آخرین جزیره
حالا این جاییم. کفارهی گناهی را که مرتکب شدهایم میدهیم. اجازه دادیم تا مردی گولمان بزند. کور کورانه دنبالش راه افتادیم. حالا هم تاوانش را پس میدهیم. تاوان فراموش کردن مفهوم «انسان معترض» ، فرومایگی ، کوتهنظری ، بی تفاوتی، سرخم کردن مقابل دیکتاتور و دلخوشیهای کوچک را پس میدهیم. این ، حکایت گناههای کوچک ما در زندگی روزمره است، حکایت سر سپردگیهایمان..
خانه ی لیلا
رمان خانهی لیلا داستان زندگی پیرزنی است که در عمارت خانوتدهای بوسنیایی متولد و بزرگ شده است. عمر جوهراوغلو صاحب جدید عمارت، این پیرزن را که نوهی یکی از پادشاهای دوران عثمانی است، از عمارت بیرون میکند. لیلاخانم به خانهی یوسف که یکی از بچههای آن محله است و لیلا را از کودکی میشناسد، پناه میبرد.
شرم
از یکی از نویسندگان تحسین برانگیز و مشهور ترکیه ، رمانی در مورد تاریخ درهم تنیده دو خانواده. در دومین رمان خود به زبان انگلیسی ، الیف شافاک با گذشته خشن کشورش در یک داستان زیبا و رنگارنگ در ترکیه و ایالات متحده روبرو می شود. در مرکز رمان شرم ، آیسا زنی زن نوزده ساله قرار دارد که عاشق جانی کش و اگزیستانسیالیست های فرانسوی است و نیز چهار خواهر خانواده کازانچی که همگی در یک خانه بزرگ در استانبول زندگی می کنند: زهیلا ، جوانترین خواهر که زرنگ و سرسخت است ، یک سالن خال کوبی را اداره می کند و مادر آسیا است. بانو ، که به تازگی خودش را به عنوان یک روحانی کشف کرده است. جوریه ، معلم دبیرستان بیوه هاست؛ و فریده ، یک فرد افسرده که وسواس و درگیری ذهنی برای رخ دادن فاجعه ای قریب الوقوع دارد. تنها برادر آنها به همراه همسر و دختر ارمنی اش آرمانوش در آریزونا زندگی می کند. وقتی آرمانوش مخفیانه در جستجوی هویت خود به استانبول پرواز می کند ، خواهران کازانچی را پیدا می کند و سریع با آیسا دوست می شود. پرده از رازی پرده برداشته شده است که این دو خانواده را پیوند داده و آنها را با تبعیدها و قتل عام های ارمنی ها در 1915 پیوند می دهد. کتاب شرم پر از شخصیت های سرسخت و فراموش نشدنی زن است . شرم یک افسانه جسورانه و قدرتمند است که شافاک را به عنوان ستاره ی در حال ظهور داستان های بین المللی تأیید می کند.
شمسپاره
این کتاب شامل 65 مقاله است که الیف شافاک در فاصله سالهای 2010 تا 2012 در روزنامه خبر ترک منتشر کرده بود. این نوشتهها موضوعات متنوعی همچون ادبیات، هویت زن، تفاوتها و تبعیضهای جنسیتی، قومی و نژادی و غیره را در بر میگیرد.
همچنین شافاک در این کتاب بخشی از زندگی خصوصی خود را با خوانندگان در میان گذاشته و بهعنوان یک زن نویسنده چالشهای زندگی خانوادگی خود را به رشته تحریر در آورده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «نوشتن رمان تمام شد. سرم را از لاکم بیرون میآورم. به دنیای بیرون نگاه میکنم. فضای متشنج پیش از انتخابات است. روزنامهنگاران روزنامههای کاغذی و مجازی و سیاستمدارانی که باهم جروبحث میکنند. بحثهای سیاسیای که در میدانها جاری است... باز هم همه جا به هم خورده است.
در هر کشوری پیش از انتخابات اختلافات فکری و عقیدتی بروز میکند اما بیش از این موارد دنیایمان فرق میکند. ما باهم مثل موجودات فضایی برخورد میکنیم. به زبان موجوداتی حرف میزنیم که زیادی خشن و مردانهاند. صدایی درونم میگوید: «فرار کن. توی این جامعه انجام دادن کار هنری و ادبیات دشوار است.» دوست دارم به دنیای خیال برگردم. راستش دنیای خیال زیباتر و واقعیتر به نظر میرسد.»
من و استادم
نام نویسنده : الیف شافاک
نام مترجم : صابر حسینی
رمان من و استادم در سال ۲۰۱۳ در ترکیه به انتشار رسید. این کتاب یک رمانی تاریخی است که محور داستان آن حول شخصیت جهان، پسربچهای هندی میچرخد که پادشاه هند او را همراه با فیلش به دربار سلطان سلیمان عثمانی میفرستد. جهان در قصر سلطان سلیمان با مهرماه دختر سلطان آشنا شده و عاشق او میشود. دیدارهای پنهانی او با دختر سلطان، همزمان میشود با آشنایی جهان با معمار سینان که یکی از معماران معروف دربار سلطان سلیمان است و بسیاری از مساجد و بناهای تاریخی آن دوران را ساخته است. او در کنار معمار سینان به یادگیری فوت و فن معماری میپردازد و همراه با او در بسیاری از جنگها شرکت میکند و به ساختن پلها و مسجدها میپردازد.
این رمان از آن جهت اهمیت دارد که به واکاوی بخشی از تاریخ سلاطین عثمانی میپردازد. در جایجای رمان ردپای مردمانی از فرهنگهای مختلف دیده میشود، مردمی با مذاهب گوناگون که هرکدام به شکلی بیطرفانه در ماجراهای داستان نقش دارند. توجه خاص شافاک به معماری اسلامی و رابطهی گنبدها و منارههای بلند مساجد با عرفان و خداشناسی امری انکارناپذیر است.
رمان من و استادم داستانی است روایت محور. برخی از شخصیتهای داستان واقعی و برخی دیگر خیالی هستند. شافاک سعی بر آن داشته تا با تم اجتماعی و عرفانی داستان را پیش ببرد. این کتاب تلاشی است برای آشتی دادن مذاهب و در کنار هم قرار دادن ملتها. رابطهی معماری بناها با درونمایههای فردی معمار سینان و جهان که نیمنگاهی به تکامل روحی انسان برای رسیدن به خدا دارد، یکی از جانمایههای رمان من و استادم است. شاید الیف شافاک با وارد کردن معمار سینان و جهان به جریان داستان، نظری هم به رابطهی مراد و مریدی مولوی و شمس داشته است.