هابیت یا آنجا و بازگشت دوباره
هابیت نام موجودی است در داستانهای تالکین. این استاد زبانشناسی تاریخی در دانشگاه آکسفورد برای خلق دنیای داستانیاش رنجهای بسیاری را بر خود هموار کرد و نتیجه استقبال بینظیر خوانندگان از آثار او بود چنانکه اکنون واژۀ «هابیت» جزو مدخلهای ضروری هر فرهنگ معتبر انگلیسی بهشمار میآید.
اما هابیت یعنی چه؟ هابیتها مردم کوچکی هستند، کوچکتر از دورفها و عاشق صلح و آرامش و زمینهای کشاورزی خوب هستند. از ماشین بدشان میآید، اما ابزار را ماهرانه بهکار میبرند. چالاکاند، اما دوست ندارند عجله کنند. چشم و گوششان تیز است. خیلی زود چاق میشوند. لباسهایی بهرنگ روشن میپوشند، اما خیلی کم کفش پا میکنند. خندیدن و خوردن (شش وعده در روز) و نوشیدن را دوست دارند. از مهمانی خوششان میآید و همینطور از دادن و گرفتن هدیه. در سرزمینی زندگی میکنند که به آن شایر میگویند.
«هابیت» داستان این موجودات دلچسب است: داستانی فینفسه کامل، اما پر از نشانههایی که خبر از اتفاقات شوم آینده میدهد. این کتاب روایت ماجراهای بیلبو بگینز، همان هابیت سفر کرده و سرگردان است که حلقۀ یگانۀ قدرت را پیدا کرد (بعضیها میگویند دزدید) و با خودش به شایر آورد. به این ترتیب کتاب آغازی است کاملاً ضروری برای داستان عظیم جنگ حلقهها که تالکین آن را در حماسۀ فانتزی سه جلدیاش یعنی «ارباب حلقهها» کامل میکند.
هدیه هومبولت
سال بلو
سهیل سمی
هدیه هومبولت رمانی است نوشته سال بلو نویسنده آمریکایی. این رمان در سال ۱۹۷۵ منتشر شد و در همان سال جایزه پولیتزر را برای نویسندهاش به ارمغان آورد.طرح داستانچارلی سیترین، مرد جوان باهوش و علاقهمند به ادبیات، برای دیدار با شاعر محبوبش فون هومبولت فلایشر به دهکده گرینویچ در شیکاگو میرود. رفاقتی میان آن دو شکل میگیرد. بعدها چارلی سیترین نویسنده معروفی میشود. دو جایزه پولیتزر و یک جایزه افتخاری از دولت فرانسه میبرد و اجرای نمایشنامهاش در برادوی پول فراوانی نصیبش میکند ولی هومبولت که پیشتر به عنوان استعداد جدیدی در ادبیات شناخته شده بود کمکم از دور خارج میشود. رفاقت جایش را به کینه میدهد. سالها بعد، هومبولت در تنهایی و فقر و دیوانگی میمیرد اما سایه او همچنان بر زندگی چارلی سیترین میانسال سنگینی میکند. چارلی در گیر و دار مشکلات شخصیاش -که گاه به کمدی پهلو میزند- همچنان در جستجوی خرد و فرزانگیای است که هومبولت در عین دیوانگی از آن برخوردار بود. همسر سابق چارلی و معشوقه جدیدش مشکلات مالی فراوانی برای او ایجاد میکنند؛ و در این بین لات خردهپایی به نام رونالد کانتابیل که از چارلی پول طلب دارد اوضاع را آشفتهتر میکند. همسر کانتبایل قصد دارد پایاننامهای دربارهٔ هومبولت بنویسد و برای به دست آوردن اطلاعات چارلی را رها نمیکند. درست در زمانی که چارلی کاملاً ورشکست شده و معشوقه جوانش هم او را رها کرده، فیلمی بر اساس فیلمنامهای که سالها قبل چارلی و هومبولت با هم نوشته بودند ساخته میشود و به داد چارلی میرسد. این فیلم که کمدیای دربارهٔ آدمخواری است، استعارهای است که بارها در رمان تکرار میشود.
