اندوه بلژیک
در رمان «اندوه بلژیک» لویی، پسری 11 ساله، شخصیت اصلی رمان، خاطراتش را از یک سال پیش از شروع جنگ جهانی دوم تا دو سال پس از پایان جنگ روایت میکند. این خاطره نگاری از روزگاری آغاز میشود که او در مدرسه شبانه روزی یک صومعه با سرپرستی راهبهها زندگی و تحصیل میکند. با بالا گرفتن آتش جنگ، لویی به خانه بر میگردد و داستانش را با روایت خاطرات تک تک افراد خانواده پدری و مادریاش و ماجراهای همکاری تنگاتنگشان با نازیها ادامه می دهد...
«اندوه بلژیک» مشهورترین و برجستهترین اثر هوگو کلاوس در سال 1983 منتشر شد. این رمان بلافاصله بعد از انتشار در ردیف پرفروش ترین رمانهای آلمان، هلند و بلژیک قرار گرفت و بار دیگر در سال 2008 پس از مرگ هوگو کلاوس به جمع کتابهای پرفروش اروپا پیوست. منتقدین ادبی اروپا، رمان اندوه بلژیک را یکی از شاهکارهای ادبی- تاریخی قلمداد کردهاند که بیتردید در کنار آثار کلاسیک ادبیات داستانی جهان ماندگار خواهد شد. از هوگو کلاوس بارها با جوایز معتبر ادبی بلژیک، فرانسه و هلند تقدیر شده است.
هوگو کلاوس (آنتورپ، 2008- بروژ، 1929) شاعر، نمایشنامهنویس، نقاش و سرشناسترین نویسنده بلژیک در عرصه بین المللی، در طول زندگی پر بار خود هزاران شعر، دهها نمایشنامه و بیش از 20 رمان نوشته است. این نویسندهٔ بزرگ در آخرین سالهای زندگی پرثمرش به بیماری آلزایمر مبتلا شد و در سن 78 سالگی درگذشت.
ستایش بینالمللی از رمان «اندوه بلژیک» و نویسندهاش همچنان ادامه دارد. روزنامه دیتید (هلند) درباره این رمان نوشت: اندوه بلژیک یک رمان مهیج است با قلمی خیرهکننده و طناز. روزنامه لوموند (فرانسه) نوشت: اندوه بلژیک، همه ویژگیهای یک رمان کلاسیک را داراست. روزنامه فیگارو (فرانسه): نوشت: اندوه بلژیک، یک رمان بیمانند است که باید آن را خواند. روزنامه دیمورخن (بلژیک): اندوه بلژیک، یک رمان پرشکوه و جادویی است.
خانم اسمیلا و حس برف
پیتر هوگ
سامگیس زندی
اسمیلا زن جوانیست که حواسش بيشتر پی برف و یخ است تا عشق. او در سرزمین پدریاش، دانمارک، احساس غريبگی میكند. دنیای اسمیلا آکنده است از ارقام و اندازهها و دانش و خاطرات و بيش از همه یخ. ریشهاش در زمینهای منجمد گرینلند، سرزمین مادریاش، جا مانده است.ایسایاس، پسربچه شش سالۀ گرینلندی و تنها دوست اسمیلا، از پشتبامی سقوط میکند و جان میدهد. پلیس دانمارک آن را مرگی تصادفی تلقی میکند، اما اسمیلا با شناختی که از برف و یخ دارد رد پای کودک را شناسایی میکند. این یک مرگ تصادفی نیست؛ مرگی است مرموز، خيلی شبیه یک جنایت. میل شدید به كشف آن اسمیلا را به گردابی از دروغ و خشونت و اوهام و تبهکاری خواهد کشاند. او به سرزمین یخزدۀ گرینلند بازمیگردد، پردهها را كنار میزند، و رازی را كشف میكند.
سوء قصد
- نام نویسنده : هری مولیش
- نام مترجم : سامگیس زندی
هری مولیش یکی از غولهای ادبیاتِ هلند است در نیمهی دومِ قرن بیستم، نویسندهای که زندگی عجیب و پرفرازونشیبش باعث شد روایتهای بکر و شگفتآوری در رمانها و داستانهای پرتعدادش بسازد.
رمانِ سوءقصد یکی از مشهورترین آثارِ اوست که به سالِ 1982 و در اوجِ پختگی نویسندهاش منتشر شد. فروش و استقبال فوقالعاده از این رمان سبب شد تا اقتباسِ سینمایی موفقی هم از آن انجام بشود. مولیش از مادری یهودی و پدری اتریشیزاده شد که در دوران جنگ همکارِ نازیهای فاتح هلند بود و او و مادر و مادربزرگش به اردوگاههای کار اجباری فرستاده شدند. هر چند پدرِ نازی کمک کرد او و مادرش فرار کنند، مادربزرگ در اتاق گاز خفه شد... رمانِ سوءقصد با توجه به همین زندگی نوشته شده. داستان از آخرین ماههای جنگ دوم آغاز میشود و پیدا شدنِ جنازهی یکی از پلیسهای همکارِ نازیها مقابل خانهی نوجوانِ قهرمانِ داستان. آنها محکوم میشوند و خانهشان به آتش کشیده میشود. پسر را به اردوگاه میبرند... جنگ تمام میشود و او بازمیگردد پیِ آنچه در آن شبِ مخوف بر او و خانوادهاش رفت. و این حرکت قصهی زندگی او میشود و رازهایی که باید کشف شوند. مولیش در مصاحبهای میگوید «من خودِ جنگِ دوم هستم، نه صرفاً راویاش...» این رمان را سامگیس زندی از هلندی به فارسی برگردانده است.
فراسوی خواب
ویلم فردریک هرمانس
ترجمهی سامگیس زندی
رمانِ «فراسوی خواب» (1966) یکی از شاهکارهای ادبیات هلند است در نیمهی دوم قرنِ بیستم. ویلم فردریک هرمانس، نویسندهی این رمان، را میتوان نمادِ نویسندگانِ اگزیستانسیالیستِ هلند دانست که در این رمان روایتی از امید را در عینِ تردید به گذشته و آینده نشان میدهد. هرمانس در رمانِ فراسوی خواب از یک دانشمند مینویسد که در کوهها آوارهی یافتنِ یک شهابسنگ است. او در این مسیرِ معرفتی و در این سفرِ نمادین آرامآرام عمقِ تنهایی و عدمتعینِ جهانی را درک میکند که انگار چیزی برای اتکا ندارد جز انسان. ماجرای جذابِ رمان با این تردیدها و تغییرها به یک نقطهی تکاندهنده میرسد که مخاطبش را به شگفتی وا میدارد… هرمانس مانندِ همفکرِ فرانسویاش آلبر کامو به سیزیفی میاندیشید که غرقِ امید و صدالبته ناامیدی به حرکتش ادامه میدهد و این سؤال را پیش میآورد که آیا اینبار موفق خواهد شد.
این رمانِ درخشانِ ادبیات هلند را سامگیس زندی از زبانِ هلندی به فارسی برگردانده تا مخاطبِ فارسی کمترین فاصله را با جهانِ رازآلود، فلسفی و تکاندهندهی ویلم فردریک هرمانس داشته باشد.