نمایش 1–9 از 322 نتیجه

نمایش 9 24 36

۱۹۸۴

145,000 تومان

نويسنده: جورج اورول

مترجم: صالح حسينی

۱۹۸۴ نام کتاب مشهوری از جورج اورول به سال ۱۹۴۸ است. این کتاب بیانیهٔ سیاسی شاخصی در رد نظام‌های تمامیت‌خواه (توتالیتر) و نیز کمونیسم شمرده می‌شود. ۱۹۸۴ کتابی پادآرمانشهری به شمار می‌آید. کتاب به نام «نوزده هشتادوچهار» هم شناخته می‌شود.

جرج اورول در این کتاب، آینده‌ای را برای جامعه به تصویر می‌کشد که در آن خصوصیاتی همچون تنفر نسبت به دشمن و علاقهٔ شدید نسبت به برادر بزرگ(ناظر کبیر) (رهبر حزب با شخصیت دیکتاتوری فرهمند) وجود دارد. در جامعهٔ تصویرشده گناه‌کاران به راحتی اعدام می‌شوند و آزادی‌های فردی و حریم خصوصی افراد به‌شدت توسط قوانین حکومتی پایمال می‌شوند، به نحوی که حتی صفحات نمایش در خانه‌ها از شهروندان جاسوسی می‌کنند. در این داستان مسائلی همچون اینگساک (Ingsoc)، بزه فکری، گفتارنو، دوگانه‌باوری مطرح می‌شود.

در قرار گرفتن کتاب در ژانر علمی–تخیلی بحث وجود دارد؛ اما بسیاری آن را کتابی شاخص در این سبک می‌دانند.

۱۹۸۴

220,000 تومان
جورج اورول ترجمه: کاوه میرعباسی

۱۹۸۴ نام کتاب مشهوری از جورجاورول که در سال ۱۹۴۹ منتشر شده‌است.این کتاب بیانیهٔ سیاسی شاخصی در رد نظام‌های تمامیت‌خواه (توتالیتر) و نیز کمونیسم شمرده می‌شود. ۱۹۸۴ کتابی پادآرمانشهری به‌شمار می‌آید. کتاب به نام نوزده هشتادوچهار هم شناخته می‌شود.

۱۹۸۴ (نوزده-هشتادوچهار)

20,000 تومان
جرج ارول ترجمه: سیروس نورآبادی

این رمان شاهکار جورج اورول داستان نویس، روزنامه‌نگار، منتقد ادبی و شاعر انگلیسی است. شخصیت‌های 1984 بر اثر نیروی حاکمیت فردیت خود را از دست داده‌اند، در وجود آنها نشانی از عشق نیست. مردم حتی نمی‌توانند فکر مخالف در ذهن پرورش دهند؛ همه آنها باید به رهبر حزب عشق بورزند و از دشمن متنفر باشند. خصوصیات جامعه رمان 1984 اعدام آسان و به دور از احساسات گناهکار، وجود قوانینی که آزادی‌های فردی را از بین می‌برند، دوگانه باوری و پذیرش هم‌زمان دو عقیده متضاد و... هستند. در این جامعه زبان نوین ابداع شده است، یعنی زبانی که در آن واژه‌هایی که بتوانند مطالب متضاد با آرمان‌های حزب را بیان کنند، وجود ندارند.

Fanny Hill: Memoirs of a Woman of Pleasure

تومان

by John Cleland

Memoirs of a Woman of Pleasure (popularly known as Fanny Hill) is an erotic novel by English novelist John Cleland first published in London in 1748. Written while the author was in debtors' prison in London, it is considered "the first original English prose pornography, and the first pornography to use the form of the novel". One of the most prosecuted and banned books in history, it has become a synonym for obscenity.

آبروی از دست رفته کاترینا بلوم

120,000 تومان

   هاینریش بل

   حسن نقره چی

هر قدر هم این رمان تلخ باشد بازهم مروج گونه ای نشاط و شور زندگیست که بیشتر از طنز با روان پالایی سرو کار دارد.شاید این به آن خاطر است که هاینریش بل مانند انقلابی های پیش از انقلاب اعتمادی خلل ناپذیر به توده مردم دارد.موجودی مانند کاترینا بلوم بیست و هفت ساله که دو ویژگی بسیار خطرناک دارد وفاداری و غرور،حتی در زمان اوج گرفتن خشونت در جامعه زمزمه شور و امید سر می دهد.