هرگز ترکم مکن
کازئو ایشیگورو (Kazuo Ishiguro) (زاده ۸ نوامبر ۱۹۵۴ در ناگازاکی) نویسندهٔ انگلیسی ژاپنیتبار است که خانوادهاش وقتی پنجساله بود به انگلستان مهاجرت کردند. ایشیگورو مدرک کارشناسی خود را در زبان انگلیسی و فلسفه از دانشگاه کنت در سال ۱۹۷۸ و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته نویسندگی خلاقانه در سال ۱۹۸۰ از دانشگاه انگلیای شرقی دریافت کردهاست.
او یکی از شناختهشدهترین نویسندگان معاصر انگلستان است و در سال ۱۹۸۶ برای کتاب هنرمندی از جهان شناور برندهٔ جایزهٔ وایتبرِد و در سال ۱۹۸۹برای کتاب بازماندهٔ روز برندهٔ جایزهٔ بوکر شد. از بین آثار او کتابهای وقتی یتیم بودیم و هرگز ترکم مکن نیز به فهرست نهایی جایزهٔ بوکر راه یافتند. در سال ۲۰۰۸، مجله تایمز او را در رده ۳۲ در بین ۵۰ نویسنده برتر انگلیسی از سال ۱۹۴۵ قرار دادهاست.ایشیگورو در سال ۲۰۱۷ برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
هرگز ترکم مکن رمانی نوشته کازوئو ایشیگورو نویسنده ژاپنی بریتانیایی است که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. این رمان در همان سال نامزد جایزه بوکر و در سال ۲۰۰۶ نامزد جایزه آرتور سی کلارک شد. مجله تایم نیز آن را به عنوان بهترین رمان سال ۲۰۰۵ برگزید و آن را در لیست ۱۰۰ رمان برتر انگلیسی زبان، از سال ۱۹۲۳ تا ۲۰۰۵ قرار داد. در سال ۲۰۱۰ این رمان به کارگردانی مارک رومانک، با همین نام «هرگز ترکم مکن» از سوی هالیوود نیز دستمایه اقتباس سینمایی قرار گرفت.
كازئوايشي گورو در این کتابش داستان عشق،ازدست رفتگي و حقايق نهاني را روايت ميكند. از همين روست كه هرگز تركم مكن جايش را در ميان بهترين آثار او باز کرده، رمانی تكاندهنده، آكنده از احساس شكنندگي انسان معاصر و خاطرات بهيادماندني شخصيتهايش كه رفتهرفته به حقيقت دوران كودكي و نيز آيندهي خود پي ميبرند. آنها پس از سالها درمييابند كه چرا مؤسسهي «هيلشم» از كودكي پناهشان داده است.
هرگز رهایم مکن
مترجم:سهيل سمي
کازئو ایشیگورو (Kazuo Ishiguro) (زاده ۸ نوامبر ۱۹۵۴ در ناگازاکی) نویسندهٔ انگلیسی ژاپنیتبار است که خانوادهاش وقتی پنجساله بود به انگلستان مهاجرت کردند. ایشیگورو مدرک کارشناسی خود را در زبان انگلیسی و فلسفه از دانشگاه کنت در سال ۱۹۷۸ و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته نویسندگی خلاقانه در سال ۱۹۸۰ از دانشگاه انگلیای شرقی دریافت کردهاست.
او یکی از شناختهشدهترین نویسندگان معاصر انگلستان است و در سال ۱۹۸۶ برای کتاب هنرمندی از جهان شناور برندهٔ جایزهٔ وایتبرِد و در سال ۱۹۸۹برای کتاب بازماندهٔ روز برندهٔ جایزهٔ بوکر شد. از بین آثار او کتابهای وقتی یتیم بودیم و هرگز ترکم مکن نیز به فهرست نهایی جایزهٔ بوکر راه یافتند. در سال ۲۰۰۸، مجله تایمز او را در رده ۳۲ در بین ۵۰ نویسنده برتر انگلیسی از سال ۱۹۴۵ قرار دادهاست.ایشیگورو در سال ۲۰۱۷ برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
كازوئو ايشيگورو، نامزد جايزه بوكر، در اثر خود داستان عشق، از دسترفتگي و حقايق نهاني را روايت ميكند. از همين روست كه هرگز تركم مكن خيلي زود جايش را ميان بهترين آثار او باز ميكند. رمان تكاندهندهاي است آكنده از احساس شكنندگي انسان معاصر، خاطرات بهياد ماندني شخصيتهايي كه رفتهرفته به حقيقت دوران كودكي به ظاهر شاد و نيز آينده خود پي ميبرند. آنها پس از سالها درمييابند كه چرا موسسه «هيلشم» آنان را از كودكي پناه داده است. حالا كه در در و دشت رانندگي ميكنم، هنوز چيزهايي را ميبينم كه مرا ياد هيلشم مياندازد. شايد از كنج مزرعهاي مهآلود بگذرم يا قسمتي از خانه بزرگي را همچنان كه از دامنه تپهاي پايين ميآيم، يا حتي دستهاي سپيدار را با ترتيب خاصي در كمركش تپهاي ببينم و با خود بگويم: «شايد همين باشد! پيدايش كردم!»
