دومین شانس
همزمان با پایان جنگ دوم جهانی و سقوط فاشیسم در آلمان و آزادی بشر از یوغ نظام هیتلری و درست هنگامی که در بخشی از اروپا و امریکا از پای درآمدن غول نازیسم را جشن گرفتند در بخش دیگری از جهان غرب نوع جدیدی از نظام سلطه رفته رفته ریشه های خود را در خاک مستحکم می کرد؛ سوسیالیسم تحت لوای روسیه کمونیستی با شعارهایی که بر پیشانی نشان داس و چکش داشتند بر اروپای شرقی سایه افکند و اندک اندک این بخش از اروپا تحت قیومیت برادر بزرگ تر، اتحاد جماهیر شوروی، بلوک شرق را به وجود آورد. در این زمان اروپا با موج جدیدی از مهاجران روبرو شد که این بار از وحشت کمونیست ها شهر و دیار را ترک کرده و به آغوش دیگر کشورها پناه بردند.
کنستان ویرژیل گئورگیو نویسنده رومانیایی در رمان دومین شانس تصویرگر این برهه خطیر از زندگی مردم اروپای شرقی و به خصوص میهن خود، رومانی است. رمان دومین شانس با هیچ کس سر سازش ندارد تیغ تیز انتقاد ویرژیل گئورگیو به همان نسبت که ددمنشی های نظام فاشیستی آلمان و متحدانش را به باد ناسزا می گیرد جنایات و خونریزی های حزب حاکم کمونیسم در رومانی و شوروی را نیز که با رنگ و لعاب برابری و مساوات و احقاق حق کارگران و کشاورزان به وقوع می پیوندد محکوم می کند. نویسنده از این هم فراتر می رود و سخت به مناسبات مبتنی بر سود و سرمایه که بخش دیگری از جهان غرب یعنی دنیای به اصطلاح آزاد سرمایه داری را شکل می دهد، می تازد.
دیوان حکیم سوزنی سمرقندی
به اهتمام دکتر ناصرالدین شاه حسینی
سوزنی سمرقندی یکی از مشهورترین و ماهرترین شاعران هجاگو زبان فارسی بود که در هجو معانی خاصی را ابداع کرد و دیوانی از خود به یادگار گذاشت. او در سده ششم هجری فعالیت میکرد.
دیوان سوزنی سمرقندی نخستین بار توسط ناصرالدین شاه حسینی تصحیح و با مقدمهای منتشر شد. این دیوان تنها نسخه کامل اشعار سوزنی به همراه هزلیات او به شمار میآید.
سوزنی سمرقندی شاعری سبکی ساده و شیرین داشت و از مفاهیم حدیث و تفسیر در اشعارش بهره میبرد. او به شیوهای روشنفکرانه شعر میسرود و از کلمات عربی و ترکی استفاده میکرد. سوزنی از ترکی و کلمات زبانهای ماوراءالنهری نیز در شعرهای خود بهره میبرد.
سوزنی سمرقندی شعرهای خود را به دو دسته تقسیم میکند. او هزلیاتی میسرود که مفاهیم نامناسب را با شیوهای استادانه به نظم میکشید و از لحاظ سبک شاعری بسیار جذاب هستند. همچنین او شعرهای جدی دارد که در آنها به مدح بزرگان و سلاطین میپرداخت یا مسائل اخلاقی و دینی را مطرح میکرد.
دیوان سروش اصفهانی (۲جلدی)
تصحیح دکتر محمد جعفر محجوب
میرزا محمدعلی سدهی اصفهانی با تخلص سروش و لقب شمسالشّعراء (۱۸۱۳ – ۱۸۶۸ میلادی) مَلِکالشعرای دربار قاجاری بود که از شاعران دورهٔ بازگشت ادبی ایران شمرده میشود. بیش از همه، در قصیدهسرایی به سبک حافظ و سعدی و دیگر شاعران سبک عراقی توانا بودهاست.