این کتاب را باید بارها از نو خواند نه به این خاطر که نویسنده اش هاینریش بل برنده جایزه نوبل ادبیات است بلکه به این خاطر که با گذشت چهل سال از انتشار آن هنوز هم اربابان مطبوعات زرد دقیقا به همین شیوه های بر ملا شده در آن برای ترور شخصیت دیگراندیشان عمل می کنند.

آبلوموف

380,000 تومان

نام نویسنده : ایوان گنچارف

ابلوموف هجوی است دربارهٔ اشراف قرن نوزدهم روسیه که زندگی را با تن پروری و خمودگی می‌گذاراند. رمان گنچاروف در روسیه بسیار مورد توجه مردم و منتقدان ادبی قرار گرفت. تولستوی آن را شاهکار بزرگ ادبی می‌نامد و داستایفسکی زاده ذهنی سرشار می‌خواندش.

آبلوموف گفت: -تو هیچ نمی فهمی که بید از گرد و خاک پیدا می شود؟ من حتی بعضی وقت ساس روی دیوارها می بینم. زاخار(خدمتکار آبلوموف) با خونسردی جواب داد: -این که چیزی نیست. توی تن من کک هم پیدا می شود. -خیال می کنی خوب است؟ همه اش کثافت! -ساس هم تقصیر من است؟ مگر من درست اش کرده ام؟ -چرا دری وری می گویی؟ اینها همه از کثافت است. -به خدا کثافت را هم من درست نکرده ام. -در اتاق تو شب ها موش ها هنگامه می کنند. من صداشان را می شنوم. -موش ها را هم من اختراع نکرده ام. این مخلوق ها از موش ها و گربه ها گرفته تا ساس و این حرف ها تا بخواهید همه جا فت و فراوان است. -تو همه جا را جارو کن و آشغال ها را از همه کنج و پسله ها جمع کن، همه شان از میان می روند. -امروز جارو کنی فردا باز جمع می شوند. -اگر جمع شد باز جارو کن. زاخار پرسید: -چی؟ هر روز همه ی گوشه ها را جارو کنم؟ این که نشد زندگی! خدا جانم را بگیرد بهتر است!

آبی ترین چشم

تومان
   تونی موریسون    نیلوفر شیدمهر و علی آذرنگ

آبی‌ترین چشم از زبان دختر بچه‌ای به نام کلادیا مک تیر و همراهی خواهرش فریدا روایت می‌شود که در خانواده‌ای متوسط، البته در میان سیاهان، در فلوریدا زندگی می‌کنند. روایت داستان غیر خطی است و در بخشهایی با عنوان پاییز، زمستان، بهار و تابستان بخش‌بندی شده است. خانواده مک تیر سرپرستی دختری سیاه پوست به نام پکولا را می‌پذیرد که در نظام سرمایه‌داری از حقوق اولیه‌اش هم محروم نگه داشته شده و بی پناه رها شده است. او همواره آرزومند چشمانی آبی است تا بتواند هویت خود را مانند سفیدپوستان تعریف کند و این آرزوی ناشایست او را در نهایت به کام مرگ می‌کشد.

در بخش بهار، خانواده پکولا که او را رها کرده‌اند توصیف می‌شوند. پدرش چولی بریدلاو یتیمی است که از نوعی ترس و نا امیدی درونی شده در شخصیتش به هنجار گریزی شدید و لاقیدی بی‌حد رسیده است و حتی کودک خود را مورد تجاوز جنسی قرار می‌دهد. مادرش، پولین که از کودکی از پای شلش خجول بوده با ورود به زندگی شهری و صنعتی از ساختارهای خانودگی سنتی فراتر می‌رود. بزرگترین دغدغه او نیز مانند همسرش یافتن راهی برای هضم شدن در جامعه آمریکاست و نهایتاً علیرغم استعدادها و علایقش بالاترین حد پیشرفتش به خدمتکاری خانه سفید پوستان ختم می‌شود.

