قرار ملاقات با زندگی
زالیا کاهاوته
مترجم: آذر شعله
...یک هنرپیشه که شب و روز فقط یک نقش را اجرا می کند روزی بالاخره با آن نقش یکی میشود. من دچارچنین عارضهای شده بودم. سیزده سال و نیم تمام، نقش فردی بینا را بازی کرده بودم و ایفای چنین نقشی برایم کاملاً عادی شده بود. زندگی من سخت و پراسترس و بیاندازه مشقتبار سپری میشد اما اگر امکانات و شرایطش هم موجود بود خواستار عوض کردنش نبودم. انسان حیوانی است که بندۀ عادتهای خود است. علاوهبراین، دیوار ساختهشده از دروغی که دور خود کشیده بودم نهتنها مرا دربرابر خطرات بیرونی بلکه در برابر مشکلات و معضلات روحی وروانیای که داشتم محافظت میکرد و درست زمانی که آن دیوار شروع به فروریختن کرد پناهگاه خود را ازدست دادم.