میرزا محمدعلی سروش سدهی اصفهانی ملقب به شمس الشعرا در حدود سال ۱۲۲۸ هجری در قریه سده یا همان خمینی شهر کنونی دیده به جهان گشود. پدرش قنبر علی از دهقانان اصفهان بود. میرزا محمدعلی سروش سدهی اصفهانی در آغاز جوانی شغل پدر را دنبال میکرد ولی بعد از فوت پدر برادرانش با وی بنای ناسازگاری گذاشته او را به قهر از خانه پدری بیرون کردند. وی ناگزیر از زادگاه خویش یعنی خمینی شهر به اصفهان آمد و به راهنمایی ارباب ذوق، به خدمت علامه بزرگ حاج سید محمد باقر بید آبادی که از اجله علمای اصفهان بود رسید و در سایه حمایت و تشویق آن استاد سخنشناس شعر دوست، شهرت پیدا کرده و در میان شعرا و فضلای اصفهان معروف گردید. در آن زمان آوازهٔ شهرتش از اصفهان به دیگر شهرهای ایران رفت تا به ربار پادشاهان قاجاریه راه یافت. میرزا محمدعلی سروش سدهی اصفهانی بعد از قرآنی، بزرگترین قصیده سرای دوره قاجاریه است که گوی سبقت را از دیگران ربود. میرزا محمدعلی سروش سدهی اصفهانی در سوردن قصیده، بیشتر شیوهٔ فرخی و امیر معزی را دنبال میکرد. از سرودههایش چنین بر میآید که وی مردی بسیار پاک اعتقاد و پرهیزگار بودهاست.
میرزا محمدعلی سروش سدهی اصفهانی نزدیک به ۱۵ سال در تبریز به سر برد و در تمام دورهٔ ولیعهدی ناصرالدین شاه در دستگاه وی عزت و احترامی بسزا داشت. در سال ۱۲۶۴ هجری که ناصرالدین شاه از تبریز به تهران عزیمت و بر تخت سلطنت جلوس کرد؛ میرزا محمدعلی سروش سدهی اصفهانی نیز به دربار رفته و تا پایان عمر از محرمان و ملازمان شاه بودهاست. مقام و جایگاهش نزد ناصرالدین شاه به جایی رسید که به سال ۱۲۷۱ هجری در مقابل یک قصیده بیست هزار اشرفی طلا از شاه گرفت و به لقب شمس الشعرایی ملقب گردید. مطلع قصیده ای که ناصر الدین شاه او را لقب شمس الشعرا داد:
افسر خوارزمشه که سود به کیوان | با سرش آمد در این مبارک ایوان |
دیوان کامل حکیم سوزنی سمرقندی
تصحیح و مقدمه و شرح احوال: دکتر ناصرالدین شاه حسینی
شمسالدین تاجالشعرا محمدبن علی سمرقندی، سوزنیِ سمرقندی (درگذشتهٔ ۵۶۲ یا ۵۶۹ هجری قمری) شاعر ایرانی قرن ششم هجری است. وی همچنین در شعرهای خویش، خود را به نامهای محمد، عمر و بوبکر خوانده و خود را ملقب به حکیم سوزنی نموده است. مولد او را عوفی نسف (نخشب)، واقع در نزدیکی سمرقند، میداند. وفات او را رضاقلی خان هدایت ۵۶۲ و دولتشاه سمرقندی در ۵۶۹ نوشته و از اشعار شاعر حیات او در سال ۵۶۰ مسلم میشود. پدر وی نیز با نام «مسعود» شاعر بوده است. وی در شعرهایش خود را به سلمانفارسی منتسب میداند.
وی در ابتدای جوانی برای کسب دانش به بخارا رفت و به قول عوفی بهسبب تعلق خاطر به شاگرد سوزنگری به آموختن آن صنعت مشغول شد. سوزنی سمرقندی معاصر ارسلان خان محمد از آل افراسیاب و سنجر آتسزبن محمد خوارزمشاه بودهاست.
وی با عمعق بخاری، سنایی غزنوی، انوری ابیوردی، محمد معزی، ادیب صابر و رشیدی سمرقندی معاصر بودهاست و با برخی از آنان را هجو کرده و به تیغ زبان خود آزردهاست. سوزنی شاعر هجا و بدزبان بوده و در هجو معانی خاص ابداع کردهاست. قصاید و قطعات وی سهل، صریح و فصیح است. میگویند که وی در اواخر عمر دست از هجو و هزل کشیده و استغفار کردهاست.
دیوید کاپرفیلد
دیوید کاپرفیلد (David Copperfield)، نام رمانی نوشتهٔ چارلز دیکنز نویسندهٔ انگلیسی و نیز نام شخصیت اصلی همین داستان است. این کتاب برای نخستین بار در سال ۱۸۵۰ میلادی منتشر شد. دیکنز آن را از سایر کتابهای خود برتر میدانست شاید از این رو که حوادث هیجانانگیز و بسیاری از عناصر داستان برگرفته از رخدادهای زندگی خود او است و میتوان گفت بیش از دیگر رمانهای او، قالب اتوبیوگرافی دارد. شخصیت اصلی این داستان، دیوید کاپرفیلد، کودک مورد علاقه خود دیکنز نیز میباشد.
