ریشه های آسمان
نام نویسنده : رومن گاری
نام مترجم : سیلویا بجانیان
رمان مذکور در محیط آفریقا جریان دارد . مورل مرد زیبا و غمگینی است که مدتی در اردوگاه های کار اجباری آلمان ها سختی زیادی کشیده است او تنهاست بسیار تنها و اکنون در آفریقا به سر می برد . هدف او حمایت از فیل هاست و دست به قیام می زند و به یک یاغی مشهور در جهان تبدیل می شود . عده ای می گویند او بیزار از انسانهاست ، عده ای می گویند او به دنبال استقلا افریقاست ..... اما مورل می گوید برای من تنها نجات فیل ها مطرح می باشد . در این میان افراد زیادی به او می پیوندند انسان های بی کس و تنها ، تبهکاران فراری ، طرفداران طبیعت ، آنارشیست ها ........ هر کس با ایده خاص خود به دور او جمع می شود و ما از طریق این جمع با جبهه گیری های مختلف اروپاییان و مسلمانان و اعراب و ..... در آفریقا اشنا می شویم .
رومن گاری در سال ۱۹۵۶ به خاطر این رمان جایزه گنکور را برد . یک نکته جالبی هم وجود داره که دونستنش خالی از لطف نیست :جایزه ادبی گنکور، قدیمیترین و معروفترین جایزه ادبی فرانسه است و به اثری اهدا میشود که در آن اصالت ادبی و تلاشهای نوجویانه در شکل و محتوا دیده شود.این جایزه به دنبال وصیت «ادموند دو گنکور» (1896 - 1822) نویسنده و مورخ فرانسوی برای یادبود برادرش "ژول" بنا نه نهاده شد. یکی از مهمترین ویژگی های این جایزه، این است که هر کس فقط یک بار در طول فعالیت ادبی خود امکان دریافت آن را دارد. در این میان «رومن گری» یک استثناست. چرا که یک بار این جایزه را به خاطر کتاب «ریشه های آسمان» در سال 1956 و یک بار هم با نام مستعار امیل آژار به خاطر کتاب «زندگی در مقابل خود» در سال 1975 دریافت کرد.
زندگی در پیش رو
زندگی در پیش رو رمانی عمیق ، جذاب و بسیار مردم پسند است . ازمحله فقیر نشین می گوید و از خانه های آن چنانی ، اما روایت و نگاهش کلیشه ای نیست و شاید برای اولین بار جور دیگری با چنان محله و خانه ای آشنا می شویم و می بینیمش .
دنیای زندگی در پیش رو چه بخواهیم و چه نخواهیم وجود دارد ، با این حال تنها با پذیرفتن وجود آن است که قدرت خواهیم یافت آن را ببینیم.
مردی با کبوتر
نام نویسنده : رومن گاری
نام مترجم : لیلی گلستان
جذابیت زندگیاش کم از جذابیت آثارش نداشت. به همین خاطر وقتی رمان سگ سفید را بر اساس وقایع زندگی خودش نوشت به یکی از جذابترین آثارش بدل شد. با نگاهی پر از طنز و هزل درباره سینما و آدمهایش، بهخصوص از جنس هالیوودیاش. همسرش جین سیبرگ یکی از ستارگان زیباروی سینمای هالیوود، باوجود اختلاف سنی زیاد، دلباخته عقاید روشنفکرانه رومن گاری و قدرت ادبی آثارش شده بود. چنین عشقی در رومن گاری نیز نسبت به همسرش دیده می شود. عشقی چنان پرشور که مرگ زودهنگام جین سیبرگ، مرگ او را هم پیش انداخت و رومن گاری یک سال بعد از مرگ او درحالیکه از افسردگی شدید رنج میبرد، تصمیم به خودکشی گرفت. رومن گاری برای خودکشی از روش ارنست همینگوی الهام گرفت، کسی که در داستاننویسی نیز الگو و منبع الهام او بود.
دریکی از صحنههای جالب رمان سگ سفید، رومن گاری وقتی به خانه میآید همسرش را با یکی از ستارگان معروف و ازخودراضی هالیوود روبهرو میشود که با بیشرمی درخواست رابطه با جین سیبرگ را داشت تا تمرینی باشد برای بازیشان در فیلم، به این بهانه که به ارتقای کیفی نقشآفرینیشان کمک خواهد کرد! واکنش رومن گاری نهچندان شدید، اما جالب بود. در خانه را باز کرد و با اردنگی بازیگر را بیرون انداخت!
