در حال نمایش 2 نتیجه

نمایش 9 24 36

تعویذ

28,000 تومان
روبرتو بولانیو ترجمه: رباب محب

روبرتو بولانیو (به اسپانیایی: Roberto Bolaño) نویسنده و شاعر شیلیایی و از پیشگامان موج نوی داستان‌نویسی آمریکای جنوبی بود. وی در سال 1953 در شیلی متولد شد و در سال 2003 در سن پنجاه سالگی از دنیا رفت.

و تا از مضامین کلیدی بولانیو حضور پررنگ دارند؛ یکی شخصیت‌های شاعر و نویسنده که تقریباً در تمام کتاب‌های او یا شخصیت اصلی‌اند یا یکی از شخصیت‌های فرعی مهم. داستان‌های بولانیو به نوعی حکایت‌هایی از درون ادبیاتند؛ ماجراهایی حول زندگی نویسندگان و دربارهٔ سروکله‌زدن آن‌ها با نوشتن؛ کسانی که زندگی‌شان را وقف نوشتن می‌کنند، در اغلب موارد شکست می‌خورند و در حد نویسندگان و شاعران گمنام و درجه دو می‌مانند. دوم گم شدن ناگهانی شخصیت‌ها و فقدان وابستگی آنان به محل استقرارشان است. این نویسندگان و شاعران آس‌و پاس همگی در حال سفر و تغییر مکان هستند، دقیقاً به این دلیل که به محل اقامتشان هیچ نوع وابستگی‌ای ندارند. شخصیت‌های او مدام در حال غیب شدن و پنهان شدن از زندگی دوستان خود هستند و بخش قابل توجهی از تنشی که در داستان‌ها اتفاق می‌افتد محصول همین گم و پیداشدن ناگهانی شخصیت‌هاست.

روبرتو بولانیو نماد دومین پوست‌اندازی مهم ادبیات آمریکای لاتین در قرن بیستم است؛ تحولی بنیادین در ادبیات این قاره که اواخر قرن بیستم رخ داد و هنوز جوان‌تر از آن است که تبعاتش را دریابیم. سایه آن نسل از غول‌هایی که در نیمه دوم قرن بیستم ادبیات آمریکای لاتین و چه بسا ادبیات جهان را تسخیر کردند (میگل آنخل آستوریاس، بورخس، مارکز، یوسا، فوئنتس، کارپنتیه، کورتاسارو …) بر سر نسل‌های بعد بسیار سنگین بود.

شبانه های شیلی

120,000 تومان
نويسنده: روبرتو بولانيو مترجم: رباب محب

داستان در بستر مرگ کشیش یسوعی، پدر سباستین اوروتیا لاکروا، اتفاق می افتد، همانطور که او اعتراف می کند شکست او در مقاومت در برابر رژیم سرکوبگر آگوستو پینوشه. کاوشی نافذ در راه هایی که هم دین و هم هنر را می توان در وحشت و ظلم شریک ساخت.

پدر اروتیا این رمان را در یک شب روایت می‌کند: «الان دارم می‌میرم، اما هنوز چیزهای زیادی برای گفتن دارم». روایت او از هم گسیخته، تب‌آلود و توهم‌آمیز است، اما اوروتیا از ابتدای داستانش با احساس شکست و نیاز به اعتراف تسخیر شده است. اعمال، و این شامل گفتار و سکوت می شود، بله، سکوت ها، چون سکوت ها نیز به آسمان می رود و خداوند آنها را می شنود و فقط خدا آنها را می فهمد و قضاوت می کند، پس باید در هر سکوتی بسیار مراقب بود.”