نمایش 1–9 از 11 نتیجه

نمایش 9 24 36

رنج و سرمستی

330,000 تومان
ایروینگ استون مترجم: پرویز داریوش

این رمان شامل زندگی نامه و سرگذشت خالق هنر و مجسمه ساز،میکل آنژ است.در زمان خواندن این کتاب،همزمان با او رنج میکشیم و سرمست میشویم.میکل آنژ به نقاشی تشریحی میپرداخت.در ابتدا وی تنها توجه عمده اش به مرمر بود و اینکه چه چیزی میتواند از آن استخراج کند.همواره خواستار آن بود که مجسمه هایش نمودار و آیت چیزی مهم باشند.تعهد دشوار او به خودش آن بود که در دل مرمر وروحی تابنده بازنهد،و با این وجود،حتی در موضوع های مذهبی نیز احساسش عمیقا متوجه تمامی انسانی بود که می تراشید.تمامی اعضای پیکر بایست زنده میبود.او معتقد بود هنر یک دشمن دارد و آن جهل است.هر اثر هنری تمثال سازنده آن است.مجموعه آثار میکل آنژ شامل؛هرکول،بام،شام و...است.

میکلانجلو بوناروتی (به ایتالیایی: Michelangelo Buonarroti) یا میکل‌آنژ (به فرانسوی: Michel-Ange)، (زاده ۶ مارس ۱۴۷۵ - درگذشته ۱۸ فوریه ۱۵۶۴)، نقاش، پیکرتراش، معمار و شاعر ایتالیایی است. میکل‌آنژ یکی از هنرمندان نابغه تاریخ و معروفترین چهره رنسانس ایتالیا است.

رنج و سرمستی (۴جلدی)

450,000 تومان
ایروینگ استون مترجم: باجلان فرخی

رنج و سرمستی (به انگلیسی: The Agony and the Ecstasy) رمانی است از ایروینگ استون، نویسندهٔ اهل ایالات متحده آمریکا که زندگی میکلانژ، پیکرتراش نابغهٔ دوره رنسانس را حکایت می‌کند.

شور ذهن

680,000 تومان
ایروینگ استون مترجم: اکبر تبریزی

ایروینگ استون در کتاب شیرین"شور ذهن"خواننده را با فراز و نشیب و زیر و بم زندگی فروید آشنا می سازد.با مطالعه این کتاب خواندنی و بسیار جالب که با نثری شیرین ترجمه شده،با لطافت و ظرافت خاص به دورترین زوایای زندگی فروید نزدیک می شویم و بر شاهبال های اندیشه شاعرانه این نویسنده و مترجمان فرهیخته کتاب به مواردی از زندگی فروید بر می خوریم که تا پیش از نگاشته شدن این کتاب مکتوم مانده بود.

زیگموند شلومو فروید یا زیگیموند شلومو فروید (به آلمانی: Sigmund Schlomo Freud) (تلفظ آلمانی: [ˈzi:kmʊnt ˈfʁɔʏ̯t] (به چکی: Sigismund Schlomo Freud) (زادهٔ ۶ مهٔ ۱۸۵۶ - درگذشتهٔ ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۹) عصب‌شناس اتریشی است که پدر علم روانکاوی شناخته می‌شود. فروید در سال ۱۸۸۱ از دانشگاه وین پذیرش گرفت و سپس در زمینه‌های اختلالات مغزی و گفتاردرمانی و کالبدشناسی اعصاب میکروسکوپی در بیمارستان عمومی وین به تحقیق پرداخت. او به عنوان استاد دانشگاه در رشته نوروپاتولوژی در سال ۱۸۸۵۵ منصوب و در سال ۱۹۰۲ به عنوان پروفسور شناخته شد. در ایجاد روانکاوی و روش‌های بالینی برای روبرو شدن با علم آسیب‌شناسی روانی از طریق گفتگو بین بیمار و روانکاو فروید تکنیک‌هایی را مثل استفاده از تداعی آزاد (به روشی گفته می‌شود که در آن بیمار هرآن چه را به ذهنش خطور می‌کند، بیان می‌نماید) و همچنین کشف انتقال (فرایندی که در آن بیمار و روانشناس خاطرات کودکی خود را با هم درمیان می‌گذارند) و همچنین فرایند تحلیلی روانشناسی را ارائه کرد. بازتعریف فروید از تمایلات جنسی که شامل اشکال نوزادی هم می‌شد به او اجازه داد کهعقده ادیپ (احساسات جنسی بچه نسبت به والدین جنس مخالف خود) را به عنوان اصل مرکزی نظریّه روانکاوی درآورد. تجزیه و تحلیل او از خود و رویاهای بیمارانش به عنوان یک آرزوی تحقق یافته او را به یک مدل برای تجزیه و تحلیل علائم بالینی و سازکار سرکوب رسانید و همچنین برای بسط نظریه خود مبنی بر اینکه ناخودآگاه یک مرکز برای ایجاد اختلال در خودآگاه است از آن استفاده کرد. فروید وجود زیست مایه (لیبیدو) را قطعی می‌دانست (به نظر او لیبیدو انرژی روانی -جنسی است. منبع آن اروس یعنی مجموع غرایز زندگی است. لیبیدو بامرگ میجنگد و می‌کوشد انسان را در هر زمینه به پیروزی برساند. این نیرو را شهوت نیز می‌نامند. زیست‌مایه بیش از هر چیز معنای جنسی دارد) متأسفانه سوءتفاهم بسیاری در مورد اغلب مفاهیم فرویدی وجود دارد، از جمله مفهوم «لیبیدو» که با شهوت یکی دانسته شده است یعنی «به فروید این طور نسبت می‌دهند که گویی او همه چیز را بر اساس سکس می‌دانسته است»در حالیکه فروید «به جای کلمه عرفانی و شاعرانه عشق، کلمه تکنیکی تر و حرفه‌ای تر سکسوالیته را انتخاب کرد» «در حقیقت او بارها اعلام کرده که واژه‌های عشق، سکسوالیته، erotisme و Eros را معادل یکدیگر به کار می‌برد. liebe فرویدی معنای عشق، اشتیاق و ژویی سانس را در یک کلمه داراست.» انتقال یکی دیگر از مفاهیمی است که مورد سوءتفاهم واقع شده است. "فروید کشف کرد که سمپتوم به کمک انتقال قابل روانکاوی می‌شود. او همچنین کشف کرد که انتقال موتور روانکاوی و در عین حال سدی برای آن است. انتقال یک عشق است، یک عشق واقعی و هیچ عشق واقعی در صدد دست یافتن به دانش نیست… کار انتقال این است که چیزی برای تعبیر روانکاو باقی بگذارد. اما تعبیر واقعاً به چه معناست؟...."

