امپراتوری نشانه ها
چرا ژاپن؟ زیرا ژاپن کشور نوشتار است: از میان تمام سرزمینهایی که من شناختهام، ژاپن تنها جایی بوده است که تأثیر نشانهها بیشترین نزدیکی را با باورها و رؤیاهایم داشته است، یا شاید بهتر باشد بگویم نشانهها در دورترین نقطه از همهی چیزهایی قرار داشتهاند که از آنها نفرت داشتهام و آزارم میدادهاند، از همهی چیزهایی که میخواستهام بهمثابه بخشی از نشانهسالاری غربی طردشان کنم. نشانهی ژاپنی قدرتمند است: به صورت تحسینبرانگیزی نظم و ترتیب دارد و خود را به نمایش میگذارد، بیآنکه هرگز نه به طبیعت بدل گردد و نه به عقلانیت. نشانهی ژاپنی تهی است: معنایش گریزان است، در عمق قالبهایش نه اثری از خدا هست، نه از حقیقت و اخلاق؛ و این قالبهای بیآنکه جبرانی در کار باشد سلطه دارد. نشانهی ژاپنی، بیش از هر چیزی کیفیتی عالی دارد، نجابتی در بروز خویشتن، افسونی شهوانی که بر همهچیز مینشاندش و ما عموماً آن را به بیمعنایی و ابتذال خویش میرانیم. از این رو جایگاه نشانه را در اینجا نباید در میان نهادها جست: اینجا نه صحبتی از هنر در میان است، نه از فلکلور، نه حتی از تمدن (ما ژاپن فئودال را در برابر ژاپن فناورانه نمینشانیم)؛ در اینجا سخن ما تنها از شهر است، از مغازهها، از تئآتر، از ادب، از باغها، از خشونت، سخن ما تنها از چند حرکت و چند اداست، از چند غذا، از چند شعر، سخن ما از چشمان است و از قلمموهایی که همهی اینها را به نوشتار درمیآورند بیآنکه آنها را نقاشی کنند.
رولان بارت
انسان شناسی شهری
نام نویسنده : ناصر فکوهی
در ساختار کتاب حاضر منطقی مشخص به کار گرفته شده است بدین ترتیب نخست رویکردی اسنان شناختی تاریخی در نظر بوده است که در منشا و تحول شهر ها از ابتدا تا امروز و چشم اندازی به سوی آینده مورد بررسی قرار گیرد.سپس تلاش شده است تصویری از نظریه های پیشین و کنونی درباره شهر ارائه شود تا چارچوب نظری مشخصی که انسان شناسی شهری درون آن به پژوهش میدانی میپردازد معلوم شود فصل سوم کتاب را باید مهم ترین بخش از نقطه نظر انسان شناسی به حساب آورد زیرا در آن به مجموع مفاهیم اساسی و موضوع های انسان شناسی شهری پرداخته شده است.فصل چهارم در حقیقت مقدمه ای است برای ورود به عرصه جدید و بسیار گسترده انسان شناسی شهری ایران که امیدواریم بتوانیم در آینده ای نه چندان دور به صورت تفصیلی آن را باز کنیم و سرانجام آخرین فصل کتاب به تشریح روش های خاص انسان شناسی به ویژه در حوزه شهری یعنی در جوامع پیچیده اختصاص دارد.
تاریخ اندیشه و نظریه های انسان شناسی
نام نویسنده : ناصر فکوهی
در نخستین رویکرد، نظریه در قالبهای تاریخی مورد بحث قرار گرفته است. در اینجا هدف آن بوده است که بتوان رابطهای منطقی میان هر یک از دورههای تاریخی و نظریههایی که در آن دوره ظاهر شده یا از میان رفتهاند برقرار کرد. دومین رویکرد به نظریه در کتاب حاضر از خلال اندیشمندان بوده است. در انسانشناسی بیش از هر علم دیگری میتوان نوعی نزدیکی و وابستگی را میان سرنوشتهای فردی اندیشمندان و نظریهها و اندیشههای آنها مشاهده کرد. و سرانجام رویکرد سوم در این کتاب، پرداختن به نظریه در قالب خود نظریهها بوده است. نظریهها در این رویکرد، گاه در قالبهای ملی (همچون انسانشناسی فرانسه، بریتانیا یا امریکا) گاه در قالب مکاتب نظری عام همچون کارکردگرایی و تطورگرایی و سرانجام گاه در قالب مجموعههای نظری که بر گرد یک موضوع مطالعاتی شکل گرفتهاند، آمده است.
در تقسیم عمومی کتاب تلاش شده است ضمن قائلشدن سهمی مهم برای اندیشههای باستانی و کلاسیک، که حضور پیوستهٔ آنها در اندیشهٔ انسانشناختی باید همواره مورد نظر باشد، سهم اساسی در دو فصل آخر و بهویژه در فصل ششم به اندیشههای قرن بیستم و بهخصوص آخرین نظریههای مطرح شده در علم زنده و فعال انسانشناسی داده شود تا خوانندگان بتوانند دیدگاهی جامع و کامل نسبت به مبحث نظریه در انسانشناسی داشته باشند.
مبانی انسان شناسی
نام نویسنده : ناصر فکوهی
در این کتاب تلاش شده است موضوعی بسیار پیچیده، یعنی فرهنگ انسانی و علمی که بهطور تخصصی به مطالعهٔ آن اختصاص دارد به زبانی ساده تشریح شود. مطالب این کتاب، چنانکه از عنوان آن نیز مشخص است، تنها «درآمد» و «مقدمه»ای است برای آشنایی با موضوع. اما نباید تصور کرد که این «مقدمه» دیدگاهی جامع یا نسبتاً جامع از این علم گسترده به خواننده عرضه میکند، یا اصولاً نویسنده چنین ادعایی دارد. در حقیقت انسانشناسی بهدلیل گستردگی زمانی و مکانی و وجود شاخههای تخصصی بسیار زیاد در آن امروزه به یکی از پیچیده ترین علوم انسانی تبدیل شده که همزمان واجد دو بُعد مثبت و منفی است. انسانشناسی علمی بهدلیل ماهیت بینرشتهایاش دایرةالمعارفی است که برای درک جهان پیچیدهٔ کنونی بهترین ابزار است. البته انسانشناسی نیازمند تعامل با دیگر رشتهها و حوزههای تخصصی است.
اما بُعد منفی در آن است که همان دلایل میتوانند پژوهشگر ناآگاه را بهسوی امور سطحی سوق دهند و مفاهیم پیچیده را به مفاهیم پیشپاافتادهای تقلیل دهند که هیچ سودی نه برای خودش و نه برای دیگران نخواهند داشت.
در این کتاب همچنین تلاش شده است بر بُعد مثبت تأکید و خوانندگان را به پرهیز از بُعد منفی توصیه شود. و امید است گروهی از آنها به ادامهٔ مطالعه و تحقیق در این حوزه تشویق شوند.
نویسنده: دکتر ناصر فکوهی، دانشیار گروه انسانشناسی دانشکدهٔ علوم اجتماعی دانشگاه تهران