در حال نمایش 2 نتیجه

نمایش 9 24 36

سفرنامه های رضاشاه کبیر (۴جلدی)

تومان

جلد اول : سفرنامه خوزستان جلد دوم : سفرنامه مازندران جلد سوم : درباره سوم شهریور و نقش ایران در جنگ جهانی دوم جلد چهارم : رضاشاه کبیر

قطع رحلی به همراه تصاویر فراوان جلد سخت زرکوب به همراه کاور در حد نو آکبند کلکسیونی و بسیار کمیاب

سفرنامه های رضاشاه کبیر (جلد اول : سفرنامه خوزستان جلد دوم : سفرنامه مازندران جلد سوم : درباره سوم شهریور و نقش ایران در جنگ جهانی دوم)

تومان

بعد از قبول سلطنت ایران، اولین سفری که در خاطر من نقش بست مسافرت به مازندران بود به دو دلیل:اول. تا راه مازندران به تهران باز نشود، تهران نمی‌تواند آسایش نعمت داشته باشد. مازندران است که بزرگترین روزنه‌ی اقتصادیات را به روی تهران می‌گشاید، چون فعلا راهی بین تهران و مازندران موجود نیست، من می‌خواهم شخصا بیندیشم که از کدام و با چه وسیله‌ای باید محظور سلسله جبال البرز را مرتفع سازم؟البرز را بشکافم و تهران را به مازندران متصل سازم و نعمات مازندران را با نزدیکترین فاصله نصیب تهران ساخته و در عین حال مازندران را نیز با وجود آن همه نعمت‌های طبیعی از فقر و بی سامانی نجات بخشم.دوم. مازندران خانه من است، مسقط‌الراس من است. احساسات و عواطف من طبعا به طرف مازندران صعود می‌کند و هزاران احساس و عاطفه هم طبعا از مازندران به طرف من در پرواز است....

سخنان رضاشاه پهلوی به خامه فرج الله بهرامی

همه چیز را می شود اصلاح کرد. هر زمینی را می شود اصلاح نمود. هر کارخانه ای را می توان ایجاد کرد. هر مؤسسه ای را می توان بکار انداخت. اما چه باید کرد با این اخلاق و فسادی که در اعماق قلب مردم ریشه دوانیده، و نسلاً بعد نسل برای آنها طبیعت ثانوی شده است؟ سالیان دراز و سنوات متمادی است که روی نعش این مملکت تاخت و تاز کرده اند. تمام سلول های حیاتی آنرا غبار کرده، به هوا پراکنده اند و حالا، من گرفتار آن ذراتی هستم که اگر بتوانم، باید آنها را از هوا گرفته و به ترکیب مجدد آنها بذل توجه نمایم. اینهاست آن افکاری که تمام ایام تنهائی مرا به خود مشغول، و یک ساعت از ساعات خواب مرا هم اشغال کرده است..... هیچ چیز در این مملکت درست نیست. همه چیز باید درست شود. قرنها این مملکت را چه از حیث عادات و رسوم، و چه از لحاظ معنویات و مادیات خراب کرده اند. من مسئولیت یک اصلاح مهمی را، برروی یک تل خرابه و ویرانه برعهده گرفته ام. این کار شوخی نیست و سرمن در حین تنهائی، گاهی در اثر فشار فکر در حال ترکیدن است...

سفرنامه خوزستان در سال 1303 هجری خورشیدی مصادف با 1924 میلادی نوشته شده است و یکی از مهم ترین رویدادهای تاریخ صد سال گذشته ایران را گام به گام دنبال می کند. سفرنامه مازندران، در سال 1305 یک سال پس از پادشاهی رضا شاه نوشته شده است. آن دو سفرنامه در همان زمانها انتشار محدودی یافت و نایاب بود، تا در اواخر پادشاهی محمد رضا شاه به مناسبت "آئین ملی بزرگداشت پادشاهی پهلوی" (1354، 1975م) از سوی مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی بار دیگر منتشر شدند

سفرنامه مازندران با سفرنامه خوزستان این تفاوت اساسی را دارد که سفرنامه خوزستان در زمانی نوشته شده که رضا شاه رییس الوزرا بوده ولی سفرنامه مازندران در آغاز پادشاهی او به نگارش در آمده است.

