آنک نام گل
نام نویسنده : اومبرتو اکو
نام مترجم : رضا علیزاده
اومبرتو اکو (به ایتالیایی: Umberto Eco) (زاده ۵ ژانویه ۱۹۳۲-درگذشته ۱۹ فوریه ۲۰۱۶)نشانهشناس، فیلسوف، متخصص قرون وسطی، منتقد ادبی و رماننویس ایتالیایی بود. اکو پس از گرفتن مدرک دکترا در دانشگاه تورینو، در دانشگاههای میلان، فلورانس، بولونیا و کولژ دو فرانس تدریس کرد.
اومبرتو اکو بیشتر به رماننویس معروف است. درحالی که او در وهلهٔ اول یک نشانهشناس و فلسفهدان است و در برابر بیش از ۴۰ کتاب علمی و صدها مقاله، تنها ۵ رمان نوشتهاست. وی یکی از مهمترین و پرکارترین اندیشمندان و روشنفکران دنیای معاصر به شمار میرفت و از جمله مهمترین زبانشناسان و نشانهشناسان ساختارگرا بود. اکو از طرفداران گفتگوی میان شرق و غرب بشمار میرفت و از هواداران افزایش ارتباطات و فهم متقابل در محیط بینالمللی بود و علاقهٔ زیادی به زبان بینالمللی اسپرانتو داشت.
اکو مدتی رئیس دانشکدهٔ انسانشناسی دانشگاه بولونیا بود. او همچنین متنهای آکادمیک فراوانی درزمینهٔ فلسفه، نشانهشناسی و نقد ادبی و کتابهایی برای کودکان نوشت. سیارک ۱۳۰۶۹ به نام اوست.
سال 1327 میلادی است . برخی از اعضای فرقه ی قدیس فرانسیس در یکی از صومعه های ثروتمند ایتالیا متهم به بدعت و ارتداد شده اند و برادر ویلیام اهل باسکرویل، کشیشی انگلیسی برای اعلام مواضع امپراطور لوئی باواریایی در منازعه بین پاپ و فرقه به آنجا اعزام شده است. ماموریت برادر ویلیام ناگهان تحت الشعاع رشته ای از جنایات عجیب و غریب قرار می گیرد و او با سوابق و تجاربی که در دستگاه تفتیش کلیسا اندوخته ، مثل یک کارآگاه دست به کار می شود . ابزار های او در این تحقیقات عبارتند از : منطق ارسطو ، الهیات توماس آکویناس و شناخت تجربی راجر بیکن که طنزی شیطنت آمیز و نوعی کنجکاوی بی امان آن را صیقل داده و برنده کرده است. ویلیام به گردآوری شواهد و رمزگشایی نمادهای سری و نسخ خطی پر رمز و راز مشغول می شود و در دل هزار توی خوف انگیز صومعه کند و کاو می کند، صومعه ای که جالب ترین حوادث شب ها در آن اتفاق می افتد.
آونگ فوکو
"آونگ فوکو" دومین رمان اومبرتو اکو که نخستین بار در سال 1988 منتشر شد، ماجراهای سه ویراستار است که زمان زیادی را با هم صرف بازبینی و ویرایش کتابهای یک موسسه انتشاراتی میکنند. این کتابها کار نویسندگان متفننی است که خودشان هزینه چاپ کتابشان را میدهند. ویراستاران تصمیم میگیرند برای رفع کسالت کمی هم تفریح کنند و در این کار از حکایت خارقالعادهای که سالها پیش از یک کلنل خوش سر و وضع ومشکوک شنیدهاند الهام میگیرند؛ کلنل ادعا می کرده کتابی نوشته که در آن راز نیروی اسرارآمیزی را که عظیمتر از هر نیروی طبیعی دیگر است، برملا کرده. سه قهرمان کتاب به شوخی پارههایی از آن دانش سری را که در کتابهای علوم خفیه یافت میشود، به صورت تصادفی وارد کامپیوتری استثنایی میکنند، کامپیوتری به نام "ابوالعفیه" که قادر است ارتباط میان همه دادهها ایجاد کند. سرانجام چیزی که این سه دوست را آن را نوعی بازی طولانی برای رفع کسالت میپنداشتند کمکم جدی میشود. "آونگ فوکو" سفری است باورنکردنی در اندیشه و تاریخ، حافظه و فانتزی، شاهکاری است مسحورکننده همانند دیگر آثار اومبرتو اکو، نوعی داستان پر ماجرای روشنفکرانه و شورانگیز و پر از اسرار که یادآور فیلمهای "ایندیانا جونز" و رمان "کنت مونت کریستو" است.
از کتاب رهایی نداریم
نام نویسنده : اومبرتو اکو و ژان کلود کریر
نام مترجم : مهستی بحرینی
این یکی آن دیگری را نابود خواهد کرد. کتاب، عمارت را نابود خواهد کرد. ویکتور هوگو عبارت معروفش را از زبان کلود فرولو، نایب کشیش کلیسای نتردام بیان میکند. هنر معماری احتمالا از میان نخواهد رفت اما دیگر پرچمدار فرهنگی در حال تغییر، نخواهد بود. هنگامی که آن را با اندیشه ای مقایسه کنیم که شکل کتاب به خود می گیرد و برای اینکار مقداری کاغذ، کمی جوهر و 1قلم کفایت می کند، چگونه می توانیم از اینکه خرد آدمی فن چاپ را به جای معماری برگزیده است در شگفت شویم؟ مقدسات سنگی ما از میان نرفته اند اما مجموعه متون دست نویس، و پس از آنها متون چاپی، این لانه مورچگان هوش و فهم، کندویی که همه تخیلات، زنبورهای طلایی با عسلهایشان در آن جای دارند ناگهان، در پایان قرون وسطی، این مقدسات را به نحوه شگفت آور تنزل دادند.
بائودولینو
آوریل سال 1204 میلادی است، و قسطنطنیه، پایتخت شکوهمند امپراتوری بیزانس به دست شهسواران جنگ چهارم صلیبی تاراج و سوزانده می شود. در گرماگرم کشتار و اغتشاش، بائودولینو، یکی از مقامات بلندپایهٔ دیوانی را از کشته شدن به دست صلیبیون نجات می دهد و داستان خارق العادهٔ خود را برای او که مورخ نیز هست، بازمی گوید. بائودولینو روستازادهٔ اهل شمال ایتالیا استعداد فطری بی نظیری در آموختن زبان های مختلف و دروغ گفتن دارد. هنگام کودکی به یک سرکردهٔ نظامی در بیشه ها برمی خورد و او را با هوش و درایت خویش تحت تأثیر قرار می دهد. سرکردهٔ نظامی که خودِ امپراتور فردریک بارباروسا است، بائودولینو را به فرزندی می پذیرد و او را به دانشگاه پاریس می فرستد؛ و آنجاست که او گروهی از دوستان بی باک و ماجراجو را گرد می آورد. این گروه سرخوش از اروپا، با اسطوره های خویش ساخته عازم جستجوی کشیش یوحنا می شود، پادشاه و روحانی افسانه ای که بر قلمروی پهناور در شرق حکومت می کند: سرزمینی وهم گونه با موجوداتی که چشمانشان بر شانه ها و دهانشان بر شکم هاست؛ سرزمین خواجه ها، تک شاخ ها، دوشیزه های دلربا،... به دیگر سخن، اکوی داستان گو در اوج درخشش.