راحه الصدور و آیه السرور در تاریخ آل سلجوق
نویسنده: محمد بن علی بن سلیمان راوندی
مصحح: مجتبی مینوی
کتاب راحه الصدور و آیه السرور یکی از کتابهای مفید و مهمی است که در قرن ششم تألیف یافته و مؤلف آن نجم الدین ابی بکر محمدبن علی بن سلیمان راوندی از دانشمندان و خطاطان و هنرمندان روزگار خویش بوده است.
خاندان مؤلف در عراق به حسن خط و انواع هنر از تذهیب و تجلید و ادب عربی و پارسی آراسته و معروف بوده اند و خال او تاج الدین ابوالفضل احمدبن محمد بن علی راوندی از فقها و دانشمندان عراق به شمار می رفته و در خط و لغت و فقه و خلاف و تفسیر و حدیث و لغت و شعر پارسی و تازی استاد و واعظ و مذکر و مدرس چند مدرسه در شهر همدان بوده و مصنف مدت ده سال در خدمت او به سر برده و کسب فضل و معرف کرده و در همین روزگار عیون شهرهای عراق را پیموده و فن خط و تذهیب و تجلید آموخته و از این راه کسب معاش می نموده است.
ربه کا
دام دافنه دو موریه، بانو براونینگ (به انگلیسی: Dame Daphne du Maurier, Lady Browning) متولد۱۳ مه، ۱۹۰۷ در لندن - ۱۹ آوریل، ۱۹۸۹ که بیشتر با نام دافنه دوموریه (Daphne du Maurier) در دنیای ادبیات شناخته شدهاست، یک رماننویس و نمایشنامهنویس معروف بریتانیایی است که بیشتر شهرتش را مدیون رمان ربهکا (۱۹۳۸) میباشد. همچنین داستان کوتاه او به نامپرندگان نیز معروف است. بعدها این دو کتاب توسط آلفرد هیچکاک به فیلم تبدیل شدند. کورن وال، محلی که این نویسنده به آن ارادت و علاقه فراوانی داشت به عنوان لوکیشن بسیاری از رمانهای او مورد استفاده قرار میگیرد. او در جایی نوشتهاست «کورن وال» به او آزادی نوشتن، پرسه زدن، راه رفتن و… تنها بودن را دادهاست. دوموریه ازخواهران برونته به عنوان دو تن از نزدیکترین الهام دهندگان ادبی خود یاد میکند و بهترین کار او یعنی ربه کا با رمانتیسیسم گوتیک مشابهی همچون آثار آنها نوشته شدهاست. او در سال ۱۹۶۱ یک اثر بیوگرافی از «بران ول» برادر خواهران برونته نوشت».
ربه کا
خانم دافنه دوموریه ، دومین دختر سر جرالد دو موریه ، آكتور معروف و زبردست انگلیسی نویسندگی را با نوشتن كتابی درباره پدرش آغاز كرد و سپس آثار مشهوری مانند ربه كا ، میكده ژامائیك ودختر عموی من راشل را به رشته تحریر درآورد. داستان در باب زن جوان خدمتكاری است كه با مردی ثروتمند آشنا می شود و مرد جوان به اوپیشنهاد ازدواج می كند. دختر جوان پس از مدتی زندگی پی می برد مرد جوان ، همسر زیبای خود را در یك حادثه از دست داده و سیر داستان پرده از این راز بر می دارد كه زن جذاب و متوفی مرد جوان ، زنی فاسد و هوس باز بوده و شوهر جوانش شبی كه او منتظر معشوقه اش بوده، وی را با یك گلوله به قتل رسانده است. به آتش كشیده شدن قصر مرد ثروتمند و افشای راز همسر جذاب و زیبایش نشانی از حقایق و نیمه پنهان وجود آدمها است كه با ظاهری آراسته و با شكوه پوشانده شده است. در حالی كه در داخل این ظاهر براق و خیره كننده ، آدمها در حال زجر كشیدن و زجر دادن یكدیگر هستند و هیچیك از این حقایق به چشم افراد ساده دل و ظاهر بین كه از خارج این زندگی به آن نگاه می كنند ، نمی آید.