هزارتوهای بورخس
خورخه لوئیس بورخس
احمد میر علائی
خورخه لوییس بورخس (۱۸۹۹-۱۹۸۶) داستان کوتاه نویس، شاعر، مقاله نویس و مترجم آرژانتینی ، در بوینس آیرس متولد شده است. هزارتوهای بورخس اثر بسیار معروف او، که در سال ۱۹۶۲ منتشر شد، مجموعه ای از داستانهای کوتاه و مقالات نوشته شده توسط خود بورخس است که به انگلیسی نیز ترجمه شده است. این کتاب شامل داستانهای بسیار معروف بورخس می باشد، که به تلاش خود او جمع آوری شده است. بیشتر داستانها از مجموعه های موجودات خیالی (۱۹۴۴) و الف (۱۹۴۹) انتخاب شده اند.
همانطور که گفته شد، کتاب هزارتوهای بورخس مجموعه ای از داستانهای کوتاه و مقالات است، داستانهای کوتاه بیش از نیمی از کتاب هزارتوها را دربر می گیرد، بقیه کتاب شامل مجموعه ای از مقالات در مورد موضوعات مختلف ادبی و هم چنین حکایات تمثیلی کوتاه، می باشد. البته در این کتاب نیازی به دسته بندی نیست، زیرا هر داستان کوتاه شامل بار تخیلی یک داستان، دقت ریاضی مورد نیاز در نگارش یک مقاله و استعاره موجود در یک حکایت تمثیلی می باشد. نوع نثر بورخس ساده نیست، اما با خواندن هریک از مقالات و داستانهای او در می یابیم که بورخس از چه استعداد و مهارتی در نوشتن برخوردار بوده است. بنابراین می توان این کتاب را یک شاهکار ادبی قلمداد نمود. بعلاوه مهارت، کاردانی، شوخ طبعی و هوش زیاد، از ویژگی های برجسته او به شمار می آید.
اگرچه بورخس در ابتدا شهرت خود را از نوشته هایش کسب کرد، اما او در آغاز کار ادبی خود، شاعر بود. دنیل بالدرستون، در لغت نامه زندگی ادبی، می گوید: “بورخس، یکی از شعرای بزرگ امریکای لاتین در قرن بیستم، محسوب می شود”. بورخس در سالهای ابتدایی فعالیت اش، بخشی از یک جنبش افراطی بود، که همین فعالیت او در مضامین سورئالیسم در اشعارش منعکس شده است.
علاوه بر این، داستانهای بورخس مضامین برجسته زیادی دارند. مضامین موجود در کتاب هزارتوهای بورخس تقریبا در تمام آثار دیگر او مشترک هستند، مضامینی مانند رویاها، هزارتوها، آیینه ها، حیوانات، نویسندگان تخیلی، فلسفه، مذهب و خدا. همچنین او اغلب در داستانهایش، به ایده زندگی در زمان حال اشاره دارد- گذشته و آینده ای وجود ندارد. هزارتوها از این لحاظ ویژگی جادویی و افسانه ای دارد، زیرا او اغلب برای بیان ایده های ذهنی اش، از استعاره و نماد استفاده می کند.
