۱۹۸۴
نويسنده: جورج اورول
مترجم: صالح حسينی
۱۹۸۴ نام کتاب مشهوری از جورج اورول به سال ۱۹۴۸ است. این کتاب بیانیهٔ سیاسی شاخصی در رد نظامهای تمامیتخواه (توتالیتر) و نیز کمونیسم شمرده میشود. ۱۹۸۴ کتابی پادآرمانشهری به شمار میآید. کتاب به نام «نوزده هشتادوچهار» هم شناخته میشود.
جرج اورول در این کتاب، آیندهای را برای جامعه به تصویر میکشد که در آن خصوصیاتی همچون تنفر نسبت به دشمن و علاقهٔ شدید نسبت به برادر بزرگ(ناظر کبیر) (رهبر حزب با شخصیت دیکتاتوری فرهمند) وجود دارد. در جامعهٔ تصویرشده گناهکاران به راحتی اعدام میشوند و آزادیهای فردی و حریم خصوصی افراد بهشدت توسط قوانین حکومتی پایمال میشوند، به نحوی که حتی صفحات نمایش در خانهها از شهروندان جاسوسی میکنند. در این داستان مسائلی همچون اینگساک (Ingsoc)، بزه فکری، گفتارنو، دوگانهباوری مطرح میشود.
در قرار گرفتن کتاب در ژانر علمی–تخیلی بحث وجود دارد؛ اما بسیاری آن را کتابی شاخص در این سبک میدانند.
ابشالوم ابشالوم
برادران کارامازوف (۲جلدی)
نام نویسنده : فئودور داستایوفسکی
نام مترجم : صالح حسینی
برادران کارامازوف (به روسی: Братья Карамазовы) رمانی از داستایوفسکی نویسندهٔ شهیر روسی است. برادران کارامازوف مشهورترین اثر داستایوسکی است که نخستین بار به صورت پاورقی در سالهای ۸۰–۱۸۷۹ در نشریه پیامآور روسی منتشر شد. گویا این رمان قرار بوده قسمت اول از یک مجموعه سهگانه باشد اما نویسنده چهار ماه بعد از پایان انتشار کتاب درگذشت.
داستان کتاب ماجرای خانوادهای عجیب و شرح نحوهٔ ارتباطی است که بین فئودور کارامازوف، پیرمرد فاسدالاخلاق و متمول با سه پسرش به نامهای میتیا، ایوان و آلیوشا و پسر نامشروعش به نام اسمردیاکوف وجود دارد. برادران کارامازوف رمانی فلسفی است که به طور عمیقی در حوزهٔ الهیات و وجود خدا، اختیار و اخلاقیات میپردازد. از زمان انتشار این رمان توسط بسیاری از اندیشمندان و دانشمندان همانند آلبرت اینشتین، زیگموند فروید، مارتین هایدگر، کورت ونگات، لودویگ ویتگنشتاین و پاپ بندیکت شانزدهم مورد تحسین قرار گرفته است و به عنوان یکی از بهترین اثرها در ادبیات شناخته شده است.
برخیز ای موسی
تراژدی مکبت (گزارش منظوم به فارسی)
تراژدي مكبث شرح زندگي پرحادثة سرداري دلير و لايق و صديق به نام مكبث است كه دنكن، پادشاه شريف و مهربان اسكاتلند، او را از ميان هواخواهان خود برميكشد و به وي لقب و منصب ميبخشد. اما مكبث بر اثر تلقين جادوگران و وسوسة نفس و به اغواي زن جاهطلب خويش در شبي كه پادشاه مهمان اوست او را در خواب خوش ميكشد و با اين كشتن جهنمي براي خويشتن بهوجود ميآورد كه كمترين عذابش محرومماندن از خواب راحتبخش شب است. مكبث از آن پس گرفتار عذابوجدان ميشود چندانكه هر آهنگي و هر در كوفتني او را هراسان ميكند و تاثير وقايعي كه بر او گذشته است به قدري است كه هنگام تنهايي جسد بيجان دنكن را در برابر خود مجسم ميبيند. زبردستي شكسپير در وصف حالات روحي مردي اسير شهوت جاهطلبي مظهر خيانت و جنايت در حد كمالست. مكبث كوتاهترين تراژديهاي شكسپير است اما، به گفتة برادلي اديب مشهور انگليسي كه عقايدش در باب آثار شكسپير حجت است، تاثيراتي كه از مطالعه و مشاهدة اين تراژدي بزرگ حاثل ميشود به قدري متنوع و شديد است كه ذهن انسان بيشتر به سرعت حدوث وقايع متوجه ميگردد نه به كوتاه بودن اين نمايشنامه. مكبث پرشورترين و شايد عظيمترين و رعبانگيزترين اثر شكسپير است.
