آخرین قارون
اسكات فيتز جرالد
ترجمه: عليرضا كيوانينژاد
با اين كه هيچوقت روي پرده سينما نبودهام اما بزرگشده صنعت فيلم هستم. بعدها به من گفتند دودولف والنتينو به تولد پنجسالگيام آمده بود. اين را گفتم كه بگويم قبل اين كه دست چپ و راستم را بشناسم دورادور ميدانستم جريان چيست. يكبار ميخواستم خاطراتم را با عنوان دختر يك تهيهكننده بنويسم اما در هجدهسالگي واقعا چيزي در اينباره براي نوشتن نداريد. شايد هم اين دست سرنوشت بود وگرنه به بيمزگي ستون لولي پارسون ميشد. مثل هر مرد ديگري كه ميتواند در كار كتان يا فولاد باشد پدرم در صنعت فيلمسازي مشغول بود و من هم با اين مسئله كنار آمده بودم. در بدترين حالت ميشد گفت من هاليوود را مثل روح سرگردان خانهاي جنزده پذيرفته بودم. ميدانستم كه بايد با اين مسئله مشكل داشته باشم اما نداشتم.