هلوئیز جدید یا نامه های دو عاشق
در 9 آوريل 1756 روسو به قصد اقامت در خانقاه پاريس را ترك نقشههاي دامنهداري به خاطرش سير نمود و در عين حال آسايش لذيذ زندگاني صحرايياش تاليف موسسات سياسي خود را تجديد نمود و به تنظيم نسخههاي خليفه سنپير پرداخت. ولي در ماه ژوئن پاي درختان طراوتبخش بيشهها و نغمه بلبل و زمزمه خوشآهنگ آب جاري جويبار رشته خيالات ديگري مخيله او را فرا گرفت آن قسمت حياتي كه تاكنون از آن بيبهره و بايستي به حكم ضرورت بعدا به تعقيب آن مبادرت ورزد به شكل افسانهاي داستاني به خاطرش سير نمود...
همزاد
مولفان: مهرداد وثوقی (مترجم), ژوزه ساراماگو (نویسنده)
این رمان، که متن کاملش برای نخستین بار به فارسی برگردانده میشود، از معدود آثار ژوزه ساراماگو است که نامش در فهرست معروف کتابهایی است که باید پیش از مرگ خواند. قهرمان داستان، معلم تاریخ دبیرستان است. مردی به اسم ترتولیانو ماکسیمو آفونسو، که ازدواج نافرجامی را از سر گذرانده و چندی است با دختری به نام ماریا دپاز آشنا شده است. زندگی روزمره و پیشامدهای ملالآور گذشته، ماکسیمو را به مردی افسرده تبدیل کرده است. روزی همکارش فیلمی به او میدهد تا برای اندک زمانی هم که شده او را از درونگرایی برهاند. ماکسیمو فیلم را میبیند اما، با دیدن صحنهی کوتاهی از آن، شعلهی ماجرایی افروخته میشود که همزاد را در زمرهی پرچالشترین آثار ساراماگو قرار داده است.
ژوزه ساراماگو تنها نویسندهای از کشور پرتغال است که تاکنون توانسته جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کند. سبک و ویژگی داستاننویسی او چنان منحصربهفرد است که میتوان ادعا کرد ساختار نوشتههایش امضای او محسوب میشود. ساختاری که شاید در ابتدا داستان را سختخوان جلوه دهد، اما خواننده همین که اندکی با آن پیش برود، نه تنها از سختخوانی آن دلزده نمیشود، بلکه لذت وافری نیز میبرد.
همه چیز از هم می پاشد
هندرسون شاه باران
مجتبی عبداللهنژاد
هندرسون، شاه باران نوعی رمان سیر و سلوک است. پر از حرفهای فلسفی و ماجراهای کمیک. داستان مردی است که دنبال معنای زندگی میگردد. مردی که همه چیز دارد. ثروت، خانواده، پایگاه اجتماعی... ولی از زندگی راضی نیست. در تلاش برای کشف معنای زندگی سر از آفریقا درمیآورد و روزهای طولانی را با مردم قبایل دوردست اعماق آفریقا میگذراند.
سال بلو خودش رمان هندرسون، شاه باران را بیش از بقیۀ کارهایش میپسندید و همیشه در صدر کارهای مورد علاقهاش از آن نام میبرد.
در فهرست صد رمان برتر قرن بیستم که پایگاه مدرن لایبراری (Modern Library) تهیه کرده است، هندرسون، شاه باران در ردیف بیست و یکم قرار دارد.
هنرمندی از جهان شناور
کازوئو ایشیگورو (Kazuo Ishiguro) (زاده ۸ نوامبر ۱۹۵۴ در ناگازاکی) نویسندهٔ انگلیسی ژاپنیتبار است که خانوادهاش وقتی پنجساله بود به انگلستان مهاجرت کردند. ایشیگورو مدرک کارشناسی خود را در زبان انگلیسی و فلسفه از دانشگاه کنت در سال ۱۹۷۸ و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته نویسندگی خلاقانه در سال ۱۹۸۰ از دانشگاه انگلیای شرقی دریافت کردهاست. او یکی از شناختهشدهترین نویسندگان معاصر انگلستان است و در سال ۱۹۸۶ برای کتاب هنرمندی از جهان شناور برندهٔ جایزهٔ وایتبرِد و در سال ۱۹۸۹ برای کتاب بازماندهٔ روز برندهٔ جایزهٔ بوکر شد. از بین آثار او کتابهای وقتی یتیم بودیم و هرگز رهایم مکن نیز به فهرست نهایی جایزهٔ بوکر راه یافتند. در سال ۲۰۰۸، مجله تایمز او را در رده ۳۲ در بین ۵۰ نویسنده برتر انگلیسی از سال ۱۹۴۵ قرار دادهاست.
