خوشه های خشم
این رمان در محکومیت بیعدالتی و روایت سفر طولانی یک خانوادهٔ تنگدست آمریکایی است که به امید زندگی بهتر، از ایالت اوکلاهما به کالیفرنیا مهاجرت میکنند؛ اما اوضاع آنگونه که آنها پیشبینی میکنند پیش نمیرود. اتفاقات این رمان در دههٔ ۱۹۳۰ میلادی و در سالهای پس ازبحران اقتصادی بزرگ آمریکا روی میدهد. کتاب خوشههای خشم به قدری عمیق است که انتقال اثراتی که بر جای می گذارد معمولاً غیر ممکن است. داستان مهاجرتامروزی، از خیل کوچ آمریکا است چرا که جمعیت زیادی از کشاورزان مستاصل که زمینی ندارند به زمینهای حاصلخیز کالیفرنیا دل بستهاند. در اینجا خشم وجود دارد، اما شور و شوق عمیقی از مردی وجود دارد که با ذهن و قلب خود از دانستههای خود از مردم صحبت میکند. بنابراین خواننده کتاب خوشههای خشم احساس میکند که آنها باید فکر، احساس و صحبت و زندگی کنند. یک تصویر مبهم و لحظه ای از تاریخ است که در حال بوجود آمدن میباشد . یک کتاب معمولی نیست. بلکه کتابی است برای افرادی که دارای وجدان اجتماعی بیدارهستند یا برای افرادی که خواهان رویارویی با بخشی از زندگی آمریکایی هستند که متمایز شده و باید متمایز شود.
استاینبک این رمان را در سال ۱۹۳۹ منتشر کرد. وی برای نگارش این رمان برندهٔ جایزهٔ پولیتزر شد. این رمان هماکنون جزو چهل اثر کلاسیک سدهٔ بیستم بهشمار میآید. مجلهٔ تایم نیز این رمان را در فهرست صد رمان برتر انگلیسیزبان از سال ۱۹۲۳ تا سال ۲۰۰۵ جای دادهاست.
جان فورد در سال ۱۹۴۰ فیلمی با همین نام با هنرپیشگی هنری فوندا براساس داستان این کتاب ساختهاست.
خوشه های خشم
نام نویسنده : جان اشتاین بک
نام مترجم : شاهرخ مسکوب
جان اشتاين بك در سال 1902 در كاليفرنيا متولد شد. پس از تحصيل علوم در دانشگاه استانفورد، مدتي به عنوان كارگر ساده، متصدي داروخانه، ميوه چين و غيره به كار پرداخت. نخستين داستان او به نام فنجان زرين، درباره مورگان، دزد دريايي، در سال 1929 انتشار يافت. از جمله ساير نوشتههاي وي عبارتاند از خوشههاي خشم، كه در سال 1939 منتشر و به دريافت جايزه پوليتزر نايل شد، شرق عدن، موشها و آدمها، مرواريد، پنجشنبه شيرين. اشتاين بك در سال 1962 به دريافت جايزه نوبل ادبيات موفق گرديد. وي در سال 1968 درگذشت.
خوشههای خشم (به انگلیسی: The Grapes of Wrath) رمانی از نویسندهٔ آمریکایی، جان استاینبک است.
این رمان در محکومیت بیعدالتی و روایت سفر طولانی یک خانوادهٔ تنگدست آمریکایی است که به امید زندگی بهتر، از ایالت اوکلاهما به کالیفرنیا مهاجرت میکنند؛ اما اوضاع آنگونه که آنها پیشبینی میکنند پیش نمیرود. اتفاقات این رمان در دههٔ ۱۹۳۰ میلادی و در سالهای پس از بحران اقتصادی بزرگ آمریکا روی میدهد.
استاینبک این رمان را در سال ۱۹۳۹ منتشر کرد. وی برای نگارش این رمان برندهٔ جایزهٔ پولیتزر شد. این رمان هماکنون جزو چهل اثر کلاسیک سدهٔ بیستم بهشمار میآید. مجلهٔ تایم نیز این رمان را در فهرست صد رمان برتر انگلیسیزبان از سال ۱۹۲۳ تا سال ۲۰۰۵ جای دادهاست.
جان فورد در سال ۱۹۴۰ فیلمی با همین نام با هنرپیشگی هنری فوندا براساس داستان این کتاب ساختهاست.