خشم و هیاهو
نويسنده:ويليام فالكنر
مترجم:صالح حسيني
خشم و هیاهو (به انگلیسی: The Sound and the Fury) رمانی از ویلیام فاکنر است و به عقیدهٔ بسیاری از صاحبنظران بهترین اثر اوست که بیشترین نقد و بررسی را درمیان آثار فاکنر به خود اختصاص داده است.
خصوصیت تکنیکی برجستهٔ خشم و هیاهو استفاده از چهار نگاه مختلف در روایت فروپاشی خانوادهٔ کامپسون است. از ذهن ناتوان بنجیبه ذهن وسواسی کونتین و سپس حرکت به ذهن متفاوت و یا بیاندازه وسواسی جیسون و در آخر نیز به سوی دنیای عینی دیلسی. به این ترتیب حرکت خواننده را در این رمان، حرکتی از سادهلوحی و معصومیت به سوی روشنگری فزاینده مییابیم.
عناوین داستانهای فاکنر اغلب ذهنی است و معنایی شخصی را برای خود دارد که به طور کامل نیز در رمان آشکار نمیشود. اما خشم و هیاهو در این کتاب کلیدی واقعی است، زیرا رمان با کشف این مضمون سروکار دارد که زندگی بیمعناست و این مضمون با ابیات شکسپیردر نمایشنامهٔ مکبث که میگوید: «زندگی قصهای است که توسط ابلهی روایت میشود، سرشار از خشم و هیاهو ولی پوچ» کاملاً هماهنگی دارد و همچنین با بخش نخستین داستان که شامل روایت بنجی است شباهت قابل توجهی دارد. بخش کونتین نیز پژواکی از عنوان رمان است. او فلسفهٔ مأیوسکنندهٔ پدر را آموختهاست که انسانها را صرفاً به شکل عروسکهایی ببیند که با خاک پر شدهاند.
در اين رمان، نوشته "ويليام فاكنر" (1896 - 1897) نويسنده آمريكايي، ماجراي سي سال از زندگي خانوادهي "كامپسون" كه در جنوب زندگي ميكنند بيان شده است. فاكنر در اين رمان، فساد جامعه پهناور در سرزمينهاي جنوب را وصف كرده است. "بنجي" يكي از پسران خانواده كامپسون، حالاتي غير عادي دارد و منظورش را با فريادهاي دلخراش بيان ميكند "كواتين"، پسر بزرگتر خانواده به گونهي ناخوشآيندي مجذوب خواهرش "كاري" است و اين دختر خود راي و هوسران دلدادهاي نيز دارد. كوانتين براي ادامه تحصيل به هاروارد ميرود. او كه فكري تيره و روحي غمگين دارد چندي بعد خودكشي ميكند. در اين هنگام خانواده، كادي را كه باردار شده شوهرش ميدهند. يك سال بعد، شوهر كادي او را از خود ميراند و كادي نيز دخترش را كه مانند دايياش "كوانتين" نام دارد. تنها و بيسرپرست رها ميكند. "جيسون" پسر دوم خانواده كه جواني حريص، متقلب و وقيح است، بعد از مرگ پدر و مادر، سرپرست خانواده ميشود و چون كينه خواهرش كادي را در دل دارد، دخترش كوانتين را آزار ميدهد و.....
دل تاریکی
نويسنده:جوزف كنراد
مترجم:صالح حسيني
دل تاريكي را بزرگترين رمان كوتاه قرن بيستم و واقعيت فرهنگي اروپا، محكوميتهاي روشهاي استعماري، سفر شبانه به دنياي ناخودآگاه، نمايش امپرياليسم مسيحي و... ناميدهاند. در دل تاريكي، كلمات بر گرد دايرهاي واحد ميچرخند، در كلمات ديگر مستحيل ميگردند و شبكهاي از تداعي معاني ايجاد ميكنند و بر اثر تداعيها همه تصاوير با هم مرتبط ميشوند. يگانه شدن تصاوير گوناگون، دنياي دل تاريكي را با دنياي اساطيري پيوند ميدهد. كنراد گفته است كه هدف او از نوشتن اين است كه خواننده را به شنيدن و حس كردن و خاصه ديدن وا دارد. البته در چنين شنيدن و ديدني لازم است كه گوش ببيند و چشم بشنود.