شور زندگی

345,000 تومان
ایروینگ استون ترجمه: ابوالحسن تهامی

شور زندگی، روایت زندگی ونسان ون‌گوگ است. تاکنون هیچ نقاشی همچون ون‌گوگ چنین برانگیختۀ قدرت خلاقه ویرانگر خود نبوده است و هرگز طغیان درونی خلاقیت بدین‌گونه او را از رسیدن به سرخوشی و نیک‌بختی باز نداشته است. ونسان ون‌گوگ هنرمندی نابغه بود و زندگی‌اش، کشمکشی وقفه‌ناپذیر با فقر و نومیدی و جنون.

شور زندگی، فضای پاریس پساامپرسیونیستی را ماهرانه به تصویر می‌کشد و رهیافت ون‌گوگ به جهان هنر و فرآیند تحول او را باز می‌آفریند. در این کتاب، زندگی ون‌گوگ نه‌تنها در جایگاه یک نقاش مطرح بلکه به‌عنوان شخصیتی یگانه روایت می‌شود که تمام عمر خود را در سختی و مرارت اما سرشار از حب حیات سپری کرد و از این‌رو سرگذشت او به رمانی سرشار از احساسات عمیق انسانی و شگفتی‌های زندگی بدل شده است.

شور زندگی (داستان پرماجرای زندگی ونگوگ)

380,000 تومان

ایروینگ استون

ترجمه: مارينا بنياتيان

وان گوگ به نقاشي دست زد، زيرا در پي يافتن وسيله‌اي بود كه با آن ((عطش دروني)) خود را فرونشاند. اگر نگوييم كه بار رسالتي بر پشت داشت، باري نگريز به تصور اين معنائيم كه سرچشمه نيرويي قهار، نظير همان نيرويي كه در شكم كوه آتشفشان است، در نهاد او بود و او مي‌بايست دهانه‌اي بيابد تا راه آن را به بيرون بگشايد.وان گوگ يكي از كسان كميابي بود كه سفر زندگي را از طريق شاهراه در پيش نمي‌گيرند، يعني جاده‌اي كه كوفته شده و قافله بشريت عادي آن را مي‌پيمايد و آرام آرام، بي‌دغدغه گم شدني، به پايان مي‌رساند.مرداني چون وان گوگ به كوره راهي باريك و سنگلاخ پاي مي‌نهند، راهي سردرگم و پيچ در پيچ كه از هيچ سو به مقصد نمي‌پيوندد؛ در واقع، مقصد اينان دست نيافتني است، زيرا سر خود را بلند نگاه مي‌دارند و بر افق پهناور و دور نظر مي‌دوزند و هر چه بيشتر مي‌روند، افق دورتر مي‌نمايد…ايروينگ استون براي اهل كتاب نامي آشنا و خاطره‌انگيز است كتاب شور زندگي او هنوز مانند اثري تازه، خواندني و دلپذير است.ايروينگ استون به عنوان استاد مسلم رمان بيوگرافي شهرت جهاني دارد ؛ استون در اين كتاب نيز لحظه‌هاي شیرين زندگي و ماجراهاي دلپذير اين نقاش بزرگ را به تحرير مي‌كشد رماني بس جذاب و دل‌انگيز.

وَنسان وَن گوگ یا فینسِنت ویلم فان خوخ (به هلندی:Vincent Willem van Gogh) (زادهٔ ۳۰ مارس ۱۸۵۳ – درگذشتهٔ ۲۹ ژوئیهٔ ۱۸۹۰) یک نقاش پسادریافتگر هلندی بود، که کارش تأثیر گسترده‌ای بر هنر قرن بیستم داشت. کار او شامل پرتره‌ها، خودنگاره‌ها، مناظر، طبیعت بی‌جان، سروها،مزارع گندم و گل‌های آفتاب‌گردان است. او از کودکی به نقاشی علاقه داشت ولی تا اواخر دههٔ دوم زندگی‌اش نقاشی نکرد. او بسیاری از کارهای شناخته‌شده‌اش را در دو سال آخر زندگی‌اش تکمیل کرد. وی در یک دهه بیش از۲٬۱۰۰ کار هنری تولید کرد که شامل ۸۶۰ نقاشی رنگ روغن و بیش از ۱٬۳۰۰ نقاشی با آب‌رنگ، طراحی و چاپ می‌شود.

ون گوگ در خانوادهای سطح متوسط به بالا به دنیا آمد و جوانی خود را به عنوان دلال آثار هنری گذراند. او بعد از تدریس در آیل‌ورث و رامس گیت انگلستان به لاهه، لندن و پاریس مسافرت کرد. او در جوانی عمیقاً مذهبی بود و آرزو داشت کشیش شود. از 1879 به عنوان مُبلغ مسیحی در میان کارگران زغال سنگ در بلژیک فعالیت کرد و در آنجا شروع به کشیدن طرح‌هایی از مردم محلی نمود. در ۱۸۸۵ سیب‌زمینی‌خورها را که به عنوان اولین کار مهم او شناخته می‌شود کشید. در مارس ۱۸۸۶ به پاریس رفته و با دریافتگری فرانسوی آشنا شد. بعدها به جنوب فرانسه رفته و تحت تأثیر نور آفتاب شدید آنجا قرار گرفت.

هرچند او در زمان حیاتش در گمنامی به‌سر می‌برد و در تمام طول عمر خود تنها یک تابلو، یعنی تاکستان سرخ را فروخت، اما اکنون به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین نقاشان قرن نوزدهم در جهان شناخته می‌شود.

ون گوگ شیفته نقاشی از مردم طبقهٔ کارگر مانند تابلوی سیب‌زمینی‌خورها، کافه های شبانه مانند تراس کافه در شب، مناظر طبیعی فرانسه،گل‌های آفتابگردان، شب پر ستاره و خودنگاره بود. وی در اواخر عمر به شدت از بیماری روانی و فشار روحی رنج می‌برد و به اعتقاد اکثریت همین موضوع به خودکشی او منجر شد.

وَنسان وَن گوگ که از بیماری روانی رنج می‌برد، در دسامبر ۱۸۸۸ گوش چپ خود را با تیغ سلمانی برید.دربارهٔ اصل ماجرا تردیدی وجود ندارد و خود نقاش هم در دو خودنگاره تصویر خود را با گوش باند پیچی شده کشیده‌است. ون گوگ تا روز ۲۳۳ دسامبر دو گوش درست داشت، اما روز بعد که او را در بستر غرق خون یافتند، جای گوش چپ او خالی بود و به یاد نمی‌آورد چه بلایی به سرش آمده است. دربارهٔ چگونگی ماجرا حرف و حدیث زیاد است و دو روایت بر سر زبان‌ها است:

اول: ون گوگ، که در اوایل سال ۱۸۸۸ به توصیه برادر کوچک و مهربانش تئو به شهر آرل در جنوب فرانسه کوچ کرده بود، چند ماه بعد به ناراحتی روحی و افسردگی شدید دچار شد؛ او در کابوس‌های وحشتناک و هذیان‌آلود دست و پا می‌زد و به عوالم جنون نزدیک می‌شد. هنرمند رنجور و حساس که از مدتی پیش در گوش چپ خود صداهایی تحمل‌ناپذیر می‌شنید، تصمیم گرفت با اقدامی قطعی خود را از شر گوش راحت کند.

دوم: روایت دیگر این است که ون گوگ به یک روسپی به نام راشل دل بسته بود و چون مال و منالی نداشت به او بدهد، به دلبر خود قول داده بود که به او یک «هدیه گرانبها» تقدیم کند، و این البته گوش خودش بود. برای این روایت گواه واقعی وجود دارد، زیرا راشل واقعاً گوش بریده را دریافت کرد.

شور هستی: داستان زندگی چارلز داروین

تومان
ایروینگ استون ترجمه: دکتر محمود بهزاد

ایروینگ استون برای اهل کتاب نامی آشنا و خاطره‌انگیز است کتاب شور زندگی او هنوز مانند اثری تازه، خواندنی و دلپذیر است.

ایروینگ استون به عنوان استاد مسلم رمان بیوگرافی شهرت جهانی دارد و اکنون او شما را در کتاب شور هستی، با عشق و زندگی چارلز داروین محقق بزرگ این قرن آشنا می‌سازد.

استون در این کتاب نیز لحظه‌های شرین زندگی و ماجراهای دلپذیر این محقق بزرگ را به تحریر می‌کشد رمانی بس جذاب و دل‌انگیز.