انیس العارفین
کتاب «انیس العارفین» اثری است اخلاقی و دینی که نویسنده در آن، به سبک واعظان واهل منبر، و بر مذاق صوفیانه، به تبیین مقاصد دینی و معارف اهل سلوک پرداخته است. نثر کتاب، روان و شیوا است و می توان آن را نمونه ای از نثر مرسل قرن نهم هجری به شمار آورد. مؤلف کتاب، «فخرالدین علی بن کمال الدین حسین واعظ کاشفی»، متخلص به «صفی»، فرزند «ملا حسین کاشفی سبزواری»، از علماء و واعظان برجسته قرن نهم در شهر هرات است. «انیس العارفین» که برای نخستین بار چاپ می شود، بر اساس سه نسخه خطی (متعلق به کتابخانه مجلس) تصحیح شده است.
ایرانشهر (دو جلدی)
مصور - نقشه خارج از متن
ایرانشهر کتابی دائرةالمعارفگونه که به برخی از مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران پرداختهاست. تألیف ایرانشهر در ۱۳۳۴ شمسی/ ۱۹۵۵ میلادی در شصت و دومین کمیسیون ملی یونسکو به تصویب رسید. پس از اعلام همکاری وزارتخانههای فرهنگ و امور خارجه، دانشگاه تهران و سازمان برنامه، طرح اجرای آن آغاز شد. بعدها دامنهٔ مندرجات این مجموعه توسعه یافت و افزون بر تاریخ سیاسی و فرهنگی، مطالبی نیز دربارهٔ ایران قدیم و جدید در آن فراهم آمد.نویسندگان ایرانشهر، تألیف کتابی جامع را در نظر داشتند که تاریخ ایران را از کهنترین روزگار تا زمان حاضر بررسی کند و با رعایت اختصار به جنبههای علمی، هنری و حوادث سیاسی و اجتماعی آن بپردازد.
ایرانشهر در دو مجلد و چهار باب (کتاب) تدوین شدهاست که در آن از جغرافیای طبیعی و انسانی، تاریخ سیاسی و فرهنگی، سازمانهای اداری و اجتماعی و اقتصاد و عمران سخن به میان آمدهاست. تألیف و طبع این اثر بیش از ۵ سال طول کشید. مجلد اول آن در ۱۳۴۲ و مجلد دوم در ۱۳۴۳ شمسی در تهران به چاپ رسید.
پرداختن به جنبههای مختلف تاریخ و فرهنگ ایران و کوشش برای خلاصهنویسی، سبب شد که ایرانشهر از برخی مباحث تفصیلی و ذکر منابع و مآخذ بینصیب بماند. ناقص و نادرست بودن برخی اطلاعات مذهبی، غیر مستند بون مطالب مربوط به آداب و رسوم و اعتقادات عامیانه و نیز مشخص نبودن مآخذ و استفاده از برخی منابع غیر موثق، از جمله انتقادهایی است که بر ایرانشهر وارد شدهاست.
ایرانویج
ایرانویج یا ایرانویج واژهایست فارسی برگرفته از واژهٔ اوستایی ایرییانم وَئِجه یا ایرییانم وَئِجو (Airyanəm Vaējah ٬ Airyanəm Vaējō) به معنی «سرزمین ایرانیان» یا «بنگاه و پایگاه اصلی ایرانیان» و نام اسطورهای سرزمینی است که ایرانیان در آغاز در آن میزیستند. برخی از دانشمندان بر این عقیده هستند که ایرانویج به منطقه (ترشیز کهن) برمیگردد. همینطور سرو ترشیز که در اوستا هم از آن نام برده اند که به دست حضرت زرتشت کاشته شده است می تواند دلیل محکمی بر صحت این مسئله باشد. این واژه در زبان پهلوی به «ایرانویج» تبدیل شده است. خود این واژه ایرانویج واژه مرکبی است که از دو جزء ترکیب یافته است. بخش نخست آن ایران و بخش دوم آن ویج است و «ویج» به معنی تخمه و نژاد است و در زبان فارسی بیج از این ریشه است. از اینرو ایرانویج به معنی نژاد و تخمه ایرانیهاست.