چرخش های یک ایدئولوژی
ولفگانگ لئونارد
هوشنگ وزیری
این که کمونیسم در حرکت برای «تغییر جهان»، خود تا چه حد دستخوش تغییر شده است، ماهیت این تغییر چیست، و چه پیامدهای سیاسیئی به بار آورده است، مسألهای است که مطالعهٔ آن ضروری مینماید. کتاب حاضر، در این راه ارزشهایی نمایان دارد و از سه مزیت عمده برخوردار است: نخست اینکه جنبهٔ توصیفی واقعبینانهای دارد که از پیشداوری فارغ است؛ دوم اینکه به زبانی نگاشته شده است که درک مطلب را بدون داشتن اطلاعات قبلی بالنسبه گسترده از مارکسیسم کاملاً ممکن میسازد؛ و آخر اینکه نویسندهٔ آن به تجربههای ملموس و عینیِ سالها اقامت در شوروی و کشورهای «بلوک شرق» اتکاء دارد.
ولفگانگ لئونارد یکی از متفکران کمونیست و از اعضای مؤثر «گروه اولبریشت» بود. از نخستین کسانی بود که پس از پایان جنگ جهانی دوم از شوروی به آلمان بازگشت تا در برپایی جمهوری دموکراتیک آلمان شرقی به والتر اولبریشت سیاستمدار یاری دهد. سالها بعد نیز به باور کسانی به نخستین مخالف دولت آلمان شرقی تبدیل شد و از استالینیسم روی برگرداند و سالها در دانشگاههای امریکا به تدریس تاریخ شوروی و تاریخ جهانی کمونیسم پرداخت. یکی از دانشآموختگان لئونارد چند دههٔ بعد رئیسجمهور امریکا شد: جورج دبلیو بوش.
زندگی من
لئو تروتسکی
ترجمه: هوشنگ وزیری
زندگی من اثریست از لئون تروتسکی، رهبر انقلابی مارکسیست که نخستین بار در سال ۱۹۳۰ به چاپ رسید.
از پیشگفتار کتاب به قلم نویسنده: عصر ما از حیث خاطرات غنی است، شاید غنی تر از همه اعصار پیشین. علت این است که گفتنی ها بسیار است. هر چقدر زمان فاجعی تر و مسیر گردش آن پرپیچ و خم تر، میل و علاقه به تاریخ معاصر شدیدتر. هنر نقاشی مناظر نمی توانست در بیابان بی آب و علف نشو و نما کند. در نقطه عطفی که ما ایستاده ایم، نیازی در خود می بینیم، به دیروزی که تازه گذشته و با وجود این سخت دور می نماید، با دیدگان کسانی بنگریم که در ساخت آن سهیم بوده اند. رونق خاطره نویسی را پس از جنگ جهانی اول می توان در این واقعیت جستجو کرد و شاید هم بتوان در آن توجیهی برای کتاب حاضر یافت...هوشی مین
ژان لاکوتور
برگردان به فارسی: هوشنگ وزیری
هوشی مینه از دوران دانشگاه مبارزه علیه استعمارگران فرانسوی را آغاز کرد. در ماه اوت ۱۹۴۵ به همراه همرزمانش دولت موقت جمهوری دموکراتیک ویتنام را بنیان نهاد و سرانجام در دوم سپتامبر همان سال از طرف دولت بیانیه تاریخی استقلال را قرائت کرد. در روز ۲ مارس ۱۹۴۶، در نخستین نشست مجلس ملی، هوشیمینه بهعنوان رئیسجمهور دولت دموکراتیک ویتنام انتخاب شد. هوشی مینه قهرمان نبرد مردم ویتنام علیه متجاوزان آمریکایی در دهه ۱۹۶۰ است. او در پیامی گفته بود «ممکن است این نبرد ۲۰ سال یا بیشتر به طول انجامد. ممکن است هانوی وهانفونگ و بسیاری از شهرها و کارخانهها نابود شوند، ولی خلق ویتنام هرگز شکست نمیخورد.» این اتفاق نیز افتاد و آمریکا در برابر اراده مردم ویتنام و جنبش جهانی ضدجنگ مجبور به عقبنشینی شد.
هو شی مین یکی از تاثیرگذارترین رهبران جهان به حساب می آید. مجله تایم او را در فهرست 100 فرد مهم قرن بیستم (تایم 100) در سال 1998 قرار داد. اندیشه و انقلاب او الهام بخش بسیاری از رهبران و مردم در مقیاس جهانی در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین در جریان جنبش استعمار زدایی بود که پس از جنگ جهانی دوم رخ داد. او به عنوان یک کمونیست، یکی از معدود شخصیتهای بینالمللی بود که در غرب مورد توجه نسبتاً خوبی قرار گرفت و به اندازه سایر حاکمان و جناحهای کمونیست با انتقادات بینالمللی مواجه نشد و حتی برای اقدامات خود مورد تحسین قرار گرفت.
یادداشتهای روزانه
لئو تروتسکی
ترجمه: هوشنگ وزیری
لئو تروتسکی تفاوت چندانی میان خاطرات و یادداشتهای روزانه قائل نیست. او در بخش آغازین کتاب یادداشتهای روزانه مینویسد: «کتاب خاطرات چنان شکل ادبیای نیست که برای من جاذبه داشته باشد، بیشتر دوست داشتم بتوانم روزنامهای انتشار دهم، ولی بدین کار دسترسی نیست... جدا بودن از هرگونه فعالیت سیاسی مرا بر آن میدارد که با پناه آوردن به خاطرهنویسی این جای خالی را پر کنم. هنگام شروع جنگ جهانی نیز که در سوئیس بودم و با جهان خارج ارتباطی نداشتم، چند هفته خاطرهنویسی کردم و دیرتر، یعنی در سال ۱۹۱۶، پس از اخراج از فرانسه هم، در اسپانیا، زمانی بدین کار پرداختم و گمان میکنم خاطرهنویسیم به همین محدود باشد. » یادداشتهای روزانه لئو تروتسکی، متفکر روسی مارکسیست هم از جمله روزنوشتهای ارزشمند و تاثیرگذاری است که در بینظیری و بیپیرایشی شباهتهای نه چندان اندکی با "تونی بن" دارد. روزنوشتهای تروتسکی با وصیتنامه او پایان مییابد. برگ آغاز روزنگاشتهای تروتسکی، ۷ فوریه ۱۹۳۵ و آخرین یادداشت او ۳ مارس ۱۹۴۰ است. در آخرین روزنوشت تروتسکی آمده است:« ناتاشا پنجره رو به حیاط را بیشتر گشوده است تا هوا بهتر به اتاقم وارد شود. من میتوانم چمن سبز و درخشان را پایین دیوار ببینم و آسمان روشن و آبی را و همه جا آفتاب را. زندگی زیباست، امید است نسل آینده آن را از هر چه پلیدی، اختناق و زورگویی است بپالاید و از آن لذت ببرد.»