ادبیات و انقلاب
یورگن روله
مترجم: علی اصغر حداد
کتاب ادبیات و انقلاب (نویسندگان آلمان) نوشتهی یورگن روله است که با کوشش علیاصغر حداد به فارسی ترجمه شده است. یورگن روله نویسنده، روزنامهنگار و سردبیر تلویزیون بوده که مضمون اصلی کتابها و نوشتههای او را ارتباط متقابل نویسندگان و دیکتاتوریها شکل میدهد. او در فیلمهای گوناگون دربارهی چگونگی مواجهه با گذشتهی آلمان توضیح داده و علیه گرفتار شدن به فقدان تاریخ سخن گفته است. نویسنده کتاب «ادبیات و انقلاب» را در سه جلد مجزا گرد آورده است که در جلد نخست آن به ادبیات کشور شوروی و نویسندگان روس، در جلد دوم به نویسندگان آلمانی و در جلد سوم به نویسندگان کشورهای گوناگون جهان همچون فرانسه، انگلستان، آمریکا، هند، چین و چند کشور دیگر اروپایی پرداخته است. لازم به توضیح است که چون کتاب به نویسندگانی با گرایش چپ پرداخته، تقسیمبندی کتاب به این شکل انجام گرفته است. این کتاب با جدول سالشمار و کتابنامهی جامع هم در زمرهی کتابهای مرجع میگنجد و هم نقد ادبی. مترجم این اثر درخصوص آن گفته است: «کتاب یورگن روله نقد منصفانهای بر آثار ادبی است؛ زیرا دید سیاسی او در بررسی این آثار دخیل نبوده است.»
ادبیات چپگرای آلمان برخلاف ادبیات شوروی که با وجود حکومت استبدادی مجبور بوده همهی تغییرات سیاست فرهنگی کمونیستی را به تصویر کشد، تصویری غیرمنسجم و گاه متناقض از خود ارائه میداد. ادبیات آلمان که در آشوب جنگ و انقلاب پاگرفت، از بدو شکلگیری توانست فارغ از خطمشی حزبی و نظارت دولتی رشد کند و به تولید ادبی بپردازد. در ایامی که استالین در شوروی ادبیات انقلابی روسیه را به افتضاح میکشید، ادبیات انقلابی آلمان با رشد جبههی فراگیر نیروهای چپ هر روز بیشتر از دیروز رشد میکرد. در کتاب ادبیات و انقلاب (نویسندگان آلمان) با خواندن ماجرای کشته شدن موهزام، فریدل و… متوجه میشویم که ادبیات از پیشههای خطرناک دنیاست.
اشتیلر
رمان اشتیلر اثر ماکس فریش داستاننویس و نمایشنامهنویس سوییسی است که در آثار به مسئلهی هویت فردی میپردازد. او خواستار این است که فرد این آزادی را داشته باشد که در موارد معین رفتاری متفاوت با عرف رایج داشته باشد. در رمان اشتیلر نیز با مسئلهی هویت فردی روبهرو هستیم.
بازی در سپیده دم و رؤیا
کتاب حاضر شامل دو نوول است از آرتور شنیتسلر (۱۸۶۲-۱۹۳۱م.)، پزشک و ادیب صاحب سبک اتریشی: «رؤیا» (۱۹۲۶) و «بازی در سپیده دم» (۱۹۲۷).
برلین الکساندرپلاتس
کتاب به داستان شخصی میپردازد که به دلیل قتل به زندان میافتد اما به دلایلی بعد از چهار سال آزاد میشود و تصمیم میگیرد که دیگر سراغ کار خلاف نرود و زندگی آرامی داشته باشد.
با توجه به اینکه شخصیت اول داستان تلاش میکند که به سمت کار خلاف نرود اما بازی سرنوشت مانع از تصمیم او میشود و شرایط به شکلی تغییر میکند که او نتواند پای قولی که داده بایستد و داستان به این شکل و با این محور ادامه پیدا میکند.
