بعد از ابر
رمانی بر اساس واقعیت که زندگی سخت و مشقت بار مردم را در نقطهای دور افتاده نشان میدهد. جریان سیال ذهن، تعدد شخصیتهای داستان، داشتن دیالوگهای ملموس و شوکهکننده، متنهای تاثیرگذار،ج نثر روان، زبان منحصر به فرد نویسنده در روایت و غیرقابل پیشبینی بودنِ این رمان، باعث برانگیختن تحسین مخاطبان و منقدان شده است و این موضوع، نوید احیای دوباره رئالیسم اجتماعی در نسل جدید نویسندگان ایرانی را میدهد.
در پشت جلد این کتاب آمده است: «-گفتم: بالاخره که فراموشش میکنی. روزگار همینطور نمیماند. -نفس عمیقی کشید و گفت: یاد بعضی از آدمها هیچوقت تمامی ندارد؛ با این که نیستند، با این که رفتهاند، ولی هیچوقت خاطرههاشان تمام نمیشود. -گفتم: ولی همین که نیستند، کمکم همه چیز تمام میشود. -لبخندی زد و گفت: بودن بعضی از آدمها، تازه از نبودنشان شروع میشود...»