ایشیگورو در سال ۲۰۱۷ برنده جایزه نوبل ادبیات شد.رمانهای بازمانده روز و هرگز رهایم مکن او به صورت فیلم سینمایی درآمدهاند.
كازوئو ایشی گورو، نویسنده ژاپنی كه از كودكی در انگلستان زیسته است و از پنج سالگی ژاپن را به همراه والدینش ترك كرده هنوز بیشتر داستان هایش را در فضای ژاپن مینویسد. به قول خودش وقتی درباره ژاپن مینویسد انگار چیزی رمزگشایی میشود. شیوه روایت رمان سیال است. زمان معنای دقیقی در روایت ها ندارد و به گونه یی شناور است. راوی از سال ها پیش روایت میكند و بعد آن روایت را در زمان حال قضاوت میكند. رمان در سال های 48، 49 و 50 روایت میشود و گویی این زمان ها چندان معنای واقعی ندارند و راوی تنها در لحظاتی در این زمان ها به سر میبرد و پس از آن به زمان های گذشته سفر میكند، شاید بار حسرتی را هم كه بر دوش خواننده میگذارد به جهت همین سیر در گذشته داستان است. رمان با شگردهایی كه گویی دارد برای مخاطب به طور خصوصی چیزی را تعریف میكند یا آدرسی را میدهد توانسته خواننده را به فضایی دوستانه بكشاند تا از بار سنگین معنا های درونی رمان كمی بكاهد. اما رمان «هنرمندی از جهان شناور» رمانی است كه خواننده را در دل خود به جهان های شناوری فرا میخواند و ما همراه هنرمند راوی، جهان های شناور او را در سفرهایش به گذشته تجربه میكنیم.
و آفتاب طلوع می کند
در این منظره ی تیره ی مرگ و بی ثباتی، نه فقط نسل برت و جیک و دوستانشان، که همه ی نسل ها گم گشته اند. «و آفتاب طلوع می کند»، مثل کتاب جامعه، ما را نه به یقین مذهبی می کشاند، نه به نیهیلیسم و یأس مطلق. این کتاب که یکی از اندوه بارترین مرثیه های امریکایی است با حالتی شبیه به شکوه تراژیک، بر فضائل به سبک در آوردن این یأس و تاب آوردن فقدان عشق صحه می گذارد. همینگوی هرگز رمانی به این صلابت ننوشت، گرچه هیچ چیز از نبوغش در نگارش داستان کوتاه کم نشد. شور غنایی، کمتر رمانی با این حجم و این شکوه را زنده نگه داشته است.
یکی از با دوام ترین مضامین دهه ی بیست، مرگ عشق در جنگ جهانی اول بود. تمام نویسندگان مطرح، این حادثه را، اغلب به شیوه ای تکه تکه، مثل قطعه ی کوچکی از نمای بزرگ تر دوران پس از جنگ، ضبط و ثبت کردند. ولی به نظر می رسد که فقط همینگوی روح دوران را درک کرد و آن را در قالب داستانی ماندگار منتقل ساخت.
مارک اسپیلکاوات
وات لبخند زدن مردم را دیده بود و فکر می کرد می داند که این کار چگونه انجام می شود. و این حقیقت داشت که لبخند وات، البته وقتی که لبخند می زد، مثلا، بیش از نیشخند یا خمیازه، به لبخند شبیه بود. اما لبخند وات ناقص بود، چیزی کم داشت، و کسانی که برای اولین بار لبخندش را می دیدند، و البته اکثر کسانی که لبخندش را می دیدند برای اولین بار آن را می دیدند، به شک می افتادند که وات قصد دارد دقیقا چه حالتی به چهره اش بدهد. از نظر خیلی ها لبخند او شبیه شکلک بود. وات خیلی کم و به ندرت از این لبخند استفاده می کرد. (از متن کتاب)
والدن (گالینگور)(خشتی)
سید علی رضا بهشتی شیرازی
والدن که اولین بار با نام والدن؛ یا زندگی در جنگل (به انگلیسی: Walden; or, Life in the Woods) منتشر شد، نام کتابی است که هنری دیوید ثورو در سال ۱۸۵۴ میلادی منتشر کرد.
