بی بازگشت
تئودور فونتانه، شاعر و مهمترین رماننویس رئالیست قرن نوزدهم آلمان به لحاظ شهرت در بین نویسندگان آلمانی، پس از گوته مقام دوم را در ادبیات اروپا دارد.
فونتانه در «بی بازگشت» که نگارش آن در سال ۱۸۹۱ میلادی به پایان رسید، ضمن ترسیم دقیق محیط، داستانِ «کریستین»، زنی محزون، اندیشمند زیبا را روایت میکند خود را سراپا وقف شوهر و دو فرزندش کرده است.
در مقابل، مرد، (هلمت) سرخوش و لاقید است و به امور خانواده توجه چندانی ندارد. بعد از ۲۳ سال زندگی مشترک، حال تنشی پنهان در روابطشان رخنه کرده است. شوخیها و سرخوشی هالک از یکسو و ابراز محبتها و برنامههایی که کریستین در سر دارد، هیچکدام کاری از پیش نمیبرد و به تلخکامیها دامن زده میشود.
اینکه چگونه این زوج روزی به وضعیتی میرسند که هرگز تصور و آرزویش را نداشته و گریزی هم از آن نمییابند، محور حوادث این رمان از بزرگترین نویسنده قرن نوزدهم آلمان است.
حماسه بیوولف و دیگر اشعار انگلیسی باستان
در نخستین سدههای پس از میلاد مسیح که سوادآموزی فقط به اصحاب و خادمان کلیسا محدود میشد، بخش عمده شعر و ادبیات انگلیسی به مضامین دینی میپردازد و از منابع لاتین سرچشمه میگیرد. به لحاظ ماهوی، شعر این دوره نشان میدهد که ارزشهای قومی و قبیلهای و سنن اشرافی قبایل ژرمن – که آنگلوساکسونها به آنها تعلق دارند – در دوره رواج مسیحیت نیز همچنان الهامبخش شاعران بوده است.
«بیوولف» کهنترین حماسه منظوم بلند به زبان انگلیسی است که در نیمه نخست قرن هشتم میلادی سروده شده است، اگرچه برخی محققان تاریخ نگارش آن را قرن دهم میدانند. نسخه خطی اولیه، نشانی از عنوان یا مولف ندارد و عنوان آن را نیز پژوهشگران ادبیات تعیین کردهاند. این شعر اصالتا انگلیسی است اما نه به مردم و فرهنگ انگلیس، بلکه به اعقاب ژرمن آنها – بهویژه دو قبیله جنوب اسکاندیناوی، دین و گیتس – میپردازد.
حماسه بیوولف داستانی تمثیلگونه از رویارویی خیر و شر است؛ چنانچه در ایلیاد و ادیسه یا بخشهایی از شاهنامه فردوسی خواندهایم.
این کتاب اولین ترجمه فارسی را از این حماسه منظوم و تعدادی دیگر از اشعار انگلیسی باستان به دست داده است. عباس گودرزی در ترجمه این اشعار، نه از زبان نظم، که از نثر فاخر و آهنگین فارسی استفاده کرده است.
خاطرات امریکا
روایتی جذاب از آمریکای قرن نوزدهم که با شوخ طبعی و جذابیت ویژه چارلز دیکنز ترسیم شده است. هنگامی که چارلز دیکنز در سال 1842 عازم آمریکا شد، مشهورترین مرد زمان خود برای سفر به آنجا بود - کنجکاو در مورد تمدن جدید انقلابی که تخیل انگلیسی را تسخیر کرده بود. توصیفات صریح و اغلب طنزآمیز او همه چیز را پوشش می دهد، از سفر دریایی بدبختانه او گرفته تا شگفتی محض او از شکوه آبشار نیاگارا، در حالی که او همچنین از بیمارستان ها، زندان ها و دادگاه های حقوقی بازدید کرد و آنها را نمونه یافت. اما نظر دیکنز در مورد آمریکا به عنوان سرزمینی که توسط پول اداره می شود، ساخته شده بر اساس برده داری، با مطبوعات فاسد و رفتارهای ناپسند، واکنش خصمانه ای را در دو سوی اقیانوس اطلس برانگیخت. یادداشت های آمریکایی گزارشی روشنگر از رویارویی افشاگرانه یک نویسنده بزرگ با دنیای جدید است.
رومئو و ژولیت
نویسنده: ویلیام شکسپیر
مترجم: عباس گودرزی
فرهنگ اصطلاحات ادبی نوشته سیما داد برای تراژدی، این تعریف ساده و گویا را میدهد که «قالبی کهن در نمایش است که سقوط انسانی سعادتمند را از شوکت و بزرگی به ذلت و نگونبختی نشان میدهد.»
همچنین در «فرهنگ اصطلاحات ادبیات انگلیسی» نوشته ابرامز نیز برای تراژدی، این تعریف آمده است: «تراژدی به نوعی ادبی، بهویژه نمایشی، اطلاق میشود که شرح وقایع و داستانی است که در نهایت با سرانجامی فاجعهبار برای شخصیت اصلی ختم میشود.»
رومئو و ژولیت برای بههم رسیدن، باید با خانواده خود درافتند و بر خواست آنها فائق آیند. خصومت دیرین بین خانوادههای آنها که ظاهر جز لجاج و حماقت دلیل دیگری ندارد و تاکنون جان چندین تن از هر دو خانواده را به فنا داده، اکنون مانع اصلی پیوند و دلدادگی این دو عاشق است.
در نهایت همین خصومت و کینخواهی است که تیبالت را به کشتن مرکوتیو و رومئو را به کشتن تیبالت وامیدارد و باعث تبعید رومئو از ورونا میشود. و این دشمنی بیاساس سرانجام سرنوشتی تلخ برای هر دویشان به بار میآورد.
نمایشنامه «رومئو و ژولیت» بدونشک نمایش شکوه عشق است. عسق است که از یکسو عشاق را به عدول از حدود مفروض عرف وامیدارد و از سوی دیگر مرگ آنها را در پی دارد. اهمیت و جایگاه عشق را بهخوبی میتوان در تفاوت نگاه رومئو با نگاه دوستان او به عاشق و دلدادگی مشاهده کرد.