آنتیگون
حکم مرگ
راوی در این داستان پیچیده فلسفی حکم مرگ ژ است که هر روز بالای سر او ظاهر می شود. حتی در جایی از داستان ژ راوی را نشانه می رود و او را مرگ خطاب می کند. راوی در نهایت با تزریق مرفین کار ژ را یکسره می کند. سایر شخصیت های داستان نیز چاره ای ندارند جز تسلیم به مرگ ژ . جز اینکه کمکی باشند برای به پایان رسیدن ژ در حکم مرگ. بلانشو فیلسوف و نویسنده فرانسوی و از نویسندگان مهم دهه چهل میلادی است که خود انزوا و مرگ را تجربه کرد. او هرگز حاضر به هیچ مصاحبه ای نشد و یک بار نیز بر اثر اشتباه پژشکی تا دم مرگ رفت. او طی عمل یک اشتباه پژشکی مرگ را تجربه کرد و از آن پس این تجربه سایه سنگینی بر تمامی آثارش گذاشت. نوشته های او سراسر درباره مرگ است.
سفر به دور اتاقم
ه ه ح ه؛ هایدریش، هوش و حواس هیملر
«قهرمانان این ماجرا شخصیتهای داستانی نیستند یا اگر هم، بر اثر اشتباه من، به شخصیتی داستانی بدل شدهاند، من خود مایل نیستم با آنان چنین رفتار کنم. من با دلی سرشار از اندوه، بیآنکه ادامهی مطلب را به ادبیات تبدیل کنم یا دستکم بیآنکه چنین تمایلی داشته باشم، برایتان خواهم گفت برسر آنان که در روز هجدهم ژوئنسال ۱۹۴۲ هنوز زنده بودند چه آمد.»
برندهی جایزهی رمان اول گنکور ۲۰۱۰ جزو فهرست بهترین کتابهای سال نشریهی لیر ۲۰۱۱ نامزد نهایی جایزهی انجمن ملی منتقدان کتاب آمریکا ۲۰۱۲ کتاب برجستهی سال نیویورک تایمز ۲۰۱۲