تکامل فیزیک
نویسنده : آلبرت آینشتاین ،لئوپولد اینفلد
ترجمه : احمد آرام
سه حکیم مسلمان (ابن سینا، ابن عربی و سهروردی)
نام نویسنده : حسین نصر
نام مترجم : احمد آرام
کتاب حاضر تنوع اندیشه اسلامی را از راه سه تن که هر کدام در عصر خود برجسته ترین مظهر یکی از سه جنبه مختلف آن بوده اند، نشان داده است؛ ابن سینا به عنوان مظهر فلاسفه علماء، سهرودی به عنوان مظهر اشراقیون و ابن عربی به عنوان مظهر صوفیه، نویسنده در این کتاب با یادآوری افکار فلاسفه ای مانند کندی، فارابی، سرخسی، سجستانی و عامری خواسته است شخصیت ابن سینا را در وضع خاصی که به فلسفه یونان داده، بیان کند و او را نمودار افکار بزرگان پیش از خود بداند و در نهایت مهد اصلی فلسفه را در گذشته از افراد نادری چون کندی در ایران زمین جستجو کرده است. اگر سه حکیم مسلمان را چنان که هست به صورت کتابی مرکب از مقدمه و متن و حواشی در نظر آوریم تصدیق خواهیم کرد این کتاب که اسماً عهده دار بیان حکمت تنها سه تن از بزرگان عالم فکر اسلامی است در حقیقت کتابی است که به کل تفکر اسلامی نظر دارد و در سلسله جبال تفکر اسلامی تنها با ذکر قلههای بلند و نمایان اکتفا نکرده و پیوستگی این سلسله را از خاور تا باختر و از آغاز تا امروز آشکار ساخته است.
شش بال (مردان علم در رنسانس)
جورج سارتن نویسنده کتاب معروف «تاریخ علم» در کتاب «شش بال» نارسایی و ناتوانی علم را در انسانی ساختن روابط بشر و نیاز فوری انسان را به نیروی ایمان چنین بیان میکند:
«علم در بعضی زمینهها ترقیات شگفت کرده است ولی در زمینههای دیگر مثلا سیاست ملی یا بینالمللی که مربوط است به روابط افراد انسان با یکدیگر، هنوز خود را ریشخند میکنیم».
جورج سارتن اعتراف می کند که ایمانی که مورد نیاز انسان است ایمان دینی و مذهبی است. او درباره نیاز انسان به مثلث «دین و علم و هنر» چنین می گوید:
«هنر، زیبایی را آشکار می سازد و همین جهت مایه شادی زندگی می شود. دین محبت میآورد و موسیقی زندگی است. علم با حق و راستی و عقل سر و کار دارد و مایه هوشیاری نوع بشر می شود. به هر سه اینها نیازمندیم.
هم به هنر، هم به دین، هم به علم.علم به صورت مطلق برای زندگی لازم است ولی هرگز به تنهایی کافی نیست».
شش بال (مردان علم در رنسانس)
جورج سارتن نویسنده کتاب معروف «تاریخ علم» در کتاب «شش بال» نارسایی و ناتوانی علم را در انسانی ساختن روابط بشر و نیاز فوری انسان را به نیروی ایمان چنین بیان میکند:
«علم در بعضی زمینهها ترقیات شگفت کرده است ولی در زمینههای دیگر مثلا سیاست ملی یا بینالمللی که مربوط است به روابط افراد انسان با یکدیگر، هنوز خود را ریشخند میکنیم».
جورج سارتن اعتراف می کند که ایمانی که مورد نیاز انسان است ایمان دینی و مذهبی است. او درباره نیاز انسان به مثلث «دین و علم و هنر» چنین می گوید:
«هنر، زیبایی را آشکار می سازد و همین جهت مایه شادی زندگی می شود. دین محبت میآورد و موسیقی زندگی است. علم با حق و راستی و عقل سر و کار دارد و مایه هوشیاری نوع بشر می شود. به هر سه اینها نیازمندیم.
هم به هنر، هم به دین، هم به علم.علم به صورت مطلق برای زندگی لازم است ولی هرگز به تنهایی کافی نیست».