ثورو به مدت دو سال و دو ماه و دو روز در کلبهای چوبی کنار دریاچه والدن در کنکورد، ماساچوست زندگی کرد. او این کلبه را بدست خود در زمینهای دوستش، رالف والدو امرسون، ساخت. ثورو در کتابش از این دو سال میگوید و اینکه چگونه با الهامگیری از طبیعت به تعمق در اجتماع و روابط میان انسانها پرداختهاست. رسیدن به زندگی ساده و خودکفایی از دیگر اهداف ثورو در انجام این آزمایش بودهاست. این تجربه ثورو از فلسفهٔتعالیگرایی سرچشمه گرفته که از موضوعات بنیادین دوران رومانتیسم آمریکایی بودهاست. همانطور که ثورو در کتابش بیان کرده، این کلبه در سه مایلی شهر زادگاهش قرار داشتهاست.
وجدان زنو
وجدان زنو یا اعترافات زنو (به ایتالیایی: La coscienza di Zeno) رمانی از ایتالو اسووو نویسندهٔ ایتالیایی است. این رمان در سال ۱۹۲۳ منتشر شدهاست.
کتاب، تشکیل شده از خاطرات زنو کاسینی که به اصرار روانپزشکش آن را نوشته و نشان دهنده علاقه نویسنده به تئوریهای زیگموند فروید است. این رمان هم مثل نوشتههای قبلی اسووو از طرف منتقدین و خوانندگان ایتالیایی کاملآ نادیده گرفته شد. به شکلی که اگر تلاشهای جیمز جویس برای ترجمه و چاپ آن در پاریس نبود شاید تا به حال از بین رفته بود. در واقع تلاشهای جویس برای معرفی کتاب به منتقدین فرانسوی و ستایشی که آنها از این اثر به عمل آوردند باعث توجه منتقدین ایتالیایی به آن شد. در یادداشت مترجم فارسی وجدان زنو آمدهاست که: شوپنهاور معتقد است که اگر به کل هستی بشر بنگریم جز تراژدی چیزی در آن نخواهیم یافت، در حالی که اگر به جزئیات آن توجه کنیم طنز و کمدی را جلوه گر مییابیم. در وجدان زنو همین دو جنبهٔ زندگی انسان به نحوی استادانه ترسیم شدهاست. وقتی که از ادبیات جدید اروپا صحبت میکنیم و بلافاصله به یاد جیمز جویس، پیراندلو، کافکا، پروست، لارنس، ژید و توماس مان میافتیم، نباید فراموش کنیم که ایتالو اسووو چه از جهت اصالت سبک و چه از جهت غنای ادبی از زمره این پیشگامان ادبیات نوین اروپاست؛ و این سخن آندره تریو را درباره وجدان زنو از یاد نبریم: «یک شاهکار عظیم و باور نکردنی … در طول یک قرن احتمال دارد فقط پنج یا شش اثر به این غنا و عظمت خلق شود.»
وجدان زنو (متن کامل)
وجدان زنو یا اعترافات زنو (به ایتالیایی: La coscienza di Zeno) رمانی از ایتالو اسووو نویسندهٔ ایتالیایی است. این رمان در سال ۱۹۲۳ منتشر شدهاست.
کتاب، تشکیل شده از خاطرات زنو کاسینی که به اصرار روانپزشکش آن را نوشته و نشان دهنده علاقه نویسنده به تئوریهای زیگموند فروید است. این رمان هم مثل نوشتههای قبلی اسووو از طرف منتقدین و خوانندگان ایتالیایی کاملآ نادیده گرفته شد. به شکلی که اگر تلاشهای جیمز جویس برای ترجمه و چاپ آن در پاریس نبود شاید تا به حال از بین رفته بود. در واقع تلاشهای جویس برای معرفی کتاب به منتقدین فرانسوی و ستایشی که آنها از این اثر به عمل آوردند باعث توجه منتقدین ایتالیایی به آن شد. در یادداشت مترجم فارسی وجدان زنو آمدهاست که: شوپنهاور معتقد است که اگر به کل هستی بشر بنگریم جز تراژدی چیزی در آن نخواهیم یافت، در حالی که اگر به جزئیات آن توجه کنیم طنز و کمدی را جلوه گر مییابیم. در وجدان زنو همین دو جنبهٔ زندگی انسان به نحوی استادانه ترسیم شدهاست. وقتی که از ادبیات جدید اروپا صحبت میکنیم و بلافاصله به یاد جیمز جویس، پیراندلو، کافکا، پروست، لارنس، ژید و توماس مان میافتیم، نباید فراموش کنیم که ایتالو اسووو چه از جهت اصالت سبک و چه از جهت غنای ادبی از زمره این پیشگامان ادبیات نوین اروپاست؛ و این سخن آندره تریو را درباره وجدان زنو از یاد نبریم: «یک شاهکار عظیم و باور نکردنی … در طول یک قرن احتمال دارد فقط پنج یا شش اثر به این غنا و عظمت خلق شود.»
