درآمدی بر تحلیل فلسفی
این کتاب ترجمه چهارمین و واپسین ویرایش اثری است که از حدود پنجاه سال پیش، یعنی از زمان نخستین چاپ نخستین ویرایش آن، تاکنون جایگاهی بس ممتاز را به عنوان اثری درباره مبادی فلسفه و آشنایی با تحلیل فلسفی، با سبکی بس زنده و خواندنی، حفظ کرده است و بی گمان تا ده ها سال آینده نیز چنین جایگاهی را حفظ خواهد کرد. هاسپرس با تجربه ای گرانبار در آموزش و نگارش در سنت فلسفه تحلیلی، به بحث درباره بسیاری از مسائل مهم فلسفه، از نقش زبان و شناخت شناسی- شناخت علمی تا فلسفه دین و فلسفه اخلاق با توجه به روش ها و رویکردهای فلسفی رایج در دانشگاه های انگلستان و امریکا پرداخته است. او با توجهی که به واپسین تحولات در زمینه بحث های فلسفی مورد نظر داشته است در هر ویرایش با بازنگری کامل کتابی تقریبا جدید پدید آورده است. و هر بار با دوری گزیدن از روش مرسوم در نگارش کتابهای مربوط به مسائل فلسفی و تاریخ فلسفه، با روی آوردن به روش روایی خاص و تکیه بر صدها مثال و گفتگو و تمرین، با زبانی غیر فنی و محاوره ای، کار را با چنان موفقیتی به سامان رسانده است که به گفته جان ویزدم «در کاری بس دشوار شگفتی ها آفریده است.» هاسپرس در این کتاب نه وظیفه آموزش رسمی تاریخ فلسفه یا مکتبهای فلسفی، بلکه وظیفه آموزش فلسفه ورزی را، به صورت خودآموزی با زنده ترین شیوه بیان، به عهده گرفته است و می توان با استیون پریست همراه شد و درباره نتیجه کار او گفت: «بهترین کتاب موجود در مبادی فلسفه».
لیبرالیسم سیاسی
این کتاب ایدههای عدالت به مثابه انصاف را که جان رالز در کتاب «نظریه عدالت» ارائه کرده است، ادامه میدهد و بازنگری میکند، اما تفسیر فلسفی آن را به شکلی اساسی تغییر میدهد. آن کار قبلی آنچه رالز آن را «جامعه منظم» مینامد، فرض میکرد، جامعهای که در باورهای اخلاقی پایهاش پایدار و نسبتاً همگن است و در آن توافق گستردهای درباره آنچه زندگی خوب را تشکیل میدهد وجود دارد. با این حال، در جامعه دموکراتیک مدرن، کثرتی از آموزه های ناسازگار و آشتی ناپذیر - مذهبی، فلسفی و اخلاقی - در چارچوب نهادهای دموکراتیک وجود دارند. رالز با به رسمیت شناختن این به عنوان یک شرط دائمی دموکراسی، می پرسد که چگونه یک جامعه باثبات و عادلانه متشکل از شهروندان آزاد و برابر، زمانی که توسط دکترین های معقول اما ناسازگار تقسیم می شود، می تواند در هماهنگی زندگی کند؟ این نسخه شامل مقاله «ایده عقل عمومی بازبینی شد» است که طرحهای رالز برای بازنگری در لیبرالیسم سیاسی را که با مرگ او کوتاه شد، تشریح میکند.
«تفسیری مستدل و فوقالعاده درباره نظریه عدالت... چرخشی قاطع به سوی فلسفه سیاسی». - مکمل ادبی تایمز