فصل پاییز به ناهنجاری درون خانواده بریدلاو و بی پناهی کودکانشان پکولا و سمی اختصاص دارد. عکس العمل‌های متفاوت سمی در فرار از خانه و سیاه نمایی عامدانه برای ترساندن دیگران و پکولا در فرورفتن در خود و فرا‌فکنی واقعیت نیز روایتهای متعددی از سیاهان ارائه می‌کند.

در این میان، انواع تبعیض نهادینه شده برای مثال در مدرسه، فروشگاه، نظام مالی و مالکیت و ... به عنوان ابزارهایی معرفی می‌شوند که هر روز بر احساس درونی حقارت و خود کمتر بینی پکولا می‌افزایند.

وجود شخصیتهای مالیخولیایی مانند کشیش قلابی، سوپ هد چرچ (کلیسا کله صابونی) که حاصل ازدواج یه سفید و یک سیاه است، نیز تأثیر این ایده را بیشتر می‌کند که حتی تلاش برای ترکیب نژادی پاسخگوی حقارت و سیاهی نسل بعد نیست.

در فصل زمستان، موریسون به عمق خانواده‌های سیاه پوست می‌رود؛ خانواده‌هایی که به طبیعت خو دارند و در مقابل هر فساد و مفسده‌ای اعم از مشروبات الکلی و دخانیات و دغل و دروغ مصون هستند. البته تأکید می‌شود تا زمانی که "مهاجرت" نکرده‌اند. "مهاجرت" برای موریسون فراتر از مهاجرت فیزیکی از روستا به شهر یا به خانه سفیدپوستان است. بلکه مهاجرت برای بسیاری از سیاهان ورود ایشان و تلاش برای تطبیق با فرهنگ و ارزشهای سفیدپوستان است.

در تابستان داستان اوج می‌گیرد. در این فصل حاصل احساس تنفر و حقارت درونی شده در پکولا خود را نمایان می‌سازد. او برای داشتن چشمهای آبی همه سرمایه خود را می بازد و کاملاً منزوی می‌شود. او که جسماً مورد تجاوز قرار گرفته است در ذهن و روح نیز قربانی و استثمار می‌شود

پکولا حتی پس از داشتن چشمهای آبی تشخصی در جامعه آمریکا نمی‌یابد و همواره این تردید در او باقی است که شاید چشمانش به قدر "کافی" آبی نیست. بدین ترتیب برای موریسون، زیبایی "آن چیزی نیست که انسان داشته باشد، بلکه آن چیزی است که انسان می‌تواند انجام دهد"