در سفرنامه مازندران، رضاشاه به فکر بسیار چیزها افتاده است که بعدها بدانها جامه عمل پوشاند. از ایجاد مدارس و بهداشت گرفته تا ساختن هتل های مختلف تا مازندران و گیلان را به قطب جهانگردی بدل کند. سفرنامه مازندران بویژه از این جهت خواندنی است که نشان دهنده آمال و آرزوهای او برای ایران است.آن چه راجع به سفرهای رضاشاه، پیش از پرداختن به خود سفرنامه ها باید گفت این است که رضاشاه برخلاف پادشاهان قاجار که جز به سفرهای تفریحی چه در داخل و چه در خارج نمی رفتند،به گوشه گوشه ایران سفر می کرد و از اوضاع و احوال همه جای ایران از نزدیک با خبر می شد.

سفر خوزستان برای سرکوب کردن شیخ خزعل و یکپارچه کردن ایران صورت گرفت.شیخ خزعل آشکارا خود را تحت الحمایه دولت انگلستان می خواند و دولت انگلستان نیز به عنوان تحت الحمایه از او پشتیبانی می کرد و رضا خان را که در آن زمان رییس الوزرا و فرمانده کل قوا بود از سرکوبی شیخ بر حذر می داشت.از این رو سفر به خوزستان حتی در چشم مخالفان رضاشاه یک سفر تاریخی به حساب می آید.

آنچه در این سفرنامه آشکار می شود این است که رضاشاه با دشواری زیاد به این سفر پرداخته است.چنان که یک بار در دریا از بوشهر به بندر دیلم در توفان های آذر ماه دریا با یک زورق پوسیده که "مظفری" نام داشت جان خود را به خطر انداخت و بار دیگر در رفتن به اهواز که در قبضه مردان مسلح شیخ خزعل بود.بنابر مندرجات کتاب، هر چند لشکریان رضاشاه پیش از آن، نواحی دیگر خوزستان را گرفته بودند و نیروهای شیخ را پس رانده بودند، اما اهواز همچنان در دست آنها بود و رفتن به آن شهر به همراه چند تن از مقامات، بی پشتیبانی و حضور ارتش دل و جرأت می خواست.دولت انگلستان به وسیله کنسول ها و مأمورانش همواره او را از پیشروی در خوزستان بر حذر می داشت ولی او به این هشدارها وقعی نمی نهاد و می گفت خزعل رعیت ایران است و هیچ قانون بین المللی دولت انگلستان را مجاز به دخالت در امور داخلی ایران نمی کند.

در این کتاب، مذاکره کنسول انگلستان در شیراز با رضاشاه یکی از جالب ترین صحنه هایی است که مداخله دولت خارجی را در امور ایران به نمایش می گذارد. کنسول انگلستان به او می گوید: " ... چون خزعل رسما تحت الحمایه دولت انگلیس است و ما مجبوریم از تحت الحمایه خود قویا مواظبت و محارست کنیم، ناچاریم که با شما نیز بطور رسمی وارد مذاکره شده و از ورود شما جلوگیری و از ورود قوای نظامی شما به خاک خوزستان ممانعت کنیم.انگلیس در خوزستان علاوه بر موقعیت سیاسی، وضعیت خاصی دارد. لوله های کمپانی نفت که در طول کارون کشیده شده، ممکن است در این لشکر کشی و منازعات صدمه ببیند.بنابراین هر پیشامدی که رخ بدهد مسئولیت مستقیم آن متوجه دولت ایران و شخص شما خواهد گردید و ما مجبور به مدافعه و مداخله خواهیم شد".

فهرست جلد اول : سفرنامه خوزستان جلد دوم : سفرنامه مازندران جلد سوم : درباره سوم شهریور و نقش ایران در جنگ جهانی دوم جلد چهارم : رضاشاه کبیر