در حال نمایش 3 نتیجه

نمایش 9 24 36

باران

300,000 تومان
سامرست موآم ترجمه: شهرزاد بیات موحد

حاصل عمر

120,000 تومان

سامرست موآم

ترجمه: عبدالله آزادیان

ویلیام سامرست موآم (1874-1965)، نویسندهٔ برجستهٔ انگلیسی، بیش از همه با  لبهٔ تیغ و هنر داستان‌نویسی مشهور است؛ اما این از محبوبیت دیگر  آثارش نمی‌کاهد. موآم به زندگی عمیق می‌نگرد و گاه آن را تلخ می‌یابد. نکته‌بینی، نازک‌اندیشی و تصویرسازی‌های دقیق از ویژگی‌های آثار اوست. حاصل عمر  چنان که از عنوانش پیداست، آیینه‌ای است از تجربیات این نویسندهٔ برجستهٔ انگلیسی در  زیستن و نوشتن.

در بخشی از کتاب حاصل عمر می‌خوانیم: "کوچک اندام بودم، قدرت تحملم زیاد، اما نیروی جسمانیم کم بود. لکنت زبان داشتم، خجالتی بودم، نحیف و نزار بودم.استعدادی باز را که در زندگی روزمره انگلیسیها، حائز اهمیت فراوانی است، نداشتم، نمی دانم به این دلایل بود یا طبیعتم چنین بود که به طور غریزی، از آدم های دیگر گریزان باشم.تک تک آدمها را دوست می داشتم، اما هیچگاه به حضور در جمع آنان اشتیاق چندانی نداشتم. هیچگاه در نظر اول از کسی خوشم نیامده است؛ گمان نمی کنم هرگز در کوپه قطار با کسی که نمی‌شناختم حرف زده باشم یا با همسفری در کشتی سخن گفته باشم، مگر آنکه او سر حرف را باز کرده باشد. گمان نمی کنم پسری دوست داشتنی بوده باشم."

هفتمین گناه (حجاب نقاشی شده)

تومان

نویسنده سامرست موآم

ترجمه بهمن رازانی

مفهوم حجاب نقاشی شده : در عروسی، روبند سفید است که نشان دهنده معصومیت و پاکی پوشنده است. همانطور که از عنوان رمان پیداست، حجاب نقاشی شده است که نشان می دهد پوشنده دیگر بی گناه نیست. این رمان به این موضوع می پردازد که چگونه جامعه ما و مردمی که در آن زندگی می کنند آلوده شده اند.

در رمان، حجاب نقاشی شده به عنوان استعاره ای تلخ از زندگی عمل می کند. به طور مشخص تر، گوینده حجاب را با آنچه مردم دوست دارند زندگی بنامند برابر می داند. به این معنا، گوینده ادعا می‌کند که آنچه ما معتقدیم واقعیت محض است، در واقع چیزی بیش از پوششی نیست که آنچه را واقعاً در زیر آن نهفته است، می‌پوشاند.

کیتی فین همسر زیبا اما کم عمق والتر، یک باکتری شناس مستقر در هنگ کنگ است. او که از ازدواج خود راضی نیست، با چارلز تاونسند جذاب، دلربا و هیجان انگیز رابطه برقرار می کند. اما وقتی والتر فریب او را می‌یابد، انتقام عجیب و وحشتناکی می‌گیرد: کیتی باید او را تا پست جدیدش در سرزمین اصلی دورافتاده چین، جایی که همه‌گیری وبا در آن موج می‌زند، همراهی کند...

زن فریاد خفیفی کشید و مرد با وحشت پرسید !؟ چه خبر شده ؟ علیرغم تاریکی اطاق که ناشی از بستن درها و کشیدن پرده‌ها بود رنگ پریدگی سیمای زن به نظر می‌رسید آهسته گفت : کسی می‌خواست در اتاق را باز کند مسلماً ندیمه تو یا یکی از مستخدمین است ، نه آنها این ساعت مزاحم من نمی‌شوند می‌دانند که همیشه بعد از ناهار می‌خوابم ، پس چه کسی ممکن است باشد؟ زن با لبانی مرتعش آهسته گفت: شوهرم ولتر هست و پس از گفتن این جمله به طرف آینه رفت دستی به موهایش کشید و لباسش را پوشید .....