آتش کم‌فروغ

8,500 تومان
   ولادیمیر نابوکف    بهمن خسروی نگارش «آتش كم‌فروغ» در ابتدای دهه شصت میلادی به پایان رسید و در سال 1962 بر روی قفسه كتاب‌فروشی‌ها قرار گرفت. نكته قابل توجه در مورد رمان «آتش كم‌فروغ» میزان تفاسیر و تحقیقاتی است كه منتقدان و اهالی ادبیات در مورد این اثر انجام داده‌اند. در سال 1995 یكی از همین اهالی ادبیات با تحقیقات فراوانش، تخمین زد كه تا آن موقع، نزدیك به صد مطالعه و تحقیق مفصل در مورد این اثر انجام شده است. آماری كه قطعا امروز بسيار بيشتر شده است. ارزش زياد و چندلايه و پيچيده بودن داستان، سبب شده از زمان انتشار این اثر تاكنون، مقالات بسیاری در زمینه بازگشایی گره‌های درهم تنیده این اثر ارزشمند نوشته شود. «آتش كم‌فروغ» دو خط داستانی مختلف دارد. بخشی از داستان در ایالت‌های «نیوانگلند» آمریكا و قسمت دیگر در سرزمینی غریبه اتفاق می‌افتد. بسیاری از منتقدان معتقدند «آتش كم‌فروغ» برجسته‌ترین اثر ولادیمیر ناباكوف، نویسنده رمان، داستان کوتاه، مترجم و منتقد چندزبانه روسی-آمریکایی، است. «آتش كم‌فروغ» از آن دست رمان‌ها است كه نیاز به خواندن چندباره دارد. داستاني كه خواننده دقیقش با هر بار خواندن، به اندیشه‌هایی تازه بر می‌خورد. ساختار غیر معمول این رمان در زمان انتشارش، توجه بسیاری از مخاطبان و منتقدان را به خود جلب كرد. بسیاری این اثر را نمونه‌ای واقعی از «فراداستان» می‌دانند. از سویی دیگر، این رمان به عنوان اثری با متنی تودرتو و با ساختاری غیرخطی شناخته می‌شود كه در برخی از دانشگاه‌های جهان، به دلیل سبك نگارشی‌اش، به دانشجویان ادبیات تدریس می‌شود. در این اثر به وضوح می‌توان مضامینی سیاسی را مشاهده كرد. نویسنده در «آتش كم‌فروغ» دنیایی خیالی را به تصویر می‌كشد و خواننده نمی‌تواند بدون در نظر گرفتن حوادثی كه در پی فروپاشی شوروی و شكل‌گیری اتحاد جماهیر به وقوع پیوسته، رمان را تفسیر كند. اما این رمان، تنها یك اثر سیاسی نیست و از نظر ارزش‌ها و عناصر ادبی نیز بسیار قابل توجه است. بسیاری از منتقدان «آتش كم‌فروغ» را از نمونه‌های اولیه و از پیشگامان ادبیات پست مدرن می‌دانند و دلیل اصلی این امر را ساختار روایت داستان عنوان مي‌كنند. ناباكوف طوری داستان را روایت می‌كند كه مخاطب تمایل پیدا می‌كند با راوی داستان همراه شود و در حوادث داستان با او پیش برود. متن كتاب به شدت شبیه یك زندگی‌نامه است. ناباكوف هیچ‌گاه در آثارش انقلاب شوروی را نادیده نگرفته است؛ زیرا این ماجرا به تبعید خانواده‌اش منجر شد و خود يكی از قربانيان اين ماجرا است. تبعید یكی از موضوعات محوری داستان‌ ناباكوف است؛ موضوعی كاملا برگرفته از زندگی شخصی این نویسنده كه با الهام از تجربیات واقعی وی، وارد دنیای نوشته‌های او نیز شده است. از این رو است كه او به خوبی مخاطب را درگیر می‌كند، زیرا به تمامی، حقیقت این امر را درك كرده است. ناباكوف در سراسر داستان حس نوستالژی را برای خواننده اثر زنده نگاه می‌دارد و خاطرات نویسنده را در مورد زادگاهش مرور می‌كند. این اثر تاكیدی است بر قدرت ادبیات و قدرت داستان‌هایی كه به مخاطب كمك می‌كند به زندگی معنا ببخشد. كینبوت نام شخصیت اول این رمان است. استاد ادبیاتی كه به مكانی دیگر تبعید شده است و نقدی غیر منصفانه و نادقیق بر روی شعری به نام «آتش بی‌فروغ» می‌نویسد. اما این شاعر به صورت اتفاقی، توسط قاتلی كه می‌خواست كینبوت را به قتل برساند كشته می‌شود. این‌گونه است كه رمان ناباكوف، رنگ و بوی مضامینی چون تقدیر و سرنوشت را نیز به خود می‌گیرد. ناباكوف در صدد است نشان دهد تقدیر انسان‌ها ثابت نیست و می‌تواند با اشتباهات انسانی و یا مواردی دیگر، تغییر كند.

آدمکش کور

تومان
   مارگارت اتوود    شهین آسایش

پا به پاي سرنوشت خانواده‌اي كه جنگ مستقيم و غير مستقيم بر بادش مي‌دهد، مردي ناشناس براي زني ناشناس به روايت داستاني سوررئاليستي نشسته است. هر دو داستان در بزنگاهي با هم تركيب مي‌شوند و آدمكش كور را پديد مي‌آورند، داستان كشندگاني كه همان قدر هولناكند كه دوست‌داشتني و همان‌قدر ظالمند كه مظلوم. مارگارت اتوود، از مشهورترين نويسندگان كانادايي است و آثارش به زبان‌هاي متعددي ترجمه شده است. اين كتاب برنده جايزه بوكر سال 2000 مي‌باشد.