خواهر
دروغگویی روی مبل
اروين د. يالوم
ترجمه: بهاره نوبهار
نويسندهي خلقشدگان يک روز و وقتي نيچه گريست، اثري پرکشش از ارتباط بين سه رواندرمانگر با بيمارانشان آفريده است.
سيمور درمانگري است که در ارتباط با بيمار، يشتر اوقات، قواعد اخلاقي را ناديده ميگيرد. مارشال، که درگير رفتارهاي وسواسي فکري ـ عملي خويش است، به خاطر نقشي که پول، در ارتباط با بيماران برايش بازي ميکند به دردسر ميافتد. و آخرين نفر، ارنست است. او به خاطر تمايل خالصانهاش به کمک کردن و اعتقاد صادقانهاش به رواندرماني، رويکردي کاملاً جديد براي درمان ميآفرينـد ـ رابطهاي کاملاً صادقانه و صريح با بيمار...
دروغگويي روي مبل ضمن مواجه کردن خوانندگان با دروغهاي بسياري که گهگاه روي مبل رواندرمانگر زده ميشود، به آنها چشماندازي وسوسهانگيز و تا حدي غيرقابل باور از طرز فکر درمانگر در جلسات درمانشان ارائه ميدهد.
کاش کنارم بودی
رنه کارلینو نویسنده و فیلمنامهنویس آمریکایی رمانها و آثار محبوب و پرفروشی روانه بازار کتاب امریکا کرده است. او به نوشتن رمان درباره زنان جامعه معاصر مشهور است و آثارش در فهرست برگزیدههای بسیاری از روزنامهها و مجلهها از جمله یو.اس.ای.تودی، هافینگتن پست، این استایل، پابلیشرز ویکلی و … بوده است.
او که در حال حاضر در کالیفرنیای جنوبی زندگی میکند، نویسنده آثار پرفروشی نظیر «هیچکجا اما اینجا»، «پس از باران»، «قبل از آنکه غریبه باشیم» و … است.
کارلینو در «کاش کنارم بودی» که تازهترین رمانش هم هست، زندگی «شارلوتِ» ۸۰ ساله را روایت میکند که زندگیاش با سرگردانی و بیهدفی سپری شده است. او حالا و در چنین شرایطی بهدنبال جرقه و یا شاید الهامی است تا انگیزه و هدفی تازه پیدا کند.
شارلوت روابط بد بسیاری را تجربه کرده، شغلهای بدی داشته و حالا هم که در کافهای در لسآنجلس مشغول به کار است، از آن لذت نمیبرد؛ از انعام مشتریها راضی نیست و از یونیفرمهای زشت هم چندان خوشش نمیآید.
ملاقات غافلگیرکننده او با «آدام»، نقاش مرموز، جوان و خوشتیپ اما اوضاع را تغییر میدهد. ناگهان طعم شادی را در زندگی حس میکند و چنان غرق در این دیدار ناگهانی میشود که متوجه میشود تا مدتها نمیتواند از فکر آدام بیرون بیاید.
صبح روز بعد، وقتی شارلوت با بهت به آدام میاندیشد، با خود فکر میکند که بختِ بدی که همواره در مقابل مردان دیگر داشته است، صرفا به دلیل قضاوتهای منفی خودش بوده است.
چند ماه بعد وقتی سرو کله «سث» بازیکن جذاب بیسبال پیدا میشود، شارلوت با او وارد رابطهای میشود که بهتدریج معنادار میشود اما هنوز نمیتواند از خیال آن شبِ شورانگیز که با آدام داشت رها شود.
وقتی به دلیل ماجرا فکر میکند، درمییابد که رابطهاش با آدام بسیار پیچیدهتر از آن است که تصور میکرد. شارلوت درواقع داستان سث را عامدانه پیش آورده بود تا بتواند از ماجرای آدام عبور کند و همه اینها سبب میشود تا وارد سفری شود که در نهایت منجر به تغییر زندگیاش خواهد شد؛ سفری که برایش درد، شادی و معرفت به همراه خواهد داشت …
«یو.اس.ای.تودی» درباره «کاش کنارم بودی» نوشته است: کتابی که حتما باید آن را خواند؛ پر از حسهای عمیق، از ابتدا تا انتها.
«بوک لیست» هم در تمجید از این کتاب نوشته است: مخاطب از ملاقات با خانواده شارلوت لذت میبرد، جذب دوستی هلن و شارلوت میشود و مشتاق است تا آنچه را میان شارلوت و آدامِ مرموز اتفاق میافتد کشف کند.