آشیانه عقاب
رویدادها و اتفاقات این داستان در دوران حکومت ملکشاه سلجوقی و وزیر سرشناس او نظام الملک اتفاق می افتد. موضوع مهم و اساسی داستان رقابت بین نظام الملک و حسن صباح و رهبر فرقه اسماعیلیه داخل ایران می باشد . نگارنده با استفاده کردن از منبع های تاریخی و قدرت خیال محیط اجتماعی ایران در نیمه دوم قرن پنجم هجری بوده که قرن یازدهم میلادی را بازآفرینی می نماید .او دربار ملکشاه سلجوقی داخل اصفهان و نیرنگ و پنهان کاریهای درباریان و نقش زنهای پادشاه در این اتفاقات را در قالب داستانی جالب و هیجان آور به تصویر کشانده است.
آنچه از روز باقی است
نویسنده: کازوئو ایشی گورو
مترجم: علی امیدیان
آنچه از روز باقی است رمانی نوشته کازوئو ایشی گورو نویسنده بریتانیایی برنده جایزه نوبل است که در سال ۱۹۸۹ منتشر شد. قهرمان داستان، استیونز، پیشخدمتی با سابقه طولانی خدمت در دارلینگتون هال، خانه ای باشکوه در نزدیکی آکسفورد، انگلستان است. در سال 1956، او یک سفر جادهای را برای دیدار همکار سابق خود انجام میدهد و رویدادهای دارلینگتون هال در دهههای 1920 و 1930 را به یاد میآورد.
این رمان در روایت اول شخص، داستان استیونز، پیشخدمت انگلیسی را روایت میکند که زندگی خود را وقف خدمت وفادار به لرد دارلینگتون (که اخیراً درگذشته است، و استیونز او را با جزئیات بیشتر در فلاش بکها توصیف میکند) را وقف کرده است. با پیشرفت کار، دو موضوع اصلی آشکار می شود: لرد دارلینگتون یک هوادار نازی ها بود. و استیونز عاشق خانم کنتون، خانه دار در دارلینگتون هال، املاک لرد دارلینگتون است.
این رمان در سال 1956 آغاز میشود و استیونز نامهای از یک همکار سابقش، خانهدار خانم کنتون، دریافت میکند که زندگی زناشویی او را توصیف میکند، که استیونز معتقد است اشارهای به ازدواج ناخوشایند دارد. علاوه بر این، دارلینگتون هال کم پرسنل است و می تواند تا حد زیادی از خانه دار ماهری مانند خانم کنتون استفاده کند. استیونز به این فکر می کند که خانم کنتون را ملاقات کند. کارفرمای جدید او، یک آمریکایی ثروتمند به نام آقای فارادی، استیونز را تشویق می کند تا ماشینش را قرض بگیرد تا یک تعطیلات پردرآمد - یک "سفر موتوری" داشته باشد. استیونز می پذیرد و به سمت کلیودون، شمال سامرست، جایی که خانم کنتون (حالا خانم بن) زندگی می کند، حرکت می کند.
استیونز در طول سفر خود به وفاداری تزلزل ناپذیر خود به لرد دارلینگتون که میزبان جلسات مجلل بین هواداران آلمانی و اشراف انگلیسی در تلاش برای تأثیرگذاری بر امور بین المللی در سال های منتهی به جنگ جهانی دوم بود، می پردازد. در مورد معنای اصطلاح "کرامت" و آنچه که یک ساقی بزرگ را تشکیل می دهد; و در مورد رابطه اش با پدر مرحومش، یکی دیگر از افراد «بیهوده» که زندگی خود را وقف خدمت کرد. در نهایت، استیونز مجبور می شود در مورد شخصیت و شهرت لرد دارلینگتون و همچنین ماهیت واقعی رابطه او با خانم کنتون فکر کند. با پیشرفت کتاب، شواهدی از جذابیت و محبت متقابل گذشته خانم کنتون و استیونز به دست میآید.
در حالی که آنها در طول دهه 1930 با هم کار می کردند، استیونز و خانم کنتون نتوانستند احساسات واقعی خود را نسبت به یکدیگر بپذیرند. مکالمات آنها که استیونز به یاد میآورد، نشاندهنده یک دوستی حرفهای است که گاهی اوقات نزدیک به شکوفایی عاشقانه میشد، اما ظاهراً این خطی بود که هیچکدام جرأت عبور از آن را نداشتند. به خصوص استیونز هرگز تسلیم نشد، حتی زمانی که خانم کنتون سعی کرد به او نزدیک شود.
وقتی بالاخره دوباره همدیگر را ملاقات میکنند، خانم بن، که اکنون بیش از بیست سال است ازدواج کرده است، اعتراف میکند که آیا در ازدواج اشتباه کرده است یا خیر، اما میگوید که عاشق شوهرش شده است و مشتاقانه منتظر تولد اولین فرزندشان است. نوه استیونز بعداً به فرصتهای از دست رفته فکر میکند، هم با خانم کنتون و هم در رابطه با دههها خدمت فداکارانهاش به لرد دارلینگتون، که شاید شایسته وفاداری بیچون و چرای او نبوده است. استیونز حتی برخی از این احساسات را در گفتگوی معمولی با غریبه ای دوستانه با سن و پیشینه مشابه که در اواخر سفرش با او اتفاق می افتد، بیان می کند.
این مرد پیشنهاد می کند که بهتر است از زمان حال در زندگی خود لذت ببرید تا در گذشته فکر کنید، زیرا در نهایت "عصر" بهترین قسمت روز است. در پایان رمان، به نظر میرسد که استیونز با تمرکز بر «بازماندههای روز»، با اشاره به خدمت آیندهاش با آقای فارادی و آنچه از زندگی خودش باقی مانده است، این موضوع را مورد توجه قرار داده است.