رستم التواریخ
رستمالتواریخ اثری از محمدهاشم آصف از مورخین دوره زندیه و اوایل قاجار است که تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در دوره سلطنت شاه حسین صفوی و استیلای افاغنه و افشاریه و زندیه تا آغاز دوره قاجار را روایت میکند. کتاب رستمالتواریخ در سال ۱۳۴۸ به تصحیح محمد مشیری توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شده و دومین بار در سال ۱۳۸۱ توسط عزیزالله علیزاده تصحیح و در انتشارات فردوس در تهران منتشر شدهاست.
نویسنده کتاب با دو لقب «رستم الحکما» که پدرش به او داده و «صمصام الدوله» که از فتحعلی شاه قاجار دریافت داشته، خود را معرفی کردهاست. تاریخ تولد وی ۱۱۷۹/۱۱۸۰ هجری قمری (۱۷۶۶/۱۷۶۷ میلادی) است.
رنج و سرمستی
این رمان شامل زندگی نامه و سرگذشت خالق هنر و مجسمه ساز،میکل آنژ است.در زمان خواندن این کتاب،همزمان با او رنج میکشیم و سرمست میشویم.میکل آنژ به نقاشی تشریحی میپرداخت.در ابتدا وی تنها توجه عمده اش به مرمر بود و اینکه چه چیزی میتواند از آن استخراج کند.همواره خواستار آن بود که مجسمه هایش نمودار و آیت چیزی مهم باشند.تعهد دشوار او به خودش آن بود که در دل مرمر وروحی تابنده بازنهد،و با این وجود،حتی در موضوع های مذهبی نیز احساسش عمیقا متوجه تمامی انسانی بود که می تراشید.تمامی اعضای پیکر بایست زنده میبود.او معتقد بود هنر یک دشمن دارد و آن جهل است.هر اثر هنری تمثال سازنده آن است.مجموعه آثار میکل آنژ شامل؛هرکول،بام،شام و...است.
میکلانجلو بوناروتی (به ایتالیایی: Michelangelo Buonarroti) یا میکلآنژ (به فرانسوی: Michel-Ange)، (زاده ۶ مارس ۱۴۷۵ - درگذشته ۱۸ فوریه ۱۵۶۴)، نقاش، پیکرتراش، معمار و شاعر ایتالیایی است. میکلآنژ یکی از هنرمندان نابغه تاریخ و معروفترین چهره رنسانس ایتالیا است.
روانشناسی: هیپنوتیزم (متن کامل ۸۰۸ صفحه)
هیپنوتیزم یا خوابگری شاخهای از علم روانشناسی است که در آن به وسیله تلقین، شخص در حالت خاصی ازهوشیاری قرار می گیرد.هیپنوتیزم یا به طور دقیقتر هیپنوز موجب تسلط دیگری بر فرد نمی شود بلکه دیگری با ضمیر ناخودآگاه آدمی به مکالمه و القای تلقینات می پردازد.همه هیپنوزها نحوی خودهیپنوتیزم است و هیپنوتیزور خارجی فقط مامای هیپنوز از درون انسان استو آن را می زایاند.همه مکاتب و عرفا به نحوی با هیپنوز درگیر بوده اند .
ضمیر ناخودآگاه تنها یک تئوریست که توضیح حقایق روی آن سوار می شود.هیپنوتیزور نمی تواند هرآنچه دوست داشت به سوژه تلقین کند.هیپنوتیزم یک امر خارق العاده نیست و کارایی عجیب و غریب ندارد. اگر هم اثار غریبی داشته باشد در عده کمی دارد و خیلی قابل تکرار و تایید نیست لذا از منظر علم رسمی پاره ای غرایب مشاهده شده در هیپنوز قابل اعتبار و برداشت کلی نیستند. ( مبحث شستشوی مغزی البته در این وادی مطرح است ولی میزان پایداری این کارها باید بیشتر ارزیابی شود.)
هیپنوز خواب نیست، امواج مغزی در این حالت با امواج مغزی حالت خواب در بسیاری موارد فرق می کند. از یک منظر هیپنوز با تلقین معمولی هم فرق دارد چرا که مناطقی که بر اثر تلقین تحریک میشود با مناطق تحریک شده هنگام هیپنوز متفاوت است.در طی این فرآیند، شخص هیپنوتیزور قادر است هر آنچه در نظر دارد به شخص هیپنوتیزم شده القا کند زیرا در این حالت تلقینات هیپنوتیزور بجای حواس بدن عمل میکند و ضمیر ناخودآگاه انسان را تحت کنترل خویش قرار میدهد.البته هرآنچه هیپنوتیزور میخواهد به هیپنوتیزم شوند تحمیل و تلقین نمی شود. هیپنوز جبر ایجاد نمی کند.