«آلفرد دوبلین» نام نویسنده پرآوازه آلمانی است که در ۱۰ اوت سال ۱۸۷۸ متولد شد. نام او با اسم پایتخت این کشور (برلین) پیوندی ناگسستنی دارد، نه به دلیل این که دوبلین از ده سالگی در این شهر زندگی میکرده، بلکه به این دلیل که او، نخستین نویسنده آلمانی است که برلین را به عنوان یک بزرگشهر اروپایی در ادبیات، ابدی کرده است. این اثر برجسته که «برلین، میدان الکساندر» نام دارد، برای نخستین بار در سال ۱۹۲۹ منتشر شد. منتقدان ادبی، این رمان یگانه را بارها از نظر اهمیت و غنا و قدرت آفرینندگی با «اولیس»، اثر «جیمز جویس» که در سال ۱۹۲۲ منتشر شد، مقایسه کردهاند اما به گفته دوبلین، او هنگام نوشتن رمانش، با این اثر آشنا نبوده است. این اثر نه تنها از نظر ادبی، بلکه به لحاظ اقتباسهای سینمایی نیز بارها ستوده شده و اهمیت بسیار زیادی دارد.
کلاین و واگنر (به همراه سیدارتا و گشتوگذار)
نویسنده: هرمان هسه
مترجم: علی اصغر حداد
این کتاب مجموعهای از سه کتاب هرمان هسه شامل کلاین واگنر، سیدارتا، گشتوگذار است.
هسه ادیب، نویسنده و نقاش آلمانی- سوییسی و برندهٔ جایزهٔ نوبلِ سال ۱۹۴۶ در ادبیات است. از مشهورترین آثار وی می توان به رمان های زیر چرخ، دمیان، گرگ بیابان، سیدارتا، گرترود و مجموعه داستان های کوتاه وی اشاره کرد.
سالهای (۱۹۱۸ - ۱۹۱۹ میلادی) سالهای جدایی از خانواده، گوشهگیری و اقامت در «تیچینو» بود. این حوادث در داستانهای کوتاه وی رد پای خود را به روشنی بجای گذاشته است.
محاکمه
نام مترجم : علی اصغر حداد
«بیشک کسی به یوزف کا. تهمت زده بود زیرا بیآنکه از او خطایی سرزده باشد، یک روز صبح بازداشت شد.» در همان جملهی آغازین رمان، این انتظار در خواننده بهوجود میآید که بازداشت کا. یک اشتباه قضایی است و برطرف خواهد شد. اما انتظار برآورده نمیشود. یوزف کا. کارمند عالیرتبه و منظم بانک گمان میکرد که اثبات بیگناهیاش کاری ساده باشد، اما هرچه پیش میرود آن را ناممکن میبیند. همهچیز از آدمها و کارمندان دونپایهی اطرافش تا قاضی تحقیق و دادگاه در محاکمهی او که آغاز و انجامی ندارد سهیمند تا جایی که کا. نمیداند بیگناه است یا گناهکار. البته خود او هم فرد چندان منزهی نیست. روحیهی حسابگرانهای دارد اما خصایص ناپسند او نمیتوانند دلیل محکومیت و اعدامش به حساب بیایند. دادرسیای که علیه او به جریان افتاده، فقط در صورتی آغاز میشود که او آن را به رسمیت بشناسد و خود را گناهکار بداند.
وقت رفتن
شاید بتوان یوزف وینکلر را توماس برنهارتی دیگر نامید. وینکلر نیز همانند برنهارت از خمودگی ذهنها در محیطهای روستای اتریش مینویسد و از ریاکاری آشکار و پنهان سیاسی که از دوران فاشیسم بهویژه در اذهان روستاییها باقی مانده است.
وقت رفتن شرححال دهقانزادهای است که دوران کودکیاش در ملک و مزرعهی پدری گذشته است، ملک و مزرعهای که او آن را جهانی بیزبان مینامد. در این جهان، محبت پدری سهم حیوانان مزرعه و خشونت سهم بچههاست. آن دهقانزاده خود وینکلر است که در این اثر با زبانی کوبنده، با آمیزهای از کفر و ایمان، آیینهای کلیسای کاتولیک را نقد میکند.