در نبردی مشکوک
جان اشتاین بک
ترجمه: محمد قاضی
در نبردی مشکوک داستان افرادی است که علیه ظلم طبقه بالای جامعه ایستاده اند و مبارزه می کنند . جیم از گذشته از زندگی اش خسته شده و به انجمن می پیوندد و در گوشه ای از کشور حقوق سیب چینان کم شده . جیم و مک به آنجا می روند تا اعتصاب را رهبری کنند. این رمان نه فقط یک داستان درباره بخشی از تاریخ امریکا است بلکه راهنمایی برای همه فعالان اجتماعی است. مخاطرات فعالیت اجتماعی چنان به تصویر آمده که با یک جزوه آموزشی برابری می کند. مخاطراتی همچون همراهی نکردن کسانی که برای حقوقشان می جنگیدند. از اینرو در نبردی مشکوک نام گرفته است.
شرق بهشت
داستان این رمان وسیع و بی باکانه در مزارع پربار دره ی سالیناس واقع در کالیفرنیا می گذرد و سرنوشت به هم گره خورده ی دو خانواده-ترسک ها و همیلتون ها-را روایت می کند. این دو خانواده برای نسل های متمادی است که اتفاقات سقوط آدم و حوا و رقابت مرگبار هابیل و قابیل را در زندگی شان تکرار می کنند. رمان شرق بهشت، شاهکار اشتاین بک در سال های پایانی نویسندگی ، اثری است که نویسنده در آن، جذاب ترین شخصیت هایش را خلق کرده و به کاوش در جاودانه ترین بن مایه های داستانی اش پرداخته است: اسرارآمیز بودن هویت، توصیف ناپذیر بودن عشق و عواقب خونین نبود عشق در زندگی. رمان شرق بهشت، هنوز هم اثری تأثیرگذار به حساب می آید و علی رغم گذشت بیش از نیم قرن از انتشار آن، همچنان نقشی مهم و قابل توجه در فرهنگ آمریکا بازی می کند.
شرق بهشت
جان اشتاین بک
ترجمه: پرویز شهدی
«شرق بهشت»، نوشته جان اشتاین بک (۱۹۶۸-۱۹۰۲) نویسنده آمریکایی و برنده جایزه پولیتزر است. این کتاب را پرویز شهدی به فارسی ترجمه کرده، که روایتی از زندگی دو نسل از مردمان آمریکاست. این اثر را میتوان یک داستان اجتماعی دانست که در آن قهرمان اصلی مردی روستایی است که ورورد یک زن به زندگیاش روابط خانوادگی و سرنوشت او را تحت تاثیر قرار میدهد. در بخشی از «شرق بهشت» میخوانیم: «باز هم صد سال دیگر که در رسوب خاطرات به هم خورده، خمیر شده و در قالب ریخته شده است. صد سالی که آدمها آن را به شکل مورد دلخواهشان درآوردهاند، هرچه به عقب برمیگردیم سالها سرشارتر و غنیتر از مفاهیم انسانی بوده است. دوران دلپذیر، شاد، شیرین و سادهای بود آن صدسالی که گذشت، جوان و متهور، دورانی که زیباترین ردپاها را بر برف جهان نقش کرده است ... بعضیها مثل مرغهایی که روی تخمهاشان خوابیده باشند، به راحتی در آشیانه مرگ سکنی میکردند. تاریخ از غدههای یک میلیون تاریخنویس تراوش کرد. عدهای میگفتند باید از این قرن پرآشوب، از این دغلبازیها بیرون برویم، قرن شورشها و مرگهای پنهانی، قرن مبارزه برای زمین، که به هر بهایی بر آن دست مییافتند... برود به دَرَک این قرن گندیده همان بهتر بفرستیمش پیِ کارش و در را به رویش ببندیم. آن را همچون کتابی متحول کنیم و چیز دیگری در آن بخوانیم. فصل جدید و زندگی جدید. آدمها میتوانند وقتی در را به روی این قرن بوناک بستند، دستهایشان را بشویند. آنچه در انتظارمان است زیباست!» «الیا کازان» کارگردان شهیر آمریکایی اقتباسی سینمایی از این اثر و به همین نام دارد که در آن بازیگران بزرگی چون؛ «جیمز دین» ایفای نقش کردهاند. این فیلم به عنوان یکی از بهترین آثار کلاسیک سینمای جهان شناخته میشود.