روانشناسی توده ای و تحلیل اگو
نام نویسنده : زیگموند فروید
نام مترجم : سايرا رفیعی
اگر دانش روانشناسی که گرایشها، محرکهای غریزی، انگیزهها و مقاصد فرد را تا تبلور آنها در کنشهایش و تا روابط فرد با نزدیکانش پیگیری میکند، وظیفهاش را بهطور کامل به انجام رسانده باشد و پیوندهای متقابل آنها را روشن کرده باشد، ناگهان خود را با وظیفهای جدید و انجامنشده روبهرو خواهد دید. روانشناسی ناچار به توضیح این واقعیت شگفتیآور خواهد بود که فردی که روانشناسی مورد بررسی قرار داده و شناخته است، در شرایط خاصی کاملاً دور از انتظار احساس و فکر میکند و دست به کنش میزند. این شرایط همانا ملحق شدن به تودهای از مردم است که ویژگیهای تودهٔ روانشناختی را به خود گرفتهاند. اما توده چیست و چگونه توان تأثیرگذاریای تا این حد تعیینکننده را بر زندگی ذهنی افراد بهدست میآورد، و دگرگونی ذهنیای که بر افراد تحمیل میکند در چه چیزی نهفته است؟
معرفی بیشتر
زيگموند فرويد، روانشناس و متفكر معاصر اتريشي غير از آثار بزرگ و تخصصي خود مثل تعبير رويا كه عمدتا به حوزه روانشناسي اختصاص يافته است، همواره به مسائل تاريخي و ادبي و اجتماعي نيز توجه داشته و كوشيده با نگرش عميق و تاثيرگذاري كه در روانكاوي وضع كرده، پديدههاي اجتماعي را نيز مورد بازنگري قرار دهد، كاري كه بعد از او از طريق روانكاوان و انديشمندان فراواني پي گرفته شده است. روانشناسي تودهيي و تحليل اگو كه در سال 1921 يعني دوازده سال پيش از به قدرت رسيدن جنبش نازيسم در آلمان منتشر شده است، يكي از اين آثار است. او در ابتداي اين كتاب كه اخيرا توسط سايرا رفيعي ترجمه شده و به همت نشر ني منتشر شده است، تمايز ميان روانشناسي فردي و روانشناسي تودهيي را نفي ميكند و به توضيح پديدهيي اجتماعي از منظر روانكاوي ميپردازد. اين همان كاري است كه او در آثار ديگرش مثل موسي و يكتاپرستي، تمدن و ناخرسنديهاي آن، توتم و تابو و آينده يك توهم انجام ميدهد. با اين تفاوت كه صورتبندي آگاهانه استفاده از مفاهيم روانكاوانه براي توضيح پديدههاي اجتماعي نخستينبار در روانشناسي تودهيي صورت ميگيرد. او خود در نامهيي كه در مورد كتاب به رومن رولان نويسنده مينويسد، تاكيد ميكند كه «گمان ميكنم كه (اين كتاب) راهي باز ميكند كه ميتواند از تحليل فرد به فهم جامعه برسد». روانشناسي تودهيي در مجموعه آثار فرويد و از ديد تاريخ روانكاوي نيز جايگاه خاصي دارد. مفهوم اگو ايده آل كه بعدها فرويد آن را سوپر اگو نا نهاد براي نخستينبار در درباره خودشيفتگي و به شكلي بسيار فشرده و مختصر طرح شد. اين مفهوم در روانشناسي تودهيي بسط پيدا كرد و بنياني شد براي نظريه ساختاري ذهن-متشكل از ايده، اگو و سوپر اگو- كه در تحليلها جايگزين نظام توپوگرافيك ذهن شامل ناخودآگاه، پيش آگاه و خود آگاه شد و فرويد تا آخر از آن استفاده كرد. اين كتاب زمينه استفاده نظريه پردازان اجتماعي گوناگون را از روانكاوي فراهم آورد. مكتب فرانكفورت از رابطه دوجانبه روابط اجتماعي و روانشناسي فردي كه روانكاوي فرويد مطرح ساخت بهره بسيار گرفت. برخي از مقالات تئودور آدرنو مثل نظريه فرويدي و الگوي تبليغات فاشيستي و برخي مفاهيم مهم او چون شخصيت اقتدارگرا و نيز مقاله جامعهشناسي و روانشناسي متاثر از اثر فرويد است. جامعهشناساني مانند تالكوت پارسونز نيز كه بر لزوم استفاده از روانكاوي در مطالعات جامعهشناختي تاكيد داشتند، مفهوم سوپر اگو را نقطه تلاقي جامعهشناسي و روانكاوي دانستهاند؛ مفهومي كه براي نخستينبار در كتاب روانشناسي تودهيي و تحليل اگو آمده است.