وداع با اسلحه
نويسنده: ارنست همينگوی
مترجم: نجف دريابندری
ارنِست میلر هِمینگوی (زاده ۲۱ ژوئیه ۱۸۹۹ درگذشت ۲ ژوئیه ۱۹۶۱) از نویسندگان برجستهٔ معاصر ایالات متحده آمریکا و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات است. وی از پایهگذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایعنگاری ادبی» شناخته میشود.
اين كتاب داستان گرفتار آمدن جواني است به نام فردريك هنري در جنگ بيهودهاي كه هيچكس معناي آن را نميفهمد. سربازانش با آن مخالفند، افسرانش سرخوردهاند و تكليف خود را نميدانند، كسي از كار سردارانش سر در نميآورد. ابتدا فرمان عقبنشيني ميدهند، و آنگاه سر راه مينشينند و افسراني را كه عقبنشيني كردهاند، تيرباران ميكنند. درست است كه فردريك ظاهرا از جنگ جان به درميبرد، ولي پيداست كه جان او ديگر جان سالمي نيست. مردي كه در پايان كتاب زير باران به هتل خود ميرود تا اعماق روحش زخمي و خونين شده است. به نظر ميرسد كه فردريك هنري از آن هنگام به بعد خود را جيك بارنز ناميده باشد.
ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد
پائولو کوئلیو
آرش حجازی
ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد رمانی از پائولو کوئلیو.
داستان درمورد ورونیکای ۲۴ سالهٔ اسلوونیاییست که علیرغم زندگی نرمالش تصمیم به خودکشی میگیرد.
این کتاب تا حدودی بر پایهٔ تجربیات شخصی کوئلیو ازبیمارستانهای روانی مختلف است و حول محور دیوانگی میچرخد. داستان حاوی این پیام است: «عقلانیت انبوهی از دیوانگیهاست».
ولع مقدس
بری آنسورث
مترجم: صبا رستگار
گرسنگی مقدس یک کاوش خیره کننده و جذاب از قدرت، سلطه و طمع است. انگلستان پر از "گرسنگی مقدس" برای گسترش امپراتوری و سود خود، به طور کامل وارد تجارت برده شد و تجارت را در سراسر مستعمرات خود گسترش داد. در این اثر برنده جایزه بوکر، بری آنسورث به دنبال ثروت شکستخورده ویلیام کمپ است، تاجری که آخرین فرصت خود را به یک کشتی برده میبندد. پسرش که به ثروت نیاز دارد زیرا عاشق یک زن طبقه بالاست. و برادرزادهاش که به عنوان پزشک کشتی روی کشتی سوار میشود، زیرا همه چیزهایی را که دوست داشته از دست داده است. زمانی که بیماری در میان بردگان شیوع پیدا میکند و واکنش شدید ناخدا شورشی را برمیانگیزد، سفر به پایان میرسد. ملوانان و بردگان با پیوستن به یکدیگر، جامعه ای مخفی و اتوپیایی را در بیابان فلوریدا راه اندازی کردند تا در انتظار انتقام کمپ جوان و تک فکر باشند.
یادداشت های زیرزمین
- نويسنده : فئودور داستايوسكي
- مترجم : رحمت الهي
یادداشت های زیرزمین تراوشات روح ناآرام مردی است که خود را مریض می پندارد و به دلیل عصیان روحی و رفتارهای ناهنجار عصبی قادر به ایجاد تعامل با دیگران نیست.
از این رو در زیرزمین تنهایی خویش و در کنج عزلت با واگویی اندیشه های خود به محاجه با روح خویش می پردازد.
