در حال نمایش یک نتیجه

نمایش 9 24 36

تاریخچه خوشبختی

104,000 تومان

   نیکلاس وایت

   خشایار دیهیمی

فلسفه فقط رشته‌اي دانشگاهي نيست كه در دانشگاه خوانده شود. فلسفه به همه تعلق دارد و همه ما از كودكي سوالاتي طرح مي‌كنيم كه جنبه فلسفي آشكاري دارند. اين سوال‌ها و پاسخ‌هاي آن‌ها «راه زندگي» هر كس را معين مي‌كنند. اين مجموعه به مسائلي فلسفي از همين دست مي‌پردازد كه همه ما به نوعي در زندگي با آن مواجهيم، از سوال‌هاي كلي نظير «معناي زندگي» و «خوشبختي» گرفته تا مسائل جزئي‌تر نظير درد، بخشودن، ترس، ملال، حسد، عشق، جاودانگي و... زبان اين كتاب فني نيست و همگان مي‌توانند آن‌ها را بخوانند.

کتاب «تاریخچه خوشبختی» از معدود کتاب‌هایی است که مفهوم و فلسفه خوشبختی را دنبال کرده است. ارسطو در «اخلاق نیکو ماخوسی» از قول سولون، قانون‌گذار مشهور آتنی می‌گوید: «هیچ‌کس را تا زمانی که در قید حیات است خوشبخت مخوان». ارسطو این گفته را بسط داده و می‌گوید بخت و اقبال اعقاب آدمی بر خوشبختی خود او، دست‌کم تا مدتی اثرگذار است: «عجیب است اگر مرد دست‌کم در مدت معینی از بخت و اقبال اولاد و اعقاب خود هیچ اثر نپذیرد.» ارسطو می‌گوید هرکسی به خاطر خود خوشبختی به دنبال آن است. نیکلاس وایت در تاریخچه خوشبختی می‌گوید: در اصل این مفهوم در فاصله زمانی ارسطو تا زیگموند فروید تغییر چندانی پیدا نکرده! خصوصا وقتی که فروید در «تمدن و ناخوشی‌های آن» درباره «آنچه افراد مشخصا می‌گویند هدف و مقصودشان در زندگی چیست؟ چنین نظر می‌دهد که افراد از زندگی‌شان چه می‌خواهند و آرزو دارند در زندگی‌شان به چه چیزی دست یابند؟ پاسخ به این سوال نمی‌تواند چندان با تردید توام باشد. افراد به دنبال خوشبختی هستند، آنها می‌خواهند خوشبخت شوند و خوشبخت بمانند. در شرایط عادی وقتی درباره وضع و حال و روزمان از ما سوال شود، چیزهای کثیری ذیل عناوین و سرفصل‌های مختلفی بر ما نمایان می‌شود. تکثر خواسته‌ها از سر تفنن یا تنوع‌طلبی نیست. افراد برخوردار و مرفه هم به همان اندازه افراد نیازمند، به نحوی موجه، خواستار خوشبختی هستند. انسان فقط به نان، آب، خواب یا هر چیز دیگری به‌تنهایی نیاز ندارد و به هیچ «یک چیزی» زنده نیست. زنده ماندن حتی وقتی در مضیقه مطلق هستیم باز نیازمند توجه به چیزهایی غیر از آن تک نیاز فوری و فوتی است و اینجا است که مفهوم خوشبختی را می‌توان از دل این تکثر یا تضادهای بالقوه‌شان بازیافت. شرط و وضع خوشبختی هر چه که باشد، بی‌تردید باید وضعی باشد که هر کسی از صمیم جان، آن وضع را وضع «خوب و مناسبی» بداند، وضعی که باید به دنبالش بود.