تنها نویسندهای بود که دو بار جایزه کنگور را گرفت، با اینکه در قوانین این جایزه آمده بود که هر نفر تنها یکبار میتواند این جایزه را بگیرد. اما رومن گاری جایزه را یکبار برای کتابی با اسم خودش و بار دیگر برای کتابی که با اسم مستعار نوشته بود دریافت کرد و تا آن زمان کسی متوجه این مسئله نشده بود. این اتفاق جالب بهخودیخود نشان از این حقیقت داشت که در هیچ دوره ای از فعالی ادبی اش، شهرت او به عنوان نویسنده ای نامدار باعث جلب توجهصاحب نظران نمی شد، او می توانست در کسوت نویسنده ای گمنام اثری را ارائه کند که فی نفسه به دلیل ارزش های ادبی خودش مورد توجه قرار می گرفت نه به دلیل اینکه نوشته ای از رومن گاری بود.
آشنایی با رومن گاری اگر با کتابهای خداحافظ گری کوپر و سگ سفید باشد میتواند پیشفرضهایی درباره آثارش به همراه بیاورد که دیگر آثارش نتوانند آنها را برآورده کنند. چون این دو کتاب زبانی طناز و درونمایه ای بسیار جذاب دارند که به سبکی فوقالعاده روان و پرکشش نوشتهشدهاند؛ مملو از لحظههای فراموشنشدنی که میتوانند خواننده را به نتایج عجیبوغریبی درباره رومن گاری برساند. جذابیتی که در سبک منحصربهفرد این کتابها متجلی شده، شاید دیگر آثار او را تحتالشعاع قرار دهند اما این بدان معنا نیست که الزاماً بهترین آثار کارنامه او محسوب میشوند.
مردی با کبوتر کتابی است که از پارهای جنبهها، نزدیکیهای زیادی با دو کتاب مورداشاره دارد؛ هم در برخورداری از زبان پر از طنز و هزل رومن گاری، روانی روایت داستان و نهایتاً کمرنگ بودن خط داستان.
مردی با کبوتر یکی از آن کتابهایی است که بهجای کشش برخاسته از اوج و فرودهای دراماتیک،جذابیتِ تم اصلی داستان و دریافت حرفهای نویسنده است که مخاطب را به دنبال خود میکشد. البته درک این حرفها نیاز به کمی دقت دارد؛ در غیر این صورت مخاطب صرفاً در سطح رمان باقیمانده و اگر ایدههای طنزآمیز رمان نتواند نظر او را جلب کند، احتمالا کل رمان را اثری خستهکننده و بدون جذابیت ارزیابی خواهد کرد. مکان وقوع داستان ساختمان سازمان ملل است. آدمهای محلی در آن رفتوآمد دارند، سیاست مردان نامدار جهانی که قرار است مهمترین و کلانترین مسائل را در سطح جهان حلوفصل کنند.
اما رومن گاری با طرحریزی قصهای پر از طنز و مطایبه، شوخی های جالبی با این آدمها ترتیب میدهد و اهداف و کارهایشان را به سخره میگیرد. او در کنار این آدمها شخصیت پسری واکسی را پیریزی میکند که با اعتصاب خود میخواهد به این جماعت اهل سیاست بفهماند که خیلی از ماجرا پرتافتادهاند و بهجای آنکه پایشان روی زمین باشد (مسائل این جهان را دریابند) لنگ در هوا ماندهاند.
بهاینترتیب پسر جوان با اعتصاب خود آنها را به چالش میکشد. در شکل گیری حال و هوای خاص حاکم بر کتاب و زبان پر نیش و کنایه آن نباید از ترجمه خوب لیلی گلستان غافل شد. این نکته را نیز یادآوری کنیم که کتاب حاضر سالهای پیش توسط نشر آبی وارد بازار کتاب شده بود اما مهجور ماند و دیده نشد. تجدید چاپ آن توسط نشر ثالث با توفیق بسیار زیادی همراه شد و این رمان هفتهها جزو آثار پرفروش کتابفروشیهای بزرگ تهران بود. شکی نیست درزمینهٔ توفیق این کتاب نقش ناشر و رسانهها برای معرفی خوب آن بیتأثیر نبوده است.
شاید در آخر ذکر این نکته جالب باشد که رومن گاری در سال ۱۹۵۸ خود عضو هیئت نویسندگان سازمان ملل بود. شاید به همین دلیل بود که ترجیح داده بود که این کتاب را بانام مستعار منتشر کند.
میعاد در سپیده دم
آنچه بر اهمیت این کتاب در مجموعه آثار رومن گاری می افزاید، این است که در وافع زندگینامه نویسنده است و تلخی ها و شیرینی های آن (با تفاوت عرصه های جولان) چه بسا به زندگی نسل ما نزدیک باشد. نویسنده در اینجا از روابط شورانگیز خود با مادرش و عشق مادر وفرزندی، عشق های دیگر، حسرت ها، رویاها و ماجراجویی های خود در خلال جنگ جهانی دوم سخن به میان آورده و موفقیت ها و شکست های خود را که زیر سایه ی سنگین و خرد کننده ی مادری با اراده نصیبش شده، شرح داده است. ژول داسن در 1970 از روی این رمان فیلم شیرینی با هنرمندی ملینا مرکوری در نقش مادر رومن گاری ساخته است.