از پاریز تا پاریس
باستانی پاریزی
از پاریز تا پاریس شرح سفرهای متعدد استاد محمدابراهیمباستانیپاریزی به شرق و غرب کرهی خاکی است که با شیوایی تمام ما را در سفرهای خود سهیم میکند. پاریز، روستایی از توابع سیرجان است و سفرنامه از پاریز تا پاریس هم که از کتابهای معروف دکتر باستانی پاریزی است، از همین روستا نام گرفته است.
محمد ابراهیم باستانی پاریزی در سوم دیماه ۱۳۰۴ در پاریز متولد شد. وی تا پایان تحصیلات ششم ابتدایی در پاریز تحصیل کرد و در عین حال از محضر پدر خود مرحوم حاج آخوند پاریزی هم بهره میبرد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی و دو سال ترک تحصیل اجباری، در سال ۱۳۲۰ تحصیلات خود را در دانشسرای مقدماتی کرمان ادامه داد و پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۲۵ برای ادامهٔ تحصیل به تهران آمد و در سال ۱۳۲۶ در دانشگاه تهران در رشته تاریخ تحصیلات خود را پی گرفت. در ۱۳۳۰ از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و برای انجام تعهد دبیری به کرمان بازگشت. در همین ایام با همسرش، حبیبه حایری ازدواج کرد و تا سال ۱۳۳۷ خورشیدی که در آزمون دکتری تاریخ پذیرفته شد، در کرمان ماند.
از چشم غربی
اسطوره، رویا، راز
نویسنده: میرچا الیاده
مترجم: رویا منجم
بخشی از متن کتاب:
کارل گوستاو یونگ مبحثی با عنوان کهن الگو را برای اولین بار در روانکاوی عنوان نمود. او معتقد بود که بعضی از صورت ها به صورت ژنی تاریخی در ناخودآگاه جمعی ما به وجود می آید که ریشه در اعصار تاریخ بشری و شاید ماقبل تاریخی دارد که کهن الگوی زمین- مادر یکی از این کهن الگوها یا صورت های ازلی است چنان که الیاده در کتاب اسطوره، رویا، راز به صورت مفصل به مبحث زمین- مادر پرداخته است. او سخنان یک پیامبر سرخپوست آمریکایی به نام اسموهالا را چنین نقل می کند: پیامبرسرخپوست امریکایی، اسموهالا از قبیله ای اوماتیلا از بیل زدن خاک سرپیچی کرد و گفت: زخمی کردن، بریدن، پاره کردن و خراش دادن ما در مشترکمان با کار کشاورزی گناه است . و افزود: از من میخواهید زمین را زیر و رو کنیم؟ آیا باید چاقو به دست گیرم و در سینه ی مادرم فرو برم؟ اما سپس، هرگاه مرگم فرارسد، او دیگر مرا در آغوش نخواهد گرفت. به من میگویید زمین را زیر و رو کنم و سنگ ها را به دور افکنم. آیا باید گوشت او را ببرم تا به استخوانش رسم؟ در این صورت دیگر هرگز به بدن او راه نخواهم یافت تا دوباره زاده شوم. از من میخواهید علف و ذرت درو کنم و بفروشم، و مانند سفیدپوستان ثروتمند شوم، اما به چه جرئتی موهای مادرم را برداشت کنم؟ زاده شدن انسان از زمین، عقیدهای جهانی است. در بسیاری از زبانها، انسان "زمین زاده" نامیده میشود. عقیده بر این است که نوزادان از ژرفنای زمین، از غارها، مغاکها، شکافها و نیز مردابها و رودخانه ها می آیند.
اسطورههای حیات و مرگ
اسطوره واقعیتی با صورتی غیرمنطقی است. داستانی را بازگو میکند و در بافت خود از تصاویر و افکار بهره میگیرد؛ دربرگیرندۀ حقایقی است که به سبب صورتی مبدل خوشایندتر مینمایند. بنابراین یافتن جنبۀ علمی در فضای غیرواقعی آنها بیثمر است. اسطورهها آشکارا مبتنی بر واقعیتاند، اما هنگامی که به آنها نزدیک میشویم، به صورت افسانههای پریان درمیآیند. با وجود این، سرسختانه در محیطی نامطبوع به بقای خود ادامه میدهند. بیتردید در این امر جنبهای علمی در کار است؛ با مقایسۀ اسطورههای مشابه اقوام مختلف میتوان قواعدی را دربارۀ وقوع آنها یافت و افسانهها را با ساختار قبایل خاستگاه آنها ارتباط داد و پژواک دور سنتهای بازمانده را بیکم و کاست شنید. در این کتاب به میزان قابل توجهی به احساسات جنسی اشاره میشود، زیرا موضوع اصلی اسطورهها را تشکیل میدهد. جهانی که اسطورهها از آن نشات میگیرند برای این وجه از زندگی هیچ جنبۀ کاذب به غیرطبیعی و ناپاک قائل نیست. اسطورهسازان به همین سیاق، مطالب مربوط به مرگ را نیز آشکارا بیان میکنند. مرگ، امری اجتنابناپذیر و طبیعی است که میتواند با شکوه باشد، اما مرگ به طور معمول میتواند سرآغازی برای سرگذشت روح تلقی شود. کتاب حاضر در هر فصل به موضوعی دربارۀ حیات و مرگ از یکی از پنج قاره اختصاص دارد و نگارنده طی آن میکوشد تا اشتراکات این اسطورهها را آشکار سازد.