در حال نمایش یک نتیجه

نمایش 9 24 36

هنوز هم من

189,000 تومان
جوجو مويز ترجمه: راضيه مرادي

تلفنم رو از جيبم كشيدم بيرون و عكس‌ها رو رد كردم تا به عكس‌هاي مورد علاقه‌م از سم رسيدم كه با يونيفروم سبز تيره‌ش روي تراس نشسته بود. تازه كارش تمام شده بود و چاي مي‌نوشيد، در حالي كه به من لبخند مي‌زد. خورشيد پايين پشت سرش بود و يادم مي‌آد كه داشتم به خورشيد نگاه مي‌كردم كه چطوري پايين مي‌رفت. چايي من روي طاقچه پشت سرم سرد مي‌شد، در حالي كه سم با صبوري نشسته بود تا من ازش عكس بگيرم. «خيلي خوش‌تيپه! اونم مي‌آد نيويورك؟» اون شب خواب ويل رو ديدم. خيلي كم خوابش رو مي‌ديدم. روزهاي اولي كه اونو از دست داده بودم، اون‌قدر غمگين بودم كه فكر مي‌كردم يه نفر درست تو درونم يه سوراخ درست كرده. وقتي با سم آشنا شدم، خواب‌ها متوقف شدن. اما دوباره خوابش رو ديدم. بعضي وقت‌ها، اون‌قدر زنده به نظر مي‌رسيد كه انگار واقعا جلوي من وايساده بود.