اخلاق بازجویی
گروهی با قراردادن امنیتِ ملّی و اجتماعی در صدر اولویتهای حکومت، توسل به هر شیوهای -حتی توسل به درجات مختلف خشونت- را برای دستیابی به اطلاعات حساس روا میدارند. برخی دیگر حوزهٔ عملِ بازجویان را به قانون و اصولِ اخلاقی محدود میکنند و بر این باورند که حتی در دشوارترین شرایط نیز عملِ بازجویان باید در چارچوب قانون باشد. مدافعان هر یک از این دو دیدگاه اندیشههای خود را بر اساس فرضیاتی دربارهٔ حقوق و وظایف متقابل فرد و جامعه بنا کردهاند.
مایکل اسکرکر در این کتاب به جنبههای مختلف این مسئلهٔ بحثانگیز میپردازد و آن را از چشم فیلسوفان و حقوقدانان مینگرد. او میکوشد با ارائهٔ مثالهایی از پروندههای واقعی مسائلی همچون حقِ برخورداری از حریم خصوصی و حقِ سکوت در برابر پرسشهای بازجو، حقوق متهمان و محکومان، حقوق افراد مشکوک به فعالیتهای تروریستی و جاسوسی، حقوق زندانیان جنگی و اسرا، ریشههای تاریخی شکنجه و تردیدهایی که دربارهٔ میزان کارآیی بازجوییهای خشونتآمیز وجود دارد، و مواردی از این دست را بررسی کند.
اخلاق در سیاست
جایگاه دروغ در عرصهٔ سیاست کجاست؟
آیا اقتصاد سیاسی باید به دنبال هموار ساختن راهِ رشد اقتصادی و توزیع ثمرات آن باشد یا اینکه استقرار ترتیباتی اقتصادی را پی بگیرد که زمینۀ تربیت مردم و تبدیل آنان به شهروند را مهیا میکند؟
آیا بدون پرداختن به مسائل بحثانگیز اخلاقی همچون سقط جنین، حریم خصوصی، آزادیهای فردی و محدودهٔ آن، حد و مرز پژوهشهای سلولهای بنیادی و مسائلی از این دست میتوان به سیاستگذاری در عرصهٔ عمومی پرداخت؟
منظور از زندگی خوب چیست و چنین مفهومی چه نسبتی با برنامههای دولت دارد؟
آیا دولت باید برای دستیابی به آرامش اجتماعی و همزیستی از پرداختن به چنین مسائل اختلافانگیزی پرهیز کند یا اینکه تربیت شهروندان اخلاقمدار براساس اصول اخلاقی غالب در جامعه را بر هر وظیفۀ دیگری مقدم بشمارد و لباس قانون بر تن اخلاق بپوشاند؟
اینها پرسشهایی است که یافتن پاسخی شایسته برای آنها دغدغهٔ اندیشمندان و جامعهٔ امروز ما نیز هست.
انسانیت: تاریخ اخلاقی قرن بیستم
نام نویسنده : جاناتان گلاور
نام مترجم :افشین خاکباز
از نخستين باري كه از نسل كشي آلمانيها باخبر شدم با خودم ميانديشيدم كه چگونه افراد ميتوانند مرتكب چنين جناياتي شوند. اين پرسش ذهن مرا به خود مشغول كرده بود و در اكثر مطالبي كه در زمينهي فلسفه مينوشتم بروز پيدا ميكرد. دربارهي مسائل اخلاقي در ارتباط با گرفتن جان ديگران و كاربرد دانش ژنتيك چندين كتاب نوشتم. ربط اين موضوعات به پروژة ايجاد حلقههاي دفاعي مطمئنتر در برابر احياي سياستهاي نازي نيازي به تأكيد ندارد. ولي هنگامي كه دربارهي مسائل بهظاهر خنثاتر از قبيل هويت فردي مينويسيم، ناخواسته به سوي نوشتن دربارهي وحشيگريهاي اخير انسانها كشيده ميشوم. بنابراين فكر كردم بهتر است به جاي طرح اين مسائل در حاشيهي موضوعات ديگر، مستقيما دربارهي آنها سخن بگويم.
كتاب حاضر كوششي است براي بخشيدن بُعدي تجربي به اخلاقيات. من در اين كتاب از اخلاق براي طرح پرسشهايي در برابر تاريخ استفاده كردهام و سعي كردهام متقابلاً از تاريخ براي ارئه تصويري از استعدادهاي پنهان انسان استفاده كنم كه به اخلاقيات ربط پيدا ميكنند. براي انجام اين كار ناچار بودهام بسياري از مسائل و مباحث را با ديگراني در ميان بگذارم كه درك و دانش بيشتري از من در اين زمينه دارند. اميدوارم لغزشهاي من انگيزهاي شود براي آنان تا اين پروژه را به نحوي بهتر به پيش ببرند و به سرانجام برسانند.
(از پيشگفتار نويسنده)
انسانیت: تاریخ اخلاقی قرن بیستم
نام نویسنده : جاناتان گلاور
نام مترجم :افشین خاکباز
از نخستين باري كه از نسل كشي آلمانيها باخبر شدم با خودم ميانديشيدم كه چگونه افراد ميتوانند مرتكب چنين جناياتي شوند. اين پرسش ذهن مرا به خود مشغول كرده بود و در اكثر مطالبي كه در زمينهي فلسفه مينوشتم بروز پيدا ميكرد. دربارهي مسائل اخلاقي در ارتباط با گرفتن جان ديگران و كاربرد دانش ژنتيك چندين كتاب نوشتم. ربط اين موضوعات به پروژة ايجاد حلقههاي دفاعي مطمئنتر در برابر احياي سياستهاي نازي نيازي به تأكيد ندارد. ولي هنگامي كه دربارهي مسائل بهظاهر خنثاتر از قبيل هويت فردي مينويسيم، ناخواسته به سوي نوشتن دربارهي وحشيگريهاي اخير انسانها كشيده ميشوم. بنابراين فكر كردم بهتر است به جاي طرح اين مسائل در حاشيهي موضوعات ديگر، مستقيما دربارهي آنها سخن بگويم.
كتاب حاضر كوششي است براي بخشيدن بُعدي تجربي به اخلاقيات. من در اين كتاب از اخلاق براي طرح پرسشهايي در برابر تاريخ استفاده كردهام و سعي كردهام متقابلاً از تاريخ براي ارئه تصويري از استعدادهاي پنهان انسان استفاده كنم كه به اخلاقيات ربط پيدا ميكنند. براي انجام اين كار ناچار بودهام بسياري از مسائل و مباحث را با ديگراني در ميان بگذارم كه درك و دانش بيشتري از من در اين زمينه دارند. اميدوارم لغزشهاي من انگيزهاي شود براي آنان تا اين پروژه را به نحوي بهتر به پيش ببرند و به سرانجام برسانند.
(از پيشگفتار نويسنده)
رؤیاهای انقلابی
ریچارد استایتز با بررسی تاریخ اجتماعی و فکری و فرهنگی روسیه در سالهای پیش و پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، بر این باور است که انقلاب روسیه فقط پیرامون آرمانشهرهای مارکسیستی شکل نگرفته، بلکه برخاسته از برخورد و تلاقی سنتهای آرمانشهرباورانهٔ تاریخ روسیه است که رؤیاها و کابوسهای دهقانان و کارگران و روشنفکران و دولت و نظامیان و دیگر گروهها را در بر میگیرد.
استایتز در این کتاب تصویر روشنی از زندگی انقلابی و عوامل فرهنگی، اسطورهها، آیینها، فرقهها و نمادهایی که مبنای آن را تشکیل میدادند ترسیم میکند. او با تحلیلِ شکلهای اصلیِ تفکر آرمانشهری و انگیزههای تجربی، و برخورد گریزناپذیر اقتدارگرایی بلشویکی و رفتار آزادیخواهانه و آرزوهای بخشهای بزرگی از جمعیت روسیه، و سپس، نفی تمامعیارِ همهٔ جریانهای آرمانشهری و تجربههای انسانگرایانه در دوران استالین، سرنوشت تک تک این آرمانشهرها و منادیان آنها را به تصویر میکشد.
شهرت
مارک رولندز
افشین خاکباز
رولندز در کتاب «شهرت»، با اشاره به تفاوت میان شهرت سنتی و شهرت نوینی که او شهرت بادآورده مینامد، به ریشهیابی بیماریی میپردازد که چنین شهرتی یکی از نشانههای آن است. با بررسی مفاهیمی همچون «احترام» و «کیفیت»، که با شهرت همراه بودهاند، میکوشد تا علل این تحول را توضیح دهد و به زبانی ساده و طنزآلود به برخی از پرسشهای عمیق فلسفی و نیز مسئلههای روزمرۀ جامعۀ جدید پاسخ دهد: آیا فردگرایی که میوۀ روشنگری است با عینیتگرایی که ریشه در اندیشههای فیلسوفان یونان باستان دارد در تعارض است؟ آیا میتوان بین این دو به موازنهای مناسب دست یافت؟ چرا شهرت به افیون تودهها تبدیل شده است؟ آیا هدف نهایی فردگرایی زندگی سبکبار و فارغ از ارزشهاست؟ رابطۀ میان خودمختاری و خودشکوفایی چیست؟ آیا بنیادگرایان جزماندیش و انسانهای فارغ از ارزش، دو روی یک سکه نیستند؟ کتاب شهرت تلاشی برای پاسخگویی به چنین پرسشهایی است.
عدالت(چه باید کرد؟)
مایکل سندل
افشین خاکباز
مایکل جی. سندل (به انگلیسی: Michael J. Sandel) ، (زاده ۵ مارس ۱۹۵۳ درمینیاپولیس، مینه سوتا، ایالات متحده) فیلسوف سیاسی معاصر آمریکایی و استاددانشگاه هاروارد است. او بیش از همه به خاطر درس «عدالت» هاروارد، که به طور آنلاین قابل مشاهده است و نقادی اش بر نظریه عدالت جان راولز در لیبرالیسم و حدود عدالت (۱۹۸۲) مشهور است. او عضو پیوسته آکادمی هنرها و علوم امریکا انتخاب شدهاست.
او در دانشگاههای براندیز ماساچوست آمریکا در سال ۱۹۷۵، کالج بالیول دانشگاه آکسفورد (دکترا) در سال ۱۹۸۱ تحصیل کرد.
وی در سال ۱۹۸۵ جایزه تدریس هاروارد-رادکلیف را برد و در سال ۱۹۹۹ استاد تمام دانشگاه هاروارد شد.
انجمن علوم سیاسی آمریکا درسال ۲۰۰۸ از سندل بخاطر نبوغ اش در تدریس، تقدیر کرد. سندل سخنرانیهای پر طرفداری را با موضوع “شهروندی نوین” در شهرهای لندن، آکسفورد، نیوکاسل، و واشنگتن دی. سی، انجام میدهد.
فریب طعمه ها
جورج ای. اکرلاف و رابرت جی. شیلر
ترجمه: افشین خاکباز
جورج اکرلاف و رابرت جیمز شیلر، برندگان جایزهٔ نوبل اقتصاد، میکوشند با اشاره به کاستیهای علم اقتصاد متعارف، به زبانی همهفهم به مباحثی در حوزهٔ اقتصاد بپردازند که تا کنون کمتر به آنها پرداخته شده است: سوء استفاده و فریبکاری، دستکاری در نظام معرفتی عموم مردم برای فریب آنها و تغییر رفتار مردم در جهت حفظ منافع صاحبان سرمایه و قدرت در این فضای سرشار از فریب و نیرنگ، حتی مردمانی که از سلامت اخلاقی برخوردارند نیز تحت فشارِ نظامِ بازار و از سر اضطرار مجبورند همرنگ جماعت شوند.
اکرلاف و شیلر با پرداختن به پدیدههایی همچون قمار، عملکردِ نظام بانکی و کارتهای اعتباری و موارد متعدد دیگر، نشان میدهند که چگونه دست نامرئی بازار و ترفندهای بیشمار صاحبان کسب و کار که در موقعیتهای مختلف، از مراسم تولد گرفته تا خرید خانه و خودرو و مراسم خاکسپاری مردم را به سمت خرید کالاهایی سوق میدهد که به آن نیازی ندارند در نهایت جامعهای را میسازد که به تعبیرِ هنری دیوید تارو، زندگی بیشتر آدمهایش بیچارگی خاموش است.