کتاب روانشناسی هیپنوتیزم یک کتاب بسیار مفید در زمینه علم روانشناسی و روان درمانی می باشد . سنگین ترین اصول روانشناسی با قلم زیبا و روان استاد کابوک تبدیل به داستانهای بسیار زیبا و آموزنده میشود. با مطالعه این کتاب اسرار نهفته در علم هیپنوتیزم بر شما آشکار خواهد شد و با دیدی متفاوت بر این علم اسرار آمیز نگاه خواهید کرد .مطالعه این کتاب بسیار مفید را به تمامی کسانی که به علوم روحی مانند یوگا ،مدیتیشن، ریکی و کلیه طریقت ها و روشهایی که برای مکاشفه وجود دارد توصیه میشود.
روح القوانین
کتاب روح القوانین منتسکیو شامل سی و یک فصل است. با پیشرفت اثر از یکپارچگی فصول آغازین کاسته می شود. فصل اول تاهشتم به تعریف قوانین طبیعی و بشری و طبیعت حکومت ها و اصول حکومت ها و نحوه تناسب بین قوانین با اصول حکومت ها و فساد اصول حکومت هاست. در فصل های نهم تا سیزدهم به بررسی قوانین و رابطه شان با نیروی دفاعی دولت ، با آزادی و امنیت و با ابزارهای حکومتی(مالیات ها و درآمدهای عمومی) می پردازد.نظریه آزادی سیاسی که از طریق تقسیم قوا می تواند تنظیم شودد از این پنج فصل نتیجه می شود. از فصل چهاردهم الی آخر نیز به بررسی تاثیر شرایط اقلیمی و خاک و اعتقادات مذهبی و پول و تجارت و جمعیت بر قانونگذاری و همچنین نحوه تدوین قوانین می پردازد. یکی از مهمترین قسمت های روح القوانین نیز میتوان مدیحه سرایی های وی از نظام سیاسی انگلستان دانست که وی نهادهای آزادی در انگلستان را معلول این نهادها می داند. قانون در نظر منتسکیو به وسیعترین مفهوم خود عبارت از روابطی ضروری هستند که از طبیعت موجودات ناشی می شوند، در این معنی همه موجودات قوانی خاص خود را دارند. انسان در امور مربوط به خود علاوه بر قانون طبیعی، دارای قانونی است که ساخته خود اوست و قانون وضع شده نام دارد. قوانین طبیعی ثابتند اما قوانین وضع شده به تناسب آب وهوا و اقلیم و اخلاق و عرف و مذهب(روح کلی جامعه) متفاوت و نسبی هستند و از جامعه ای تا جامعه دیگر متفاوتند. قانون وضع شده خوب آن است که با قوانین طبیعت تغایری نداشته باشد. منتسکیو غایت حکومت را صلح و امنیت می داند و شرط اصلی نیل به این غایت را اعتدال می داند و نتیجه می گیرد که روح قانونگذاری باید مبتنی بر اعتدال باشد.وی مشهورترین منادی تفکیک قواست و معتقد است بدون تفکیک قوا آزادی محقق نمی شود و با ید فاتحه همه چیز را خواند. وی حکومت ها را بر سه نوع جمهوری، مشروطه، استبدادی تقسیم می کند ام اوی معتقد است اصلا نوع استبدادی، حکومت نیست.
ریشه ها
ریشهها، اثر الکس هیلی، نویسنده معاصر امریکایی است. او در این داستان، زندگی خانواده و نیاکانش را به تصویر میکشد. پیام محوری این داستان، وضعیت نابسامان امریکاییان افریقاییتبار و بیان رنجها و کاستیهای زندگی آنها در دوران بردهداری و پس از آن است. در نگاهی دقیقتر، نویسنده به شناساندن مفاهیم تبعیضنژادی، بردگی، بیگاری و زیر تملک دیگران بودن میپردازد و آن را محکوم میکند. این نیمهمستند که به شکل رمان نوشته شده و بیانی واقعگرایانه دارد، با زایش قهرمان اصلی داستان «کونتا کینته» در دهکدهای مسلمان و در باختر قاره افریقا آغاز میشود. او با فرهنگ سنتی رشد میکند و زندگی آرام و بیدغدغهای را به همراه خانواده و قبیلهاش میگذراند. اما تراژدی از جایی آغاز میشود که بازرگانان برده، او را غافلگیر کرده و میربایند. او به همراه عدهای دیگر در بدترین وضع با کشتیهای تجارت برده به امریکا برده میشود.
زندگی، جنگ و دیگر هیچ
زنگها برای که به صدا در میآید
نام نویسنده : ارنست همینگوی
نام مترجم : رحیم نامور
زنگها برای که به صدا درمیآید از مشهورترین آثار رماننویس صاحبنام امریکایی، ارنست همینگوی است. موضوع داستان جنگ داخلی اسپانیا میان جمهوریخواهان و سلطنتطلبان فاشیست است. رابرت جوردان امریکایی که مأموریت انفجار یک پل استراتژیک را دارد داوطلبانه به ارتش جمهوریخواهان و گروهی از چریکهای منطقة سگوویا میپیوندد. جوردان در جریان فعالیتهای نظامی به دختری بهنام ماریا دل میبندد. سرانجام پس از انفجار پل مزبور، جوردان به علت شکستگی پا ناچار از گروه بازمیماند و بدینترتیب بر سر آرمان خویش جان میبازد. ارنست همینگوی (1898 ـ 1961) از نویسندگان برجستة امریکایی و برندة جایزة نوبل ادبیات است. وی در ایلینویز امریکا زاده شد. در جنگ جهانی اول داوطلبانه به خدمت ارتش درآمد. اما ضعف بینایی سبب شد تا بهعنوان راننده آمبولانس در نزدیکی جبهة ایتالیا به خدمت گرفته شود. وی مدتی نیز بهعنوان خبرنگار جنگی فعالیت میکرد. همینگوی سرانجام در ژوئیه سال 1961 در حین پارک کردن تفنگ شکاریاش کشته شد و یا به قولی خودکشی کرد.
ژرمینال
ساخت دولت در ایران از اسلام تا یورش مغول
غلامرضا انصاف پور
یک واقعیت آشکار این است که ظهور تمام پیامبرها در جوامع مبتنی بر نظام برده برداری بوده ،به ویژه در موقعی که ستم طبقاتی در اوج خود ،سیر می کرده است . چنان که ابراهیم در بابل و موسی در مصر و عیسی در قلمرو روم و بالاخره حضرت محمد(ص) در عربستان بعثت کردند .
درآن زمان ها با وجود شدت ستم طبقه ای بر طبقه ی دیگر ،آن چه می توانست مطرح باشد ،رفع این ستم و دفع شرارت های ضد اجتماعی طبقه ی حاکم بود . اسلام نیز با همان ویژگی ها و در همان مقتضیات به ظهور رسید . بنا بر این ،از لحاظ تاریخی زمینه ی حل مسئله ی اختلاف طبقاتی وجود نداشت ،بلکه هدف آن دین،استقرار دموکراسی سیاسی و حقوقی بود .
... متأسفانه،این دموکراسی سیاسی و حقوقی، با قلب ماهیت اجتماعی اسلام به امپراتوری های بنی امیه و بنی عباس و همانند های بعدی آن و با شدت یافتن دوباره ی امتیازات طبقاتی ،کارایی خود را از دست داد .
علی رغم آن که اسلام ،کسانی را که زر و سیم می اندوزند و دست رنج مردم را به صورت سرمایه به خود ،اختصاص می دهند وآن را در راه رستگاری همگان به کار نمی برند ،به عذابی سخت تهدید کرده:"والذین یکنزون الذهب والفضه و لا ینفقونها فی سبیل الله،فبشرهم بعذاب الیم". می بینیم از همان زمان معاویه،چنان ستمگری هایی به خاطر اندوختن زر و سیم و غارت دست رنج مردم رواج پیدا می کند که هیچ کس بر مال و جان خود ،امان نمی یابد .
برای آن که معلوم باشد که اسلام تا چه حد با سیم و زراندوزی و سرمایه ،مخالف است ،یک خبر دیگر هم در این جا آورده می شود:در کتاب "وافی"به نقل از کتاب "تهذیب"ِ شیخ توسی (قرن سوم )نوشته:"حضرت صادق فرمود:هیچ گاه ،هیچ کس نمی تواند ده هزار درهم نقد از راه حلال جمع کند " . و باز امام صادق می فرماید:"خدا اگر سی هزار درهم نقد به بنده ای داد،خیر او را نخواسته است ".