یادداشت ها از دو قسمت تشکیل شده اند.
در قسمت اول که تاریکی نام دارد این مرد خود و نحوه جهان بینی اش را شرح می دهد در قسمت دوم با عنوان (بر برف غمناک) یادداشت هایی را درباره حوادث و پیشامدهای زندگی او می خوانیم آنچه که در این اثر بیش از هرچیز نظر جلب میکند دقت نظر و تبحر استادانه ای است که داستایوسکی در ورود به زوایای پنهان روح قهرمان داستان و واکاوی کنه ضمیر وی نشان می دهد.
فئودور میخائیلویچ داستایوسکی داستان نویس روسی و از بزرگترین نویسندگان اروپا در قرن نوزدهم است. در ۱۸۲۱ به دنیا آمد. در ۱۸۴۹ به جرم فعالیت علیه تزار به اعدام محکوم شد، اما هنگامی که در صف تیرباران در انتظار مرگ بود به فرمان تزار از اعدام نجات یافت. وی پس از آزادی از زندان به ادبیات روی آورد و به خلق آثاری پرداخت که در ادبیات جهان به جاودانگی رسیدند. معروف ترین آثار او عبارتند از: ابله، جنایت و مکافات، برادران کارامازوف، قمارباز، و...
داستایوسکی در فوریه ۱۸۸۱ درگذشت.
یوزپلنگ
یادداشت های زیرزمینی
فیودور داستایفسکی
حمیدرضا آتش برآب
داستایوفسکی از جمله متفکران برجسته عصر حاضر است. در اهمیت او همین بس که بزرگان تفکر معاصر غرب به آثارش توجه داشته اند و از او ستایش کرده اند. داستایفسکی از نویسندگان اندک شماری است که نیهیلیسم روزگار ما را به ژرفی دریافته و بیان کرده است.
در میان آثار او، «یادداشت های زیرزمینی» آیینه تمام نمای روزگار ما و نقد حال انسان بیمار آخرالزمان است که بیماری تا عمق وجودش ریشه دوانیده است، ولی او هم چنان از باور آن سر باز می زند. این حکایات از ارزش های از ارزش افتاده ای سخن می دارد که منشأ بحران عالم غربی است.
تعریض ها و کنایات داستایوفسکی در این یادداشت ها همه به قدرتی است که قائمه عالم کنونی است و این عالم را راه برده اما اکنون دچار تزلزل و بحران سهمناکی است که نشانه هایش در همه عالم پیداست. داستان «یادداشت های زیرزمینی» گزارشی است از وضع بشر در دوره جدید، گزارشی که به جامه مبدل افسانه درآمده است.
یادداشت های یک دیوانه
نام نویسنده : نیکلای گوگول
نام مترجم : خشایار دیهیمی
وجه مشخصهٔ داستانهای گوگول سادگی قصهنویسی، ویژگی قومی، امانت محض نسبت به زندگی، و بکر بودن و سرزندگی خندهآور آنهاست که همیشه تحتتأثیر احساس عمیق غم و دلتنگی قرار میگیرد. همهٔ این ویژگیها یک منبع دارند: گوگول شاعر است، شاعر زندگی حقیقی.
اولین تأثیری که هر یک از قصههای گوگول بر خواننده میگذارد این است که با خود بگوید: «چقدر همهٔ اینها ساده، عادی، طبیعی، و حقیقی است، و درعینحال چقدر بکر و تازه.» این سادگی قصهنویسی، این صراحت لهجه، این پرهیز از نمایشپردازی، این پیشپاافتادگی و معمولی بودن اتفاقات قصهها، علائم حقیقی و قطعی خلاقیت هستند: این شعری حقیقی است، شعر زندگی خود ماست.
تقریباً همهٔ قصههای گوگول کمدیهای سرگرمکنندهای هستند که با هیچوپوچ شروع میشوند، با هیچوپوچ ادامه مییابند، و به اشک ختم میشوند، و در پایان، زندگی نام میگیرند. قصههایش همگی همینطورند: اولش سرگرمکننده، سپس غم! زندگی خود ما هم چنین است: اولش سرگرم کننده، و بعد غم. چقدر شعر، چقدر فلسفه، و چقدر حقیقت در اینجا نهفته است!