علم و جامعه در سده های شانزدهم و هفدهم
آلن جی ار اسمیت
ترجمه: علی حقی
سده ۱۶ میلادی یا قرن شانزدهم (میلادی) درتقویم گریگوری به فاصله سالهای ۱۵۰۱ تا ۱۶۰۰ میلادی گفته میشود. کوپرنیک در این دوره با به چالش کشیدن نظریه ارسطو مبنی بر ثابت بودن زمین و مرکزیت زمین در جهان، ادعا کرد که زمین به دور خورشید میگردد و ثابت نیست. این نظریه بر خلاف آموزههای کلیسا بود و به همین دلیل به شدت از سوی روحانیون مطرود شد. انقلاب بازرگانی تحولاتی بود که بین دهههای بیست تا شصت قرن شانزدهم روی داد و منجر به گذار از شکل سنتی داد و ستد شد. در ایران، آغاز سده شانزدهم مصادف با تشکیل حکومت صفویان بودهاست.
قرن هفدهم به عنوان زمانی برجسته می شود که خداوند مواد خاصی را به بشریت عنایت کرده است که منجر به توسعه علم و اندیشه علمی می شود. به طوری که آن را قرن نبوغ نامیده اند. بسیاری از دانشمندان در عرصههای علمی متعددی به حرکت درآمدند: جووانی بورلی که با لنزها و میکروسکوپها کار میکرد، رابرت بویل که کشف کرد فشار گاز در یک ظرف بسته با حجم ظرف نسبت عکس دارد، یعنی قانون بویل. گالیلئو گالیله که قوانین ریاضی را تعریف کرد که حرکت اجسام را بر روی زمین توصیف می کرد. اسحاق نیوتن قانون جاذبه را بیان کرد. یوهانس کپلر در مورد قوانین حرکت سیاره ای نوشت. جان ری بنیانگذار سیستماتیک بود. آنتونی فون لیوونهوک یکی از اولین انسان هایی بود که میکروارگانیسم ها را از طریق عدسی ذره بین دید، رابرت هوک برای اولین بار به جهان گزارش داد که کوچکترین واحدهای زنده زندگی "جعبه های کوچک" هستند که بعدها به عنوان سلول شناخته شدند، مارسلا مالپیگی و یان سوامردام نیز میکروسکوپ های کلاسیک از اولین مرتبه که شناخت و درک ساختار میکروسکوپی خودمان و گیاهان و جانورانی را که با آنها همزیستی می کنیم به ارمغان آورد (گاردنر، 1972). با تلاش این دانشمندان مزایای تحقیق از طریق روش علمی، شامل پیشرفت از مشاهده به تجزیه و تحلیل داده ها تا فرمول بندی فرضیه و استفاده از کنترل برای تولید داده های جدید و به دنبال آن ارزیابی مجدد فرضیه اولیه تا نتیجه، محقق و رسمیت یافتند. قرن هفدهم زمانی پدیدار شد که علم و اختراع با هم پیوند خوردند و کاربرد علم در کشاورزی، معدن، دریانوردی و البته تجارت پیشرفت کرد. آیا این صرفاً یک کاربرد تک بعدی از نبوغ بود یا جنبه های چندبعدی بافت تاریخی وجود داشت که منجر به چنین قرن قابل توجهی در سفر ما به عنوان یک گونه شد؟
در طول قرن هفدهم، تغییرات عمده ای در زمینه های فلسفه و علم رخ داد. مطالعات علمی و دانشمندان قبل از آغاز دهه 1600 چندان شناخته شده نبودند. اسحاق نیوتن فیزیکدان قرن هفدهم بود. مردم متفکران کلیدی و امثال او را فیلسوف طبیعی می نامیدند. به این دلیل که اصطلاح "دانشمند" در قرن هفدهم وجود نداشت.
علم در قرن هفدهم پیشرفت کرد. با این حال، دانشمندان را می توان در میان یونانیان باستان در نظر گرفت. با این حال، یونانیان، از سوی دیگر، هرگز اعتقادات خود را از طریق آزمایش های معتبر تأیید نکردند. در نتیجه، بسیاری از ایده های آنها در مورد طبیعت نادرست بود. متأسفانه متفکران یونانی از احترام بالایی برخوردار بودند و هیچ کس جرأت نمی کرد دیدگاه های آنها را برای نسل ها مورد انتقاد قرار دهد. به طور مشابه، این تغییر در اواخر قرن 16 و اوایل قرن 17 آغاز شد.
با این حال، آزمایشهایی آغاز شد تا ببینند آیا باورها درباره جهان درست هستند یا خیر. فرانسیس بیکن گفت که مردم نباید یک تصور را به سادگی به این دلیل که یک فیلسوف یونانی چنین گفته است درست بپذیرند. با این حال، او ادعا کرد که کلید درک چگونگی عملکرد جهان طبیعی، مشاهده و آزمایش کامل است. این شیوه جدید نگرش به جهان کم کم فراگیر شد. در اواخر قرن هفدهم، دسترسی علمی جدید به مایه افتخار در سراسر اروپا تبدیل شد.
در اواخر قرن شانزدهم، استفاده از نمادهای ریاضی رایج تر شد. تمرین نوشتن ریاضیات پس از تثبیت این مفهوم به سرعت مورد توجه قرار گرفت. در اوایل قرن هفدهم، بسیاری از نویسندگان انگلیسی نمادهای جدیدی خلق کردند.