به نظر میرسد نویسنده در رمان دل تاریکی انسان را به چالش کشیده و این موضوع را بیان کردهاست که انسان بین خیر و شر حق انتخاب دارد. او میتواند با هیولای دربند درونی و بیرونی خود متحد شود و جامعهٔ انسانی را به تباهی بکشاند: «در آنجا آدم به چیزی نگاه میکرد که هیولاوار بود...» یا حتی میتواند بهخاطر دیگران از جان خویش بگذرد. آثار جوزف کنراد نشاندهندهٔ آگاهی عمیق و معنوی همراه با تکنیکهای ماهرانه داستاننویسیاند و دربرگیرندهٔ ابعاد مختلف جامعه انسانیاند. او همچون دانته که کمدی الهی را در قرون سیاه وسطی سروده رمان دل تاریکی را در اواخر قرن ۱۹۹ میلادی نوشت که دولتهای استعمارگر یا شرکتهایی نظیر شرکت جهانی آفریقا به بهانههایی چون ترویج تمدن، انتقال مدنیت و تزکیهٔ روح بومیان تحت عنوان زایر شروع به تاراج ثروت بومیان بهویژه در کنگو کردند. کتاب دل تاریکی در واقع سفرنامهای واقعی هم به اعماق ضمیر انسان و هم به مناطق جقرافیایی آفریقاست که در آن انسانها به گونهای ترحمآمیز یا بردهٔ جهالت خویشاند یا بردهٔ حرص و طمع. کنگویی که دارای منابع ارزان نیروی کار، معادن طلا، الماس،کولتان و... است متعلق به بومیانی بود که ویژگی اصلی فرهنگ آنها سادهانگاری و کجفهمی در زیباییشناسی است، آنچنانکه در آن دوره مهرهها و پارچههای رنگین را در مقابل جان حیوانات، عاج و مهمتر از همه آزادی خود و دیگران مبادله میکردند. متأسفانه در عصر کنونی نیز صدها آفریقایی هرساله براثر جنگ و قحطی جان خود را از دست میدهند که نزدیک به بیست و پنج درصد آنها زنان و کودکاناند. در این رمان برخی واژهها مانند رودخانه جایگاه ویژهای دارند. رودخانه دارای ویژگیهایی چون داشتن مبدأ، جاری بودن، رسیدن به مقصدی معین، حاصلخیزی اطرافش، پیچوخمهای مبهمش و گاه پیشبینیناپذیریاش است که همچنین نشانهای از چگونگی روح آدمی و دنیاست. دنیا گاه به روح به ما لبخند میزند و گاه دلمان را به درد میآورد. رودخانه زمانی همچون انسان آرامی است که از درون، روحش بیقرار است و آمادهٔ طغیان. رود گاهی سیلی ویرانگر میشود، همچون روح انسان دربند دیوهای طمع و قدرت. نکتهٔ اصلی اینجاست که پیجوخم رودخانه تابع طبیعت است، اما انسان داستان کنراد مانند مارلو که به نظر میرسد شخصیت اصلی داستان است بهدنبال داشتن روح کشف ناشناختهها از کودکی و خسته از ابتذالات روزمره و رسیدن به معرفت درونی، مسیر پرپیچوخم راه خود را برمیگزیند و با دانایی به ضمیر روشن میرسد. برخلاف او کسانی مانند کورتس بهعنوان شخصیت دوم داستان (البته بهظاهر، چراکه در واقع کورتس و مارلو هردو یکیاند) بهدنبال قدرت و ثروت با استفاده از توانمندیهایش با نژادپرستی در مغاک تیرهروزی خود دفع میگردد، نژادپرستی که مارلو مخالف آن است و یکی ار سیاهترین اعمال بشری محسوب میشود. اما همچون رود بیابان هم نقش ویژهای در این اثر دارد: «در آخر بود که وقوف یافت منتها بیابان از همان دم او را کشف کرده بود...»، «... بیابان هم آن را در میان گرفت...»، «... بیابان بر سر او دست کشیده بود...» و جایی که مارلو میگوید: «خیال میکنم بیابان چیزهایی را که خودش از آن خبر نداشت به گوشش خوانده بود...» در این داستان بیابان مظهر ابهام و تضاد است. گرمای روز و سرمای شب بیابان میتواند کشنده باشد، خصوصیات موجودات درونش مسحورکننده است و سرابش مانند بیخبری انسان طماع از ظلمت و جنایتهای اوست و شبهای پرستارهٔ کویر و مهربانی شبانگاهی ستارهها بازتابی از درخشش ستارههای ایثارگری انسان است.
دوبلینی ها و نقد دوبلینی ها
جیمز جویس
محمد علی صفریان و صالح حسینی
جیمز آگوستین آلویسیوس جویس (۲ فوریه ۱۸۸۲ دوبلین - ۱۳ ژانویه ۱۹۴۱ زوریخ) نویسنده ایرلندی که گروهی رمان اولیس وی را بزرگترین رمان سده بیستم خواندهاند. تمام آثارش را نه به زبان مادری که به زبان انگلیسی مینوشت. اولین اثرش دوبلینیها مجموعه داستانهای کوتاهی است درباره دوبلین و مردمش که گاهی آن را داستانی بلند و با درونمایهای یگانه تلقی میکنند. او همراه ویرجینیا وولف از اولین کسانی بودند که به شیوهٔ جریان سیال ذهن مینوشتند. وی به ۱۳۳ زبان آشنایی داشت و دست کم به ایتالیایی و فرانسه مسلط بود.
این مجموعه که آغازگر آثار جویس نیز میباشد بصورت داستان های کوتاهی است که به صورت رئالیسم زندگی دوبلین را به تصویر می کشد اما این داستان ها در واقعیت امر بگونه ای طراحی شده اند که بیشتر از زندگی رئالیسم در دوبلین را به تصویر بکشند.در هر داستان جزئیات به گونه ای انتخاب و تدوین شده اند که مفاهیم نمادین تولید میکنند به همین دلیل کتاب "دوبلینی ها"در برگیرنده ی سرنوشت و زندگی تمامی بشریت هم میباشد. آخرین داستان دوبلینی ها بنام "مردگان"جزو دستنوشت اول نبود و بعدها توسط جویس به کتاب اضافه شد.
رمز کل: کتاب مقدس و ادبیات
روشنایی در اوت
روشنایی ماه اوت عنوان کتاب ویلیام فاکنر است که در ژانر گوتیک جنوبی و با رویکرد مدرنیسم نوشته شده است. این کتاب یکی از آثار مشهور فاکنر است که نام آن تقریبا در تمامی لیستهایی که از رمانهای منتخب دنیا تهیه شده به چشم میخورد.
داستان کتاب روشنایی در اوت روایتی از زندگی و مرگ جو کریسمس یک دورگه آمریکایی است. شهر جفرسن یکی از شهرهای کوچک واقع شده در منطقه یوناپاتاوفا، محل رخ دادن داستان است. یوناپاتاوفا یک منطقه جغرافیایی داستانی ساخته ذهن فاکنر میباشد و داستان اکثر کتابهای فاکنر از جمله آبشالوم آبشالوم، گور به گور در این محل رخ میدهد.
جو کریسمس در داستان روشنایی ماه اوت به عنوان یک شخصیتی معرفی میشود که به دنبال پی بردن به حقیقت وجودی خود میباشد. همانند تمامی انسانهای دیگر، کریسمس به دنبال کسب دانش خودشناسی بود و مانند گمشدهای ارزشمند آن را جستجو میکرد و فاکنر این سفر برای یافتن خویش را به خوبی به تصویر کشیده است.
این کتاب روشهای مناسب و نامناسب جستجوی خویشتن را ارائه نموده، در بخشی از آن کریسمس از مشکلات خود فرار میکند و به دلیل کمبودهایش با دیگران خشونت میکند و در قسمتهای دیگر داستان شخصیتهایی مانند لین و بیرون کمبودهای خود را تحمل میکنند و از بار مسئولیتی که زندگی به آنها تحمیل میکند شانه خالی نمیکنند. همچنین هایتاور میآموزد که دستیابی به خودشناسی به هیچ وجه با فرار کردن از مشکلات به دست نمیآید و فرد باید برای کسب دانش در رابطه با خودش با مسائل و مشکلات روبرو شود.
زیر کوه آتشفشان
مالکوم لوری (انگلیسی: Malcolm Lowry؛ ۲۸ ژوئیهٔ ۱۹۰۹ – ۲۶ ژوئن ۱۹۵۷) یک نویسنده، شاعر، پدیدآور، و رماننویس اهل بریتانیا بود. رمان زیر کوه آتشفشان در رتبه یازدهم صد رمان برتر به انتخاب کتابخانه مدرن قرار دارد.
در این رمان طرح کلی داستان محور اصلی نیست. کاربرد شیوۀ بازگشت به گذشته، تک گوییهای درونی طولانی و استفاده از نماد به نحوی برجسته، از ویژگیهای کار اوست اما کتاب متأثر از سنّتی است که با اولیس آغاز شد. فرض بر این است که تا سال ۱۹۴۷ دیگر فهم و هضم رمان اولیس برای همۀ خوانندگان روشنفکر و نیز ناشرانی که آن را چاپ کرده اند، آسان شده باشد اما کافی است فقط متن نامه هایی را که بین لاوری و ناشرش رد و بدل شده بخوانید تا بفهمید که چگونه در فهم اهداف هنری او قصور شده است.
چه بسا که تا پیش از پایان قرن بیستم، رمان زیر کوه آتشفشان به عنوان یکی از چند شاهکار بس معتبر این قرن قلمداد شود.
شادی نامه کوتاه فرانسیس مکامبر و ۲۷ داستان دیگر (مجموعه داستان)
ارنست همينگوی
مترجمان: صالح حسينی - پويا رفويی - پرويز طالبزاده
ارنِست میلر هِمینگوی (زاده ۲۱ ژوئیه ۱۸۹۹ درگذشت ۲ ژوئیه ۱۹۶۱) از نویسندگان برجستهٔ معاصر ایالات متحده آمریکا و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات است. وی از پایهگذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایعنگاری ادبی» شناخته میشود.
دنياي آثار همينگوي مشخصا خشن است و اغلب هم سبع، دنياي جنگ است و جنايت و ريخت و پاش و ميدان گاوبازي و رينگ بوكس و نخجيرگيري و ماهيگيري در درياي ژرف. نيز دنياي آثارش دنياي شكستخوردگان و ولگردان و مشتزنان حرفهاي مست و همجنسبازان و مستان و نويسندگاني كه استعداداشان را حرام كردهاند و اپراخواناني كه مستمعان هر چه دستشان ميآيد به آنان پرتاب ميكنند و گاوبازاني كه خود را باختهاند. دنياي آثارش دنياي ترس و نوميدي است - و اين نوميدي گاهي فلسفي است. دنيايي كه آدمي نميتواند معنايي در آن بيابد، دنياي عدم. پرسوناژ سنخي آثار همينگوي همواره زير سايه تباهي قرار دارد، و اين تباهي علاوه بر جنبه پيداي ملموس، جنبه دروني هم دارد كه همانا تباهي روحي و تباهي نفس است.
فرهنگ برابرهای ادبی
نام نویسنده : صالح حسینی
صالح حسینی (زادهٔ ۱۳۲۵، سنقر در استان کرمانشاه) مترجم و منتقد ایرانی است. وی دارای مدرک دکتری زبان انگلیسی از دانشگاه جرج واشینگتن است و در دانشگاه شهید چمران اهواز تدریس میکند. حسینی تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خویش گذراند و سپس برای کسب مدرک کارشناسی وارد دانشگاه شیراز شد. پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد، مدرک دکترای خود را از دانشگاه جورج واشینگتن دریافت کرد. حسینی در سال ۱۳۵۸ تحصیلات خود را به پایان رساند و در همین سال به ایران بازگشت. وی در سال ۱۳۷۶ بهعنوان منتقد و مترجم نمونهٔ کشور از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد.
از جمله کارهای مشهور او میتوان به ترجمهٔ کتاب ۱۹۸۴ اثر جرج اورول و مقدمهٔ دنیای قشنگ نو ترجمهٔ سعید حمیدیان اشاره کرد. ترجمه رمان دل تاریکی اثر جوزف کنراد یکی دیگر از ترجمههای معروف او در حوزهٔ ادبیات است. صالح حسینی همچنین کتابی نوشتهاست با نام نظری به ترجمه که درباره فنون و هنر ترجمه است.
گزارش به خاک یونان
نیکوس کازانتزاکیس
صالح حسینی
نیکوس کازانتزاکیس (به یونانی: Νίκος Καζαντζάκης، ۱۸ فوریه ۱۸۸۳–۲۶ اکتبر۱۹۵۷) نویسنده، شاعر، خبرنگار، مترجم و جهانگرد یونانی بود. او نویسندهای است که دغدغه جامعه بشری را داشته و عمیقأ به تحلیل آنها پرداختهاست.
این کتاب شرح سفرهای نویسنده به نقاط مختلف دنیا از جمله یونان، فرانسه، آلمان، روسیه، اتریش، قفقاز، اورشلیم و بیابان کوه سینا برای بیان سیر تحول فکری نویسنده است. یک بخش از این کتاب به توصیف شخصیتی به نام زوربا (به یونانی: Ζορμπά) اختصاص دارد که نویسنده در کتاب دیگری به نام زوربای یونانی به وی میپردازد.
نویسنده در سرلوحهٔ این کتاب مینویسد:
«تمام روح من فریادی است، و تمامی اثر من، تفسیر این فریاد»
لرد جیم
جوزف کنراد
ترجمه: صالح حسینی