹۴ با نام اصلی « A Suitable Boy» در ۱۴۸۸ صفحه منتشر کرده است. این دومین رمان این نویسنده است.
غبرایی «شوهر دلخواه» را رمانی تاریخی از وقایع و آشوبهای هندوستان بعد از استقلال دانست و درباره آن توضیح داد: داستان این رمان یک سال بعد از استقلال هند اتفاق میافتد. نویسنده داستان دختری دمبخت به نام «لاتا» را تعریف میکند که مادرش به ازدواج او اصرار دارد و چهار خواستگار دخترش را میسنجد. اما این پوسته ظاهری تنها بهانهای است برای نقل وقایع تاریخی.
نویسنده به خانوادههای شخصیتهای داستان سرک میکشد و ضمن آن جنبشهای کارگری، دعواهای مجلس، اختلافات فرقهای و تمام مسائل اجتماعی هند بعد از انقلاب نرم و استقلال از انگلستان را میکاود.
شوهر کمونیست من
فریدون مجلسی
اعتقاد برخی کارشناسان این اثر فيليپ راث به معنی واقعی رمانی سیاسی است و به قدری مستندوار و با لهجههای سیاسی پیش میرود که در بسیاری از نقاط داستان تصور میکنید در حال خواندن اثری تاریخی- گزارشی هستید. البته بخش عمده این روایات تاریخی از زبان شخصیتها بازگو میشود ولی از آنجا که حرکت و اتفاق داستانی چندانی در آن مشاهده نمیشود، نام دیالوگ را بر آنها نمیتوان گذاشت. همچنین مقطع زمانی پرحرفوحدیثی که نویسنده راوی آن است و دستگذاشتن بر وقایعی سوالبرانگیز در تاریخ معاصر آمریکا، از این اثر کتابی پرفروش ساخته است.
مترجم در بخشی از یادداشتی که در ابتدای کتاب چاپ شده آورده: «نکته جالب این کتاب این است که نخستین برخورد و تماس قهرمان داستان با چپگرایی و کمونیسم طی دوسال اقامت او در جنوب ایران، بهعنوان گروهبان ارتش آمریکا و مامور باراندازی کشتیهای آمریکایی که مهمات و کمکهای نظامی آمریکا را برای ارسال به شوروی و تقویت جبهه شرق در خرمشهر و بوشهر تخلیه میکردهاند، رخ میدهد؛ و نیز در جذابیتهای تبلیغات کمونیستی، میان خصوصیات اشخاص و نوع و ادبیات آن تبلیغات شباهتهایی با آنچه در همان زمان در ایران میگذشت به چشم میخورد. ضمنا نوع هراس و تعقیب و پاکسازیهای سالهای اولیه دهه 1950 در آمریکا شباهت بسیار با تعقیب و هراسی دارد که پس از واقعه 28 مرداد 1332/1953 نسبت به عناصر مشابه در ایران رخ داد!»
بنابراین گزارش، شوهر کمونیست من زبانی روایی دارد و بخش عمدهای از آن به صورت محاوره است. این محاوره بیشتر با برادر قهرمان داستان که معلم زبان انگلیسی است انجام میشود و به همین دلیل لحن محاورهای او شستهرفتهتر است. دیگر شخصیتهای داستان نیز هر یک بنا به موقعیت اجتماعیشان از زبان محاورهای استفاده میکنند. اما ترجمه فارسی کتاب تا حدودی رسمیتر و یکدستتر انجام شده است.
شیطان
نام نویسنده : لیو تالستوی
نام مترجم : سروش حبیبی
دو جور زندگی برای من ممکن است. یکی آن که با لیزا شروع کردم، زندگی، خدمت و اداره ی ملک و فرزندداری همراه با احترام مردم. اگر این زندگی را می پسندم جایی برای ستپانیدا نیست. بایست همانطور که گفتم او را این اینجا دور کنم یا از میانش بردارم، باید که او نباشد... زندگی دیگر همین است. این که ستپانیدا را از شوهرش بگیرم. به شوهرش پول بدهم و شرم و رسوایی را از یاد ببرم و با او زندگی کنم.
-از متن کتاب-
شیاطین (جن زدگان)
... جنزدگان، يا به لفظ صحيحتر «شياطين» داستان ملتي است كه موازين اجتماعي را نميشناسد، و بدين ترتيب به جاي اين كه خود را نجات دهد، نابود ميسازد. شياطين هميشه در جسم آن قرباني كه در آن حلول كردهاند باقي نميمانند. خدا بيدار است و روزي خواهد رسيد كه اين انبوه درهم شوريده شياطين در هم رانده شوند و در جسم خوكها حلول كنند، و خوكان ديوانهوار در درياچه فرو افتند. در كالبد داستايفسكي، انساني بزرگتر از آن آدم خودپرست ضعيفالنفس آتشي مزاج مغرور، كه نويسندگان شرح حال او تصوير ميكنند، وجود داشت: در وجود او مردي زندگي ميكرد كه ميتوانست «آليوشا» را بيافريند، آفريدهاي كه شايد در تمامي رمانهاي جهان، جذابتر و شيرينتر و نجيبتر و مهربانتر از او نيامده باشد. در كالبد داستايوفسكي، انساني زندگي ميكرد كه ميتوانست «بابا زوسيما» را خلق كند، مردي كه شبيه اولياست.
شیاطین شهر لودون
قرون وسطي را به حق قرون تاريك نام نهادهاند، دوراني كه كليسا سعي داشت افكار خرافي را در اذهان جاي دهد و از فرار آنها از ذهن افراد جلوگيري نمايد. هاكسلي، با مهارت تام و با وقوف بر اوضاع و شرايط آن ايام، به زيبايي، تلخي آن زمان را به تصوير ميكشد و زواياي تيره زندگي را بيان ميكند. گويي خواننده را با خود به سفري به ژرفناي تاريخ ميكشاند تا به چشم خود ببيند و به گوش خود بشنود كه بر مردمان آن زمان چه ميگذشته است. گاه چنان به جزئيات ميپردازد كه گويي خواننده به پاي خود وارد منازل و مغارهها ميشود. به گوشه دير و صومعه راه مييابد، راهبههايي را ميبيند كه بايد مظهر پاكي و خلوص و صفايي باشند كه انگار نوري از بارگاه خدايشان بر آنها تابيده، بناگاه بر اثر تلقين كساني كه شيطان مجسم هستند از اين روي به آن روي ميشوند. گويي هاكسلي ميل دارد در بطن داستاني گيرا، كه خواننده به زحمت ميتواند كتاب را از دست بگذارد و ميل دارد بداند كه اين حكايت سرانجام به كجا خواهد كشيد...
شیخ بی خانقاه
شیدایی لل.و.اشتاین
شیر سیاه
این كتاب با شیر سیاه و جوهر سفید نوشته شده ـ معجونی از قصهگویی، مادرانگی، عشق به سفر و افسردگی كه چند ماهی در دمای اتاق تقطیر شده است. الیف شافاك (الف شفق) نویسنده پیشرو تركیه با دنیا آمدن نخستین فرزندش گرفتار بحران روانی ژرفی میشود. طاعون احساس گناه و دلهره و اضطراب و سردرگمی درباره نقش تازه مادری به جانش میافتد و برای نخستین بار در زندگی دیگر نمیتواند دست به قلم ببرد. با فرو رفتن و غوطهوری در افسردگی شدید پس از زایمان، برای یافتن راه برونرفت از ناسازگاری میان مادرانگی و آفرینش هنری در جامعهای مردسالارانه، نگاهی به تجربههای دیگر نویسندگان برجسته زن در دنیا میاندازد، زنانی همچون سیلویا پلت؛ ویرجینیا وولف، سیمون دو بووار، و آلیس والكر. شیر سیاه با صداقت و راستگویی و شیوایی سوزاننده و طنز نامنتظره خود، كتابی اندیشهبرانگیز و برنده درباره ادبیات، مادرانگی و نیك بود معنوی است.
شیر سیاه
الیف شافاک در ایران نیازی به معرفی ندارد، چرا که تاکنون کتابهای بسیاری از او در ایران ترجمه و منتشر شده است. کتاب «شیر سیاه» از این نویسنده با سایر کتابهای او از لحاظ روایت تفاوت دارد و به نوعی زندگیِ خود او را بیان میکند و به عبارت دیگر خودزندگینامهنوشت یا همان اتوبیوگرافی این نویسنده به شمار میآید. از نگاهی دیگر باید بگویم که فضای کلی این اثر در خصوص آفرینش زن و مشکلات و سختیهای پیش روی در جامعه است. تعادل و هماهنگی میان نقشهای مختلفی که یک زن در جایگاه دختر، همسر، مادر و و در مفهوم کلیتر در نیمی از اجتماع به عهده دارد مهمترین موضوع این کتاب به حساب میآید. الیف شافاک در این کتاب کوشیده است که تجربهی خود را از تعادل میان نقشها و وظایف همسری و مادری و همچنین شاغل بودن به زیبایی بیان کند. نکتهیی که بر اهمیت این کتاب میافزاید آن است که نوشتن از سختیهای مادری در جوامع نه چندان پیشرفته معمولن رواج ندارد، چرا که این واژه آن قدر تقدیس شده است که بیان مشکلاتاش گویی از قداست آن میکاهد؛ اما چنین مشکلاتی واقعن وجود دارند و با پنهان کردنشان نمیتوان از آنها گریخت یا آنها را حلشده پنداشت. باید بپذیریم که فراز و نشیبهای زندگی زنان و دختران و مادران در جوامعی از این دست بیشمارند و متأسفانه به این مشکلات چندان توجهی نمیشود و البته چاپ و انتشار کتابهایی از این شمار میتواند دست کم تلنگری در ذهن آحاد جامعه ایجاد کند تا از این مشکلات باخبر باشند. مطلب مهم دیگری که در خصوص این کتاب باید بگویم آن است که لفظ «شیر» در عنوان این کتاب به «شیر نوشیدنی» برمیگردد نه به «شیر جنگل» و نام این کتاب در ترجمهی انگلیسی آن Black Milk است. الیف شافاک از نویسندگان نسبتاً پرکار ترکیه است که تاکنون کتابهای مهمی از او منتشر شدهاند. به جز کتاب شیر سیاه میتوانم از این آثار او نام ببریم: آناتولی ازچشم بد 1994 Kem Gözlere Anadolu پنهان ۱۹۹۷ Pinhan آینههای شهر 1999 Şehrin Aynaları مَحْرم 2000 Mahrem قصر شپش 2002 Bit Palas برزخ 2004 Araf به دنبال هم 2004 Beşpeşe جزر و مد 2005 Med Cezir پدر و حرامزاده 2006 Baba ve Piç عشق 2009 Aşk اسکندر 2011 İskender من و استادم 2013 Ustam ve Ben سه دختر حوا 2016 Havva'nın Üç Kızı
شیرینی در دل
کمیلا گیب
ترجمه: حامد حبیبزاده
«شیرینی در دل» همانند نامش روایتی خوشخوان و در عین حال پر تعلیق و جذاب است. این کتاب داستان دختری انگلیسیتبار به نام لیلی است که همراه پدر و مادرش به اتیوپی سفر میکنند اما بر اثر وقایعی یتیم شده و در اتیوپی ماندگار میشود. کتاب روایتی موازی میان گذشته و حال لیلی است. لیلی گمشدهای از گذشته دارد که در زمان حال به دنبال او میگردد و مخاطب در طول داستان شرح جستجوی او برای یافتن گمشدهاش، فرهنگ اتیوپیایی و ارتباطات لیلی با شخصیتهایی که هرکدام سرگذشتی دردناک داشتهاند را میخواند.
شیطان درون ما
مسئول دائمي براي همه كارهايي كه از نتيجهشان بيخبر بودم و دوست داشتم انجامش دهم در نهايت نتيجه منفي بدست ميآوردم پيدا كرده بودم: لغتي ايجاد كرده بودم به اسم «شيطان»، هر عمل كثيف و مزخرفي كه انجام ميدادم، بار ميزدم رو دوش اون بدبخت و به جاي اين كه به خاطر اون كار رو خودم تف كنم، خودم رو به عنوان يه شخص مظلوم و ظلمديده جلوه ميدادم و لايق شفقت و محبت ميدونستم... ولي شيطان كجا بود عزيز دلم؟ شيطان شده غلاف و سرپوشي واسه حماقت و غرور پوچ و بيجاي ما كه از عذاب وجدان فرار كنيم... البته اگه وجداني داشته باشيم. صباحالدين علي در رمان شيطان درون ما، تاثير فشارهاي اجتماعي روي افراد و به «دام افتادن» افراد ضعيف را به خوبي به خواننده نشان ميدهد. نگاهي تيزبينانه به تاريكي ذهن افراد روشنفكر و شيطان درون انسانها دارد.