فصلهای درون
جوانگ دزو
مترجم: بهزاد برکت؛ هرمز ریاحی
چوانگ تزو که هزاران سال در سنت معنوی چینی مورد احترام است، در کنار تائو ته چینگ به عنوان کلاسیک پایه گذار تائوئیسم ایستاده است. فصلهای درونی تنها بخش پایدار این متن است که به طور گسترده اعتقاد بر این است که کار خود چوانگ تزو است و قدمت آن به قرن چهارم قبل از میلاد میرسد. بینش های تائوئیستی چوانگ تزو، شوخ و جذاب، با تغزل شعر، به موقع و ابدی است و عمیقاً به بوم شناسی معنوی توجه دارد. در واقع، تائوی چوانگ تزو رد کلی رویکرد انسان محور بود. ذن سرچشمههای خود را به ریشههای تائوئیستی برمیگرداند.
اما این یک متن باستانی است که جلوه شگفتانگیز مدرنی را به همراه دارد. با نثر جسورانه و شگفتانگیز، «بافت دیوانه و رها شدن فلسفی» اصل را به تصویر میکشد. قسمتهای خارقالعاده فصل های درون - که در آن حتی پرندگان و درختان به ما چیزهایی را میآموزند که میدانند - مجموعهای وحشی از شخصیتها، بازی آزادانه با زبان و طنز سورئال را ارائه میکنند. و با دستورالعمل تند چوانگ تزو در مورد تائو، داستانهای کوتاهی هستند که غالباً خشن و زمخت و سرشار از طنز و پارادوکس هستند.
در عمیق ترین سطح خود، فصل های درونی مراقبه ای در مورد اسرار خود دانش هستند. مقدمه مترجم به ما یادآوری می کند: «گزاره های چوانگ تزو» به نظر می رسد که دائماً در حال تغییر و تحول هستند، زیرا او کلمات و مفاهیم را فقط برای رهایی ما از کلمات و مفاهیم به کار می گیرد. ترجمه حیاتی جدید هینتون باعث می شود این متن باستانی از دوران طلایی فلسفه چینی برای خوانندگان معاصر زنده شود.
قصه های برادران گریم
یاکوب گریم، ویلهلم گریم
هرمز ریاحی، نسرین طباطبایی، بهزاد برکت
برادران گریم (به آلمانی: Die Brüder Grimm، یا Die Gebrüder Grimm)، یاکوب (۴ ژانویه ۱۷۸۵ – ۲۰ سپتامبر ۱۸۶۳) و ویلهلم گریم (۲۴ فوریه ۱۷۸۶ – ۱۶ دسامبر ۱۸۵۹)، اهل هاناو، دانشوران آلمانی بودند که به علت انتشار داستانهای فولکلور پریان مشهور شدند. آنها مطالعاتی در زمینه زبانشناسی داشتند (مانند قانون گریم) و یک فرهنگ لغات برای زبان آلمانی هم نگاشتند.
معروفترین داستانهای فولکلور آنها عبارتنداز: «سفید برفی»، «راپونزل»، «سیندرلا»، «هانسل و گرتل»، «شنل قرمزی» و «شاهزاده خانم و قورباغه»
و. ھ. اودن شاعر انگلیسیتبار امریکایی قصههای برادران گریم را جزو معدود کتابهای بنیادین فرهنگ غرب میداند. برادران گریم سالها با عشق و سختیهایش سفرها کردند تا اصیلترین روایت از قصهها را بیابند؛ آنها قصهها را بازماندهٔ اسطورههای کهن میدانستند و باور داشتند که میتوان بر بستر قصهها خدایان و پهلوانان اساطیر را بازسازی کرد. چه بسیار زنان و مردان پیرسالِ حافظ قصههای پیشینیان که درِ خزانههایی را به روی آنها گشودند تا سرانجام برادران گریم ۲۱۱ قصهای را که در دست شماست گرد آوردند و بین سالهای ۱۸۱۴-۱۸۱۲ منتشر کردند. در این قصهها، گاه کلافی سر در گم به سر انگشت کودکی گشوده میشود و گاه دریایی خروشان به حکم قدرت پیر سالی از خروش میافتد و آرام میگیرد؛ که اشارتی است به این توان بیکرانهٔ انسان: که اگر چشم بگشاید در منتهای خیال واقعیت را میتوان دریافت.