نمایش 1–9 از 21 نتیجه

نمایش 9 24 36

۱۹۸۴

145,000 تومان

نويسنده: جورج اورول

مترجم: صالح حسينی

۱۹۸۴ نام کتاب مشهوری از جورج اورول به سال ۱۹۴۸ است. این کتاب بیانیهٔ سیاسی شاخصی در رد نظام‌های تمامیت‌خواه (توتالیتر) و نیز کمونیسم شمرده می‌شود. ۱۹۸۴ کتابی پادآرمانشهری به شمار می‌آید. کتاب به نام «نوزده هشتادوچهار» هم شناخته می‌شود.

جرج اورول در این کتاب، آینده‌ای را برای جامعه به تصویر می‌کشد که در آن خصوصیاتی همچون تنفر نسبت به دشمن و علاقهٔ شدید نسبت به برادر بزرگ(ناظر کبیر) (رهبر حزب با شخصیت دیکتاتوری فرهمند) وجود دارد. در جامعهٔ تصویرشده گناه‌کاران به راحتی اعدام می‌شوند و آزادی‌های فردی و حریم خصوصی افراد به‌شدت توسط قوانین حکومتی پایمال می‌شوند، به نحوی که حتی صفحات نمایش در خانه‌ها از شهروندان جاسوسی می‌کنند. در این داستان مسائلی همچون اینگساک (Ingsoc)، بزه فکری، گفتارنو، دوگانه‌باوری مطرح می‌شود.

در قرار گرفتن کتاب در ژانر علمی–تخیلی بحث وجود دارد؛ اما بسیاری آن را کتابی شاخص در این سبک می‌دانند.

آخرین وسوسه مسیح

تومان
نویسنده: نیکوس کازانتزاکیس مترجم: صالح حسینی  

ابشالوم ابشالوم

285,000 تومان
   ویلیام فاکنر    صالح حسینی عنوان كتاب ابشالوم، ابشالوم، برگرفته از اب شالوم، پدر سلامت نام پسر يگانه داوود است كه لحن خطابي آن نيز در عزاي فرزند بيان شده است . فاكنر در اين اثر سترگ از جملات بلند براي اداي مقصود بهره مي‌برد .به ديگر سخن، جمله‌واره‌اي را به جمله‌واره ديگر مي‌پيوندد و همين، سبب ايجاد سيلاب ذهن مي‌شود .در اين رمان، يك بار ديگر دل مشغولي‌هاي عمده فاكنر يعني نقض حقيقت دل انسان و بي‌عدالتي به سياهپوستان نمودي بارز دارد .به يك معنا مي‌توان گفت كه ابشالوم، ابشالوم، نقد عقلانيت ابزاري است .قهرمان داستان براي رسيدن به مقصود خويش آدم‌ها را اعم از سياه و سفيد وسيله قرار مي‌دهد و بدين ترتيب هم باني تقاص و تقدير شوم است و هم وسيله ددمنش عدالت تكيه زده بر سرير وقايع بشري يعني، افزون بر اتهام به ارتكاب گناه در چنگال لعن و نفرين گرفتار مي‌آيد كه نمي‌تواند از آن بگريزد .اين لعن و نفرين در واقع دامنگير خانواده اوست و در انديشه فاكنر، دامن‌گير بشريت، تامس ساتپن قهرمان داستان مرده است، اما چهار راوي خصايل و عقايد او را بازگو مي‌كنند : ((كونتين)) يكي از راويان اصلي داستان، جملاتي از اين دست بر زبان مي‌آورد : ((شايد هيچ چيز يكبار پيش نمي‌آيد و تمام شود .شايد واقعه هرگز يكبار نيست و مانند آژنگ‌هايي است كه پس از فروافتادن قلوه سنگ بر آب پديد مي‌آيد و آژنگ‌ها پيش مي‌رود، گسترده مي‌شود و ...

برادران کارامازوف (۲جلدی)

650,000 تومان

نام نویسنده : فئودور داستایوفسکی

نام مترجم : صالح حسینی

برادران کارامازوف (به روسی: Братья Карамазовы) رمانی از داستایوفسکی نویسندهٔ شهیر روسی است. برادران کارامازوف مشهورترین اثر داستایوسکی است که نخستین بار به صورت پاورقی در سال‌های ۸۰–۱۸۷۹ در نشریه پیام‌آور روسی منتشر شد. گویا این رمان قرار بوده قسمت اول از یک مجموعه سه‌گانه باشد اما نویسنده چهار ماه بعد از پایان انتشار کتاب درگذشت.

داستان کتاب ماجرای خانواده‌ای عجیب و شرح نحوهٔ ارتباطی است که بین فئودور کارامازوف، پیرمرد فاسدالاخلاق و متمول با سه پسرش به نام‌های میتیا، ایوان و آلیوشا و پسر نامشروعش به نام اسمردیاکوف وجود دارد. برادران کارامازوف رمانی فلسفی است که به طور عمیقی در حوزهٔ الهیات و وجود خدا، اختیار و اخلاقیات می‌پردازد. از زمان انتشار این رمان توسط بسیاری از اندیشمندان و دانشمندان همانند آلبرت اینشتین، زیگموند فروید، مارتین هایدگر، کورت ونگات، لودویگ ویتگنشتاین و پاپ بندیکت شانزدهم مورد تحسین قرار گرفته است و به عنوان یکی از بهترین اثرها در ادبیات شناخته شده است.

برخیز ای موسی

165,000 تومان
   ویلیام فاکنر    صالح حسینی
ویلیام فاکنر از اوایل دهه بیست میلادی تا شروع جنگ جهانی دوم، که به کالیفرنیا نقل مکان کرد، ۱۳ رمان و تعداد زیادی داستان کوتاه منتشر کرد. مجموعه این آثار پایه‌ی شهرت او شد و در نهایت منجر به دریافت جایزه نوبل در سن ۵۲ سالگیش شفاکنر در سال ۱۸۹۷ میلادی در نیو آلبانی، میسیسیپی به دنیا آمد. در ۱۹۰۲ خانواده‌اش به آکسفورد، مرکز دانشگاهی میسی‌سیپی، نقل مکان کرد.به دلیل وزن کم و قد کوتاه در ارتش ایالات متحده پذیرفته نشد ولی به عنوان دانشجوی دانشگاه افسری در یگان پرواز سلطنتی در تورنتوی کانادا نام نویسی کرد و در ۲ دسامبر ۱۹۱۸ به عنوان افتخاری ستوان دومی نایل شد. فاکنر وارد دانشگاه می سی‌سی پی شد و در سال ۱۹۲۴ از دانشگاه انصراف داد و در ۱۹۲۵ همراه با دوستش با یک کشتی باربری به ایتالیا رفت و از آنجا پای پیاده رهسپار آلمان و فرانسه شد.در ژوئن ۱۹۲۹ با استل اولدم ازدواج کرد. سفرهایی به هالیوود و نیویورک داشت و درین فاصله چندین فیلمنامه و نمایشنامه نوشت.مطالعات در مورد فاکنر در ۱۹۴۶ به صورت جدی توسط ملکم کاوی آغاز شد. در ۱۹۴۹ جایزه نوبل ادبیات به او داده شد و خطابهٔ مشهور خود را در آنجا خواند. بعداً نیز جایزه پولیتزر را برای کتاب شهر در سال ۱۹۵۷ دریافت نمود. او در ۶ ژوئیه ۱۹۶۲، سه هفته بعد از آنکه از اسب افتاد، بر اثر سکته قلبی در بیهالیا، میسیسیپی در گذشت. بسیاری از رمان‌ها و داستان‌های کوتاه فاکنر در یوکناپاتافا روی می‌دهند که از نظر جغرافیایی تقریباً برابر بخش لافایت است که آکسفورد می‌سی‌سی‌پی، شهر محل تولد او، مرکز آن است. فاکنر یوکناپاتافا را چون تمبر پستی مخصوص خود می‌دانست و بسیاری از منتقدان مجموعه آثاری که آن را به نمایش می‌گذارد عظیم‌ترین آفرینش خیالی در ادبیات می‌دانند. سه رمان، هملت، شهر، و عمارت که با هم به عنوان سه‌گانه اسنوپس خوانده می‌شوند جزییات شهر جفرسن و محیط آن را شرح می‌دهند که خانواده‌ای به سرپرستی فلم اسنوپس خود را در زندگی و روح و روان مردم محل وارد می‌کنند. شهرت فاکنر به سبک تجربی او و توجه دقیقش به شیوه بیان و آهنگ نوشتار است. در مقابل شیوه مینیمالیستی نویسنده معاصرش، ارنست همینگوی، فاکنر در نوشته‌هایش مکرر از جریان سیال ذهن بهره می‌گیرد و اغلب داستان‌های عمیقاً عاطفی، ظریف، پیچیده، و گاه گوتیک با شخصیت‌های گوناگون شامل برده‌های آزادشده، یا اعقاب برده‌ها، سفیدپوستان تهیدست، جنوبی‌های طبقه کارگر و یا اعیان می‌نوشت.

تراژدی مکبت (گزارش منظوم به فارسی)

تومان
ویلیام شکسپیر ترجمه: صالح حسینی

تراژدي مكبث شرح زندگي پرحادثة سرداري دلير و لايق و صديق به نام مكبث است كه دنكن، پادشاه شريف و مهربان اسكاتلند، او را از ميان هواخواهان خود بر‌ميكشد و به وي لقب و منصب مي‌‌بخشد. اما مكبث بر اثر تلقين جادوگران و وسوسة نفس و به اغواي زن جاه‌طلب خويش در شبي كه پادشاه مهمان اوست او را در خواب خوش مي‌كشد و با اين كشتن جهنمي براي خويشتن به‌وجود مي‌آورد كه كمترين عذابش محروم‌ماندن از خواب راحت‌بخش شب است. مكبث از آن پس گرفتار عذاب‌‌وجدان مي‌شود چندانكه هر آهنگي و هر در كوفتني او را هراسان مي‌كند و تاثير وقايعي كه بر او گذشته است به قدري است كه هنگام تنهايي جسد بي‌جان دنكن را در برابر خود مجسم مي‌بيند. زبردستي شكسپير در وصف حالات روحي مردي اسير شهوت جاه‌طلبي مظهر خيانت و جنايت در حد كمالست. مكبث كوتاهترين تراژدي‌هاي شكسپير است اما، به گفتة برادلي اديب مشهور انگليسي كه عقايدش در باب آثار شكسپير حجت است، تاثيراتي كه از مطالعه و مشاهدة اين تراژدي بزرگ حاثل مي‌شود به قدري متنوع و شديد است كه ذهن انسان بيشتر به سرعت حدوث وقايع متوجه مي‌گردد نه به كوتاه بودن اين نمايشنامه. مكبث پرشورترين و شايد عظيم‌ترين و رعب‌انگيزترين اثر شكسپير است.

خشم و هیاهو

195,000 تومان

نويسنده:ويليام فالكنر

مترجم:صالح حسيني

خشم و هیاهو (به انگلیسی: The Sound and the Fury) رمانی از ویلیام فاکنر است و به عقیدهٔ بسیاری از صاحب‌نظران بهترین اثر اوست که بیشترین نقد و بررسی را درمیان آثار فاکنر به خود اختصاص داده است.

خصوصیت تکنیکی برجستهٔ خشم و هیاهو استفاده از چهار نگاه مختلف در روایت فروپاشی خانوادهٔ کامپسون است. از ذهن ناتوان بنجیبه ذهن وسواسی کونتین و سپس حرکت به ذهن متفاوت و یا بی‌اندازه وسواسی جیسون و در آخر نیز به سوی دنیای عینی دیلسی. به این ترتیب حرکت خواننده را در این رمان، حرکتی از ساده‌لوحی و معصومیت به سوی روشنگری فزاینده می‌یابیم.

عناوین داستان‌های فاکنر اغلب ذهنی است و معنایی شخصی را برای خود دارد که به طور کامل نیز در رمان آشکار نمی‌شود. اما خشم و هیاهو در این کتاب کلیدی واقعی است، زیرا رمان با کشف این مضمون سروکار دارد که زندگی بی‌معناست و این مضمون با ابیات شکسپیردر نمایشنامهٔ مکبث که می‌گوید: «زندگی قصه‌ای است که توسط ابلهی روایت می‌شود، سرشار از خشم و هیاهو ولی پوچ» کاملاً هماهنگی دارد و همچنین با بخش نخستین داستان که شامل روایت بنجی است شباهت قابل توجهی دارد. بخش کونتین نیز پژواکی از عنوان رمان است. او فلسفهٔ مأیوس‌کنندهٔ پدر را آموخته‌است که انسان‌ها را صرفاً به شکل عروسک‌هایی ببیند که با خاک پر شده‌اند.

در اين رمان، نوشته "ويليام فاكنر" (1896 - 1897) نويسنده آمريكايي، ماجراي سي سال از زندگي خانواده‌ي "كامپسون" كه در جنوب زندگي مي‌كنند بيان شده است. فاكنر در اين رمان، فساد جامعه پهناور در سرزمين‌هاي جنوب را وصف كرده است. "بنجي" يكي از پسران خانواده كامپسون، حالاتي غير عادي دارد و منظورش را با فريادهاي دلخراش بيان مي‌كند "كواتين"، پسر بزرگ‌تر خانواده به گونه‌ي ناخوش‌آيندي مجذوب خواهرش "كاري" است و اين دختر خود راي و هوسران دلداده‌اي نيز دارد. كوانتين براي ادامه تحصيل به هاروارد مي‌رود. او كه فكري تيره و روحي غمگين دارد چندي بعد خودكشي مي‌كند. در اين هنگام خانواده، كادي را كه باردار شده شوهرش مي‌دهند. يك سال بعد، شوهر كادي او را از خود مي‌راند و كادي نيز دخترش را كه مانند دايي‌اش "كوانتين" نام دارد. تنها و بي‌سرپرست رها مي‌كند. "جيسون" پسر دوم خانواده كه جواني حريص، متقلب و وقيح است، بعد از مرگ پدر و مادر، سرپرست خانواده مي‌شود و چون كينه خواهرش كادي را در دل دارد، دخترش كوانتين را آزار مي‌دهد و.....

دل تاریکی

110,000 تومان

نويسنده:جوزف كنراد

مترجم:صالح حسيني

دل تاريكي را بزرگ‌ترين رمان كوتاه قرن بيستم و واقعيت فرهنگي اروپا، محكوميت‌هاي روش‌هاي استعماري، سفر شبانه به دنياي ناخود‌آگاه، نمايش امپرياليسم مسيحي و... ناميده‌اند. در دل تاريكي، كلمات بر گرد دايره‌اي واحد مي‌چرخند، در كلمات ديگر مستحيل مي‌گردند و شبكه‌اي از تداعي معاني ايجاد مي‌كنند و بر اثر تداعي‌ها همه تصاوير با هم مرتبط مي‌شوند. يگانه شدن تصاوير گوناگون، دنياي دل تاريكي را با دنياي اساطيري پيوند مي‌دهد. كنراد گفته است كه هدف او از نوشتن اين است كه خواننده را به شنيدن و حس كردن و خاصه ديدن وا دارد. البته در چنين شنيدن و ديدني لازم است كه گوش ببيند و چشم بشنود.

به نظر می‌رسد نویسنده در رمان دل تاریکی انسان را به چالش کشیده و این موضوع را بیان کرده‌است که انسان بین خیر و شر حق انتخاب دارد. او می‌تواند با هیولای دربند درونی و بیرونی خود متحد شود و جامعهٔ انسانی را به تباهی بکشاند: «در آنجا آدم به چیزی نگاه می‌کرد که هیولاوار بود...» یا حتی می‌تواند به‌خاطر دیگران از جان خویش بگذرد. آثار جوزف کنراد نشان‌دهندهٔ آگاهی عمیق و معنوی همراه با تکنیک‌های ماهرانه داستان‌نویسی‌اند و دربرگیرندهٔ ابعاد مختلف جامعه انسانی‌اند. او همچون دانته که کمدی الهی را در قرون سیاه وسطی سروده رمان دل تاریکی را در اواخر قرن ۱۹۹ میلادی نوشت که دولت‌های استعمارگر یا شرکت‌هایی نظیر شرکت جهانی آفریقا به بهانه‌هایی چون ترویج تمدن، انتقال مدنیت و تزکیهٔ روح بومیان تحت عنوان زایر شروع به تاراج ثروت بومیان به‌ویژه در کنگو کردند. کتاب دل تاریکی در واقع سفرنامه‌ای واقعی هم به اعماق ضمیر انسان و هم به مناطق جقرافیایی آفریقاست که در آن انسان‌ها به گونه‌ای ترحم‌آمیز یا بردهٔ جهالت خویش‌اند یا بردهٔ حرص و طمع. کنگویی که دارای منابع ارزان نیروی کار، معادن طلا، الماس،کولتان و... است متعلق به بومیانی بود که ویژگی اصلی فرهنگ آنها ساده‌انگاری و کج‌فهمی در زیبایی‌شناسی است، آن‌چنان‌که در آن دوره مهره‌ها و پارچه‌های رنگین را در مقابل جان حیوانات، عاج و مهم‌تر از همه آزادی خود و دیگران مبادله می‌کردند. متأسفانه در عصر کنونی نیز صدها آفریقایی هرساله براثر جنگ و قحطی جان خود را از دست می‌دهند که نزدیک به بیست و پنج درصد آنها زنان و کودکان‌اند. در این رمان برخی واژه‌ها مانند رودخانه جایگاه ویژه‌ای دارند. رودخانه دارای ویژگی‌هایی چون داشتن مبدأ، جاری بودن، رسیدن به مقصدی معین، حاصل‌خیزی اطرافش، پیچ‌وخم‌های مبهمش و گاه پیش‌بینی‌ناپذیری‌اش است که همچنین نشانه‌ای از چگونگی روح آدمی و دنیاست. دنیا گاه به روح به ما لبخند می‌زند و گاه دلمان را به درد می‌آورد. رودخانه زمانی همچون انسان آرامی است که از درون، روحش بی‌قرار است و آمادهٔ طغیان. رود گاهی سیلی ویرانگر می‌شود، همچون روح انسان دربند دیوهای طمع و قدرت. نکتهٔ اصلی این‌جاست که پیج‌وخم رودخانه تابع طبیعت است، اما انسان داستان کنراد مانند مارلو که به نظر می‌رسد شخصیت اصلی داستان است به‌دنبال داشتن روح کشف ناشناخته‌ها از کودکی و خسته از ابتذالات روزمره و رسیدن به معرفت درونی، مسیر پرپیچ‌وخم راه خود را برمی‌گزیند و با دانایی به ضمیر روشن می‌رسد. برخلاف او کسانی مانند کورتس به‌عنوان شخصیت دوم داستان (البته به‌ظاهر، چراکه در واقع کورتس و مارلو هردو یکی‌اند) به‌دنبال قدرت و ثروت با استفاده از توانمندی‌هایش با نژادپرستی در مغاک تیره‌روزی خود دفع می‌گردد، نژادپرستی که مارلو مخالف آن است و یکی ار سیاه‌ترین اعمال بشری محسوب می‌شود. اما همچون رود بیابان هم نقش ویژه‌ای در این اثر دارد: «در آخر بود که وقوف یافت منتها بیابان از همان دم او را کشف کرده بود...»، «... بیابان هم آن را در میان گرفت...»، «... بیابان بر سر او دست کشیده بود...» و جایی که مارلو می‌گوید: «خیال می‌کنم بیابان چیزهایی را که خودش از آن خبر نداشت به گوشش خوانده بود...» در این داستان بیابان مظهر ابهام و تضاد است. گرمای روز و سرمای شب بیابان می‌تواند کشنده باشد، خصوصیات موجودات درونش مسحورکننده است و سرابش مانند بی‌خبری انسان طماع از ظلمت و جنایت‌های اوست و شب‌های پرستارهٔ کویر و مهربانی شبانگاهی ستاره‌ها بازتابی از درخشش ستاره